به گزارش خبرنگار مهر، هادی خورشاهیان از شاعران و نویسندگان پرکار دوران ما است که در حوزه سرایش شعر مذهبی و شیعی هم بسیار کار کرده است. بسیاری از شعرهایش در هیئات مذهبی خوانده شده و میشود. خورشاهیان معتقد است که محتوای سیاسی قیام عاشورا به نحو غیرمستقیم در اشعار شاعران امروز و مراثیای که مداحان میخوانند موجود است و در واقع گسستی بین شعر روضه و مرثیه از یک سو و شعر حماسی با محتوای سیاسی از سوی دیگر وجود ندارد. گفتوگو با خورشاهیان در ادامه آمده است:
با نگاهی به کاربرد اشعار آئینی و عاشورایی در هیئتها به نظر میرسد که عموم شعرهای این جلسات فارغ از وجوه سیاسی حرکت و قیام امام حسین (ع) سروده شدهاند و علی العموم بر عاطفه و سوگ و مصیبت تاکید دارند. از این نظر وجهی شخصی داشته و کاربردشان نوعی ایجاد حزن و اندوه در جلسات روضه است. با وجود تاکیدات بزرگان بر «گریه سیاسی» آیا فکر نمیکند این اشعار و انتخابشان توسط مداحان به نوعی از هیئتها سیاستزدایی میکنند؟
به نظر من در شعر اینگونه نیست. درباره روضهخوانی شاید درست باشد و کارکرد روضه هم همین اندوه و سوگ است. اما در شعر و مرثیه ما با جزئیاتی مواجه میشویم درباره شهدای کربلا که در بطن خودش این نگاه سیاسی و اجتماعی وجود دارد. مثلاً حضرت علی اکبر (ع) یا حضرت علی اصغر (ع) و دیگر حضرات که جزئیات مربوط به آنها ما را به این کلیت میرساند که امام حسین (ع) با این قیمت، یعنی از دست دادن این تعداد از شهدا و فرزندان بزرگوارش، همچنان در برابر نهاد ظلم و حاکمان باطل سر فرود نیاوردند. بنابراین من معتقدم در شعر این اتفاق میافتد و وجه سیاسی قیام سیدالشهدا (ع) پررنگ میشود.
پس معتقدید شعری که امروز در هیئات مذهبی میشنوید و رواج دارد شعری است که بر وجوه سیاسی و حقطلبانه قیام حضرت امام حسین (ع) دست میگذارد؟
به نحو غیرمستقیم این کار را انجام میدهد؛ همینکه شما شعری از حضرت ابالفضل (ع) میخوانید در دل خودش این حقیقت را بیان میکند که ایشان به همراه دیگر شهدا در برابر ظلم تسلیم نشدهاند و در راه این مقابله با ظلم با آن کیفیت به شهادت رسیدهاند.
بسیار خوب؛ اما در این شرایط، خود ایستادگی در برابر ظلم و طاغئت و مقابله با آن به یک امر فرامتنی تبدیل میشود و پیشفرضهایش باید از قبل در ذهنیت و مفروضات مخاطب وجود دارد؛ و اینگونه نیست که شعر در متن خودش این را به مخاطب القا کند. اما مد نظر من کاربرد همین عناصر به شکل مستقیم و حتی «بهروز شده» در متن شعر هیئت است و معتقدم امروز کمتر شاهدش هستیم. به تعبیری، عموم شعرها و مراثی رایج در مراسم محرم کلیت واقعه عاشورا و ابعاد مختلف آن را با هدف «گرفتن اشک» به مصیبت صرف فرو میکاهد و این کار را هم با سادهترین انواع تحریک عواطف رقم میزند. در این شرایط، آیا به نظر شما کافی است که خود مخاطب به طور فرامتنی استنباط کند که امام حسین (ع) و یارانشان به ظلم تن نداده و مقاومت کردند؟
ولی به نظر من در هیئات روی هر چیزی که مانور داده میشود، به هر حال این مضمون مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم را با خود دارد و القا میکند که حضرت ارباب آنجا با یزیدیان بیعت نکرده، به مکه رفتند، بعد در راه کوفه باز حاضر نشدند تسلیم شوند و به کوفه هم که دعوت شدند، قرار بود بروند حکومت اسلامی تشکیل بدهند، و اصلاً قرار نبود مثلاً بروند پناهنده بشوند! اینها همه مضامین سیاسی است و در دل خود آن مطالبی که در روضه طرح میشود، وجود دارد.
خودِ این محتوای تسلیم نشدن در برابر ظلم و تن ندادن به باطل چقدر در متن شعر هیئات امروز ما نمود دارد؟
نمود دارد دیگر. با این شعرها شما متوجه میشوید که ایشان تسلیم نشدند.
با چه چیزی؟ اینکه صرفاً گفته شود مثلاً آن شهید با چه کیفیتی به شهادت رسیده است؟ آیا ما اینجا با ضرورت نوعی موضعگیری در برابر حق و باطل در هر شرایطی مواجه میشویم؟ آیا در یک معنای سیاسی و اجتماعی تاثیری از قیام حضرت سیدالشهدا (ع) میگیریم که برای شرایط کنونی ما راهگشا باشد؟
من در همینجا با شما اختلاف نظر دارم. چرا ما اساساً ذکر مصیبت میکنیم؟ چون داریم یک پیام بزرگتر را میرسانیم. داریم درباره امام حسین (ع) حرف میزنیم و میگوییم در این شرایط بر سر اهل بیت (ع) و یارانشان چنین بلاهایی آمد؛ ولی همه این مصائب باعث نشد که این بزرگواران دست از هدفشان بردارند.
من اتفاقاً معتقدم این موضوع با همین اشعار منتقل میشود. یعنی هر آدمی پای روضه میرود در هر بخشی از جلسه باشد، این پیام را متوجه میشود و از خود میپرسد امام حسین چرا این قدر ایستادگی کرده است؟ و اینجا ما با آن معرفت و رویکرد سیاسی و اجتماعی آشنا میشویم.
یعنی به نظر شما همین که خود مخاطب در اندیشه خودش به طور غیرمستقیم و فرامتنی به این موضوع فکر کند کافی است و نیازی نیست خود شعر به طور متنی این محتواها را یادآوری کند؟
به نظر من کاملاً در متن هست؛ مثلاً آنجایی که حضرت ارباب، حضرت علی اصغر (ع) را بالای دستشان میبرند و تیر سه شعبه میآید و… اتفاقی که میافتد این است که حضرت میخواهند به دشمن و همه کسانی که ناظر بر آن وقایع هستند یا بعدها قرار است در جریان این وقایع قرار بگیرند، نشان دهند که این دشمنان و ظالمان برای رسیدن به مطامع دنیایی و قدرت و حفظ حکومتشان حاضرند حتی بچه ششماهه را هم با آن شیوه دردناک ذبح کنند و به شهادت برسانند. اینها همه در قالب همین شعر منتقل میشود و این شعرها به خوبی این محتوا را میرساند.
به نظر من این مسئله قشنگ مشخص است و این شعرها به صراحت این را بیان میکنند. اصلاً مگر من و شما دینمان را از کجا گرفتیم؟ ما که نرفتیم کتابهای دسته اول و منابع معرفتی شیعی در حوزههای کلام و فقه و… را بخوانیم، ما دینمان را از همین مجالس یاد گرفتیم. ما شناختمان از امام حسین (ع) را از همینجا گرفتیم و این نشان میدهد که اینها کاملاً در مجالس نمود دارد.
ولی هیئات مذهبی یک عنصر مهمی هم به عنوان سخنران و منبری دارد که میتوان گفت مخاطبان درس دین را عموماً از منبرها و سخنرانها گرفتهاند، نه لزوماً از مداحانی که شعر روضه و مرثیه خواندهاند. اما حرف من الان راجع به شعر هیات است، نه کلیت مراسم عزای سید الشهدا! مسئلهام به طور خاص این است که خود شعر هیئت تا چه حد پیام سیاسی و اجتماعی قیام را که همان حقطلبی و حقگرایی است، در دل خودش دارد.
خب ببینید شعر قرار است ایجاد علاقه کند، وقتی ایجاد علاقه کرد، من بعداً میروم دنبال کتابها و چهرههای برجسته علمی و… و باقی مطالب را از منابع دیگر میخوانم و پای سخنرانی مینشینم و درباره آنها تحقیق میکنم. قرار نیست که شعر، کل بار را بر دوش داشته باشد.
اینجا قرار است شعر یک حس عاطفی انتقال دهد، نه اینکه کار اندیشهای بکند؛ کما اینکه من شخصاً معتقدم کار اندیشهای هم میکند. اینجا قرار است عاطفه و احساسات تحریک و درگیر شود، تا ما احساس همدردی کنیم و بعد با این احساس برویم باقی مطالب را از جاهای دیگری پیگیری کنیم. با اینکه باز تاکید میکنم من معتقدم همین ده بیتی که درباره امام حسین (ع) و حضرت علی اکبر (ع) و حضرت علی اصغر (ع) و دیگر شهدای بنی هاشم و… خوانده میشود، بار اندیشهای دارد و بسیاری از پیامها را میرساند. یعنی ما وقتی از یک تازهدادماد و بچه سه ساله و نوزاد شش ماهه و… حرف میزنیم، داریم به این اشاره میکنیم که وقتی حرف حق و حقیقت وسط باشد همه اینها را خرج میکنیم و با رضایت هم این کار را میکنیم. به این معنا که خود امام در این زمینه کاملاً راضی بوده و خود آن شهدا هم در بذل جانشان رضایت کامل داشتند و با کمال آزادی و علاقه خودشان را در راه حقیقت قربانی کردهاند.
پس کارکرد شعر این است که علاقه و عاطفه در مخاطب ایجاد شود تا مخاطب خودش برود در خصوص وجوه پررنگ سیاسی و اجتماعی قایم حضرت سیدالشهدا (ع) مطالعه و تحقیق کند؟
بله دقیقاً؛ بعد از ایجاد انگیزه و عاطفه، مخاطب پیگیری بیشتری خواهد کرد؛ هر چند خود ابیات شعر هم کار محتوایی و اندیشهای را تا حدودی بر دوش دارد.
نظر شما