خبرگزاری مهر – سرویس فرهنگ:
در کشورهای اروپایی و آمریکایی همانند کشور خودمان، کار و کاسبی فروشگاهها در روزهای منتهی به سال نو سکه میشود. از قدیم الایام در این کشورها طبق یک سنت برخی از مردم روز بعد از روز شکرگزاری، از محل کار خود مرخصی گرفته و در این روز به خرید سال نو میپردازند. این خرید برای آنها بسیار حائز اهمیت است و معمولا سعیشان بر این است که تا قبل از شروع سال نو میلادی تمام اقلام مورد نیازشان را تهیه کنند.
در این میان شرکتها و کارتلهای بزرگ تولیدی و اقتصادی نیز از قافله عقب نمانده و از این فرصت ویژه نهایت استفاده را کردهاند. آنها برای روز جمعه پس از روز شکرگذاری عنوان «جمعه سیاه» را انتخاب کردهاند و در این روز کالاهای خود را با تخفیف زیادی عرضه میکنند. مردم نیز در این روز تمام پرستیژ یک انسان مدرن و جهان اولی را کنار گذاشته و با تمام قوا به فروشگاهها هجوم میبرند. به عقیده بنیانگذاران این روز تخفیفهای ارائه شده در «جمعه سیاه» یک سود دو طرفه را فراهم میکند؛ هم خریدار سود میکند و هم فروشنده. اما در حقیقت سود اصلی را شرکتهای بزرگ تولیدی با دمیدن در آتش ولع بیپایان خرید و مصرف میبرند!
«رنه دکارت» فیلسوف فرانسوی جمله معروفی دارد: «من می اندیشم، پس هستم» اما این روزها این جمله به «من مصرف میکنم، پس هستم» تغییر یافته است. ورود این نوع نگاه به کشور منجر به کسب رتبههای برتر در مصرف کالا گردیده است. در کشور ما سالانه به اندازه ۶۰درصد درآمد نفتی، دورریز مواد غذایی تولید میشود. رتبه ما در خرید لوازم آرایشی دوم آسیا و هفتم جهان است. مردم کشور ما به اندازه کل قاره اروپا گاز مصرف میکنند. در کلانشهری مثل تهران طبق آخرین آمار، یک خانوار شهری سالانه ۱۳میلیون تومان خرج کالاهای مصرفی میکند که ۱۰ میلیون تومان آن صرف کالاهای غیرخوراکی میشود. در مجموع سالانه ۲۶ میلیارد تومان فقط در تهران برای کالاهای مصرفی هزینه میشود که اگر این مبلغ صرف پس انداز و سرمایهگذاری شود میتواند به توسعه و پیشرفت کشور کمک شایانی کند.
«من می اندیشم، پس هستم» این روزها این جمله به «من مصرف میکنم، پس هستم» تغییر یافته است و ورود این نوع نگاه به کشور منجر به کسب رتبههای برتر در مصرف کالا گردیده است
اما تبلیغات گستردهای که در رسانهها برای ترغیب مردم به خرید هر چه بیشتر کالاهای غیرضروری صورت میگیرد، چنین لطماتی را به بودجه کشور وارد میکند. همچنین ذکر این نکته خالی از وجه نیست که بسیاری از خریدها، الزاما بر اساس نیاز شخص نیستند. در حقیقت فروشگاهها با ایجاد بستههای ویژه، فرد را ترغیب میکنند در کنار جنس مورد نظرشان چندین کالای غیرضروری را نیز خریداری کنند. همچنین اگر در فرد این احساس ایجاد شود که در صورت عدم خریداری یک کالای خاص به زودی آن کالا تمام میشود، فرد خود را به هر آب و آتشی میزند تا آن را خریداری کند. ارائه یک هدیه در کنار خرید یکی دیگر از شگردهاییست که همچنان در جذب مشتری موفق است. همه ترفندهای ذکرشده به صورت یک راهبرد کلان در جهت جلب مشتری به هر قیمت، همان آمارهای فاجعه بار مذکور در کشور ما را رقم زدهاند. این پدیده در یک جامعه زمانی فاجعهبارتر میشود که اجناس مصرفی یک کشور از طریق واردات تامین شود. واردات کالاهای اساسی و کالاهای مصرفی، کشورها را از رشد و توسعه عقب میاندازد.
دو عامل «مصرفگرایی» و «واردات کالاهای مصرفی» که در کشور ما شیوع دارد میتواند به عنوان زنگ خطری جدی برای مردم و مسئولین تلقی شود. اینها پدیدههایی هستند که بعد از انقلاب صنعتی به وجود آمدهاند؛ انقلاب صنعتی که به نوعی یک انفجار در عرصه تولید کالا بود، وابستگیاش به نیاز بازار غیرقابل چشم پوشی بود، به همین دلیل صاحبان کارخانجات و واحدهای تولیدی برای فروش هر چه بیشتر باید احساس نیاز کاذب در جامعه نسبت به کالاهای تولیدیشان ایجاد می کردند. تبلیغات این شرکتها به انسان امروزی حقنه میکنند که اگر یک زندگی ایدهآل میخواهد حتما باید فلان کالا را خریداری کند و پس از عرضه و خرید این کالا چند روز یا ماه بعد یک کالای جدید و یا ورژن جدیدی از همان کالا ارائه میکنند و انسان مصرفگرا را در یک چرخه باطل میاندازند. این در حالیست که رسوم و فرهنگ چندین ساله ما همیشه قناعت و تن ندادن به مصرفگرایی را به عنوان یکی از شاخصههای اصلی انسانیت میداند. سعدی (علیه الرحمه) درباره همین موضوع میفرماید: «نه چندان بخور کز دهانت برآید / نه چندان که از ضعف، جانت برآید»
«پویش مردمی پز عالی» از امروز تلاش میکند در دل این وضعیت شکاف ایجاد کند و با نقد و تقبیح فرهنگ مصرفگرایی، به ترویج و تبلیغ سادهزیستی بپردازد.
نظر شما