پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

یادداشتی از محسن جبارنژاد؛

نظریه دولت و پارادوکس نظم - انقلاب/ تأملی در یک پرسش اساسی

نظریه دولت و پارادوکس نظم - انقلاب/ تأملی در یک پرسش اساسی

یکی از غفلت‌های بزرگ روشنفکران در نظریه پردازی در باب دولت در ایران، غفلت از انقلاب اسلامی است. اصولاً نظریه پردازی در باب دولت در یک نظام انقلابی، بسیار متفاوت است.

به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر یادداشتی است که محسن جبارنژاد، پژوهشگر علوم سیاسی درباره نظریه دولت و پارادوکس نظم - انقلاب (تأملی در یک پرسش اساسی در باب نظریه دولت) نوشته است: 

یکی از مراحل اساسی در هر انقلاب، تبدیل نهضت به نهاد یا تبدیل انقلاب به نظم مستقر به ویژه در قالب دولت است. عمده نظریه پردازان انقلاب بر این باور اند که جامعه آنگاه که تکانه‌های شدید انقلاب را پشت سر بگذاد وارد مرحله ترمیدور یا فروکش کردن شور انقلابی می‌شود و پس از آن است که دوران نظام سازی آغاز می‌شود. اصولاً در تلقی رایج، انقلاب معمولاً با بحران سیاسی آغاز می‌شود و با سامان سیاسی به پایان می‌رسد. در واقع انقلاب زمانی آغاز می‌شود که قدرت سیاسی انحصاری دولت در بوته آزمون قرار می‌گیرد و شکست می‌خورد و هنگامی به پایان می‌رسد که همان قدرت دوباره به دست رژیم جدید، استقرار می‌یابد.

در این ایده، انقلاب جریانی موقت، غیر دائمی و پایان پذیر است. طبق این تلقی، انقلاب نوعی بی ثباتی و آنارشی محسوب می‌شود حال آنکه نظام سازی با نوعی ثبات همراه است، لذا انقلاب و نظم، توأمان قابل جمع نیستند و وضعیتی پارادوکسیکال را شکل می‌دهد و لذا هر گونه سخن گفتن از نظریه دولت آنهم در یک شرایط انقلابی، امری مهمل و یا حداکثر فاقد معنا دانسته می‌شود. البته برخی مارکسیستهای منتقد سرمایه داری نظیر تروتسکی انقلاب دائمی را برای غلبه بر محافظه کاریِ دوران نظام سازیِ پساانقلاب پیشنهاد می‌کنند و برخی دیگر انقلاب در انقلاب را پیشنهاد می‌دهند. ایده‌ای که انقلاب اسلامی برای دولت سازی در گام دوم خود (چهل سال دوم) پیشنهاد می‌دهد، نظریه "نظام انقلابی" است.

یکی از غفلت‌های بزرگ روشنفکران در نظریه پردازی در باب دولت در ایران، غفلت از انقلاب اسلامی است. اصولاً نظریه پردازی در باب دولت در یک نظام انقلابی، بسیار متفاوت از نظریه پردازی در یک نظام غیر انقلابی است؛ چه اینکه سیاست و امر سیاسی و بالتبع دولت (به عنوان نقطه کانونی سیاست)، آنگاه که در نسبت با انقلاب فهم شود، تحولات مهمی را موجب خواهد شد. به عنوان مثال انقلاب اسلامی ایران، موجب شکل گیری نسل جدیدی از نظریات انقلاب شد و تحولاتی جدی در ایده‌ها و نظرات برخی از مهم‌ترین نظریه پردازان انقلاب چون اسکاچپول و دیگران را رقم زد. یا انقلاب‌های عربی طی سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۲ در کشورهای مصر، تونس و لیبی باعث شد تا فقه اهل سنت که تا پیش از این، یک فقه امنیت محور باشد، در آستانه چرخشی پارادایمیک و رو به سوی فقه عدالت محور قرار گیرد. این که قیام علیه حاکم ظالم و فاسد و انقلاب علیه او که کمتر در میان رجال دینی اهل سنت یافت می‌شود، به یکباره تبدیل به یک مساله جدی می‌شود، نشان از اهمیت و تأثیر انقلاب و ضرورت حضور آن در افق نظریه پردازی در باب دولت است.

اینکه ایده‌های عمده روشنفکران ایرانی در باب نظریات دولت عمدتاً اقتباسی بوده و حداکثر در طلب و تمنای دولت مدرن متوقف می‌ماند و فاقد هر گونه طرح ایجابی بدیع و متناسب با زیست بوم ایرانی اسلامی است، به نظر دو دلیل دارد: دلیل اول به سیطره دانش سیاسی اثباتی در ایران بر می‌گردد. دانش سیاسی اثباتی ذاتاً یک دانش محافظه کار است و نه تنها به انقلاب نمی‌اندیشد و حتی ضدِ اندیشه ورزی درباره انقلاب محسوب می‌شود، بلکه ضد نظریه پردازی درباره دولت و نظریه دولت هم هست؛ چه اینکه اصولاً نهادگرایی جدید که از اواخر دهه هفتاد میلادی نظریه دولت را در کانون تأملات خود قرار داده، در واکنش به رفتارگرایی و غفلت از رویکردهای نهادی به سیاست و دولت شکل گرفت. البته این که خود نهادگرایی جدید اساساً تا چه حد توانسته به طور بنیادی به نهاد دولت بیندیشد و یک نظریه دولت هنجاری و تجویزی ارائه دهد، بحث دیگری است، چنانکه به باور برخی منتقدان، وجه تفوق نهادگرایی جدید نسبت به رفتارگرایی صرفاً جابجایی حوزه پژوهش از فرد به دولت است و نه تحولی عمیق در فهم از سیاست و دولت.

این مساله اما دلیل دیگری هم دارد و آن بیشتر سیاسی است تا اینکه پای در ساحت اندیشه داشته باشد. انقلاب هراسی پوپری را می‌توان یکی از اصلی ترین علل روی گردانی روشنفکران از تأمل در نسبت انقلاب و نظریه دولت دانست. این گزاره که دوران انقلاب‌ها به سرآمده (که گزاره ایست عمدتاً سیاسی به جهت حفظ وضع موجود) باعث شده تا عملاً انقلاب و انقلاب اندیشی از افق نظریه پردازی در باب دولت محو شود. البته این روی گردانی آنگاه که از جانب روشنفکران لیبرال اروپایی و آمریکایی صورت می‌پذیرد، امری است طبیعی اما تعجب اینجاست که بنا به تعبیری، همین موضع و سخن را نیم قرن بعد از پوپر، کسانی در ایران به زبان می‌آورند که از اهالی سرزمین‌های چپاول‌شده از سوی متروپل‌اند و درگیرِ یک انقلاب نجات‌بخش (انقلاب اسلامی ایران) که صحنه جهانی را به نفع ملت‌های تحت ستم دگرگون کرده است، بوده‌اند.

رهبر انقلاب در بیانیه گام دوم نظریه نظام انقلابی را به مثابه الگوی دولت در گام دوم انقلاب پیشنهاد می‌کند و در فقراتی مهم چنین بیان می‌دارد: "انقلاب اسلامی پس از نظام‌سازی، به رکود و خموشی دچار نشده و نمی‌شود و میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی و اجتماعی تضاد و ناسازگاری نمی بیند، بلکه از نظریّه‌ی نظام انقلابی تا ابد دفاع می‌کند" صحبت از جوشش انقلابی، آن هم درست در زمانی که ما با یک نظم و سامان سیاسی مواجهیم، امری غریب به نظر می‌رسد. این ایده بی تردید، انقلاب دائمی هم نخواهد بود که جریان بی پایان تعارضات و تغییرات اجتماعیِ طبقاتی محسوب شود. پس آنگاه این سوال مطرح می‌شود که منظور از انقلاب در نظریه نظام انقلابی به چه معناست؟ چه تلقی ای از انقلاب در این نظریه وجود دارد که می‌توان در افق آن از دولت سازی، نظام سازی و جامعه پردازی سخن گفت.

این یادداشت، نه پاسخی است برای این پرسش که "چگونه می‌توان از جمع توأمان نظم و انقلاب سخن گفت؟ " بلکه صرفاً تذکاری است به اهمیت این پرسش که کمتر بدان توجه می‌شود. پرسشی که در پرتو الهام بخشی، پرسش آفرینی و افق گشایی انقلاب اسلامی، می‌تواند به صورتی جدی برای ما در نظریه پردازی درباره دولت مطرح شود. اهمیت این پرسش، به نظر از پاسخ به آن مهم‌تر است، طرح چنین پرسش نه تنها منفعلانه نیست که از اساس می‌تواند زمین بازی را تغییر دهد و میدانی فراخ برای نظریه پردازی درباره دولت در ایران معاصر فراروی ما بگشاید.

کد خبر 4809935

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha