علیرضا داوری کارشناس مسائل بین الملل در گفتگو با خبرنگار مهر، با تاکید بر اینکه هیچ کس نمی تواند دانش کسی را بمباران کند، اظهار داشت: غرب این واقعیت که ایران به دانش غنی سازی دست یافته است را بپذیرد، آمریکا باید حقوق هسته ای ایران را به رسمیت بشناسد و با ادامه بخش هایی از برنامه هسته ای ایران موافقت کند.
به گفته داوری، سه کشور آمریکا، فرانسه و انگلیس و همچنین ژاپن با اعزام فرستادگانی نزد البرادعی تاکید کرده اند که وی باید از قطعنامه های توقف فوری فعالیت های هسته ای ایران حمایت کند اما اظهارات محمد البرادعی مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی در خصوص حمله نظامی به ایران و همچنین تاکید وی بر این نکته که پیشرفت های هسته ای جمهوری اسلامی ایران به مرحله ای رسیده است که جامعه بین المللی بویژه آمریکا باید با این واقعیت کنار بیاید و حفظ توانایی های غنی سازی اورانیوم در ایران را بپذیرد.
وی ادامه داد: جالب توجه آنکه آژانس بین المللی انرژی اتمی نه تنها پیشرفت های هسته ای جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یک واقعیت پذیرفته است بلکه به طور مکرر بر این واقعیت تاکید کرده است که فعالیت های هسته ای ایران در چارچوب معاهدات بین المللی بویژه معاده منع تولید و تکثیر سلاح های هسته ای ان پی تی، قرار داشته و هیچ سند و مدرکی مبنی بر انحراف فعالیت های هسته ای ایران به سمت امور نظامی وجود ندارد.
این کارشناس مسائل بین المللی تصریح کرد: امروز آمریکایی ها از موضعی زورمدارانه و غیر منطقی تلاش می کنند واقعیت دستاوردهای بزرگ دانش هسته ای صلح آمیز در ایران را انکارکرده و نادیده بگیرند و دوم اینکه بر خلاف موازین و حقوق بین المللی بویژه معاهده ان.پی.تی، ملت و کشور ایران را از داشتن دانش و فناوری هسته ای بویژه چرخه سوخت هسته ای محروم کنند که این همه نشان دهنده ضدیت کاخ سفید با فرآیند توسعه و پیشرفت ملت و کشور ایران است.
داوری با تاکید بر اینکه طیف حاکم بر سیاست خارجی آمریکا موسوم به نئومحافظه کاران به دلیل اعلام آمادگی مشروط آمریکا برای گفتگوی مستقیم با ایران، خواستار استعفای کاندولیزا رایس شده اند اظهار داشت : نئومحافظه کاران موضع جدید آمریکا مبنی بر آمادگی گفتگو با ایران درباره پرونده هسته ای را نشانه ضعف و تردید سیاستمداران کاخ سفید دانسته اند، این در حالی است که سخنان رایس مبنی بر آمادگی آمریکا برای گفتگو با ایران، طوفانی در کاخ سفید به راه انداخته است.
به گفته داوری، این روزها در کاخ سفید به ویژه بین نئومحافظه کاران اختلافات شدیدی بروز کرده و این در حالی است که آنها اعتقاد دارند که اقتدار آمریکا با مواضع اعلام شده از سوی رایس زیر سئوال رفته و این اظهارات را نشانه ضعف و تردید آن کشور در قبال ایران دانسته اند.
این کارشناس مسائل بین المللی گفت: طوفانی کاخ سفید را در برگرفت اکنون سردمداران سیاست خارجی واشنگتن را به سه شاخه تقسیم کرده است، گروه اول اتخاذ مواضع جدید واشنگتن در قبال ایران را در برگیرنده منافع ملی دانسته وآن را تایید می کند. این گروه خود را واقع گرا معرفی کرده است.
گروه دوم خود را از تصمیم سازان موضع جدید آمریکا در قبال پرونده هسته ای ایران می داند وآخرین گروه از نئومحافظه کاران از همان لحظه اول اعلام موضع جدید واشنگتن در برابر پرونده هسته ای ایران رایس و سیاست خارجی آمریکا را به باد انتقاد گرفته اند.
وی ادامه داد: اما سئوال این است که آیا با مذاکرات ایران و آمریکا در خصوص مسئله عراق سایر مشکلات دیگر بین دو کشور تحت تاثیر قرار می گیرد واظهارات کاندولیزا رایس وزیر خارجه آمریکا که اعلام کرد که تمام تلاش آمریکا حل مسئله هسته ای ایران از راه دیپلماتیک است اما گزینه نظامی هنوز روی میز رئیس جمهور آمریکاست، آیا بوش در باقیمانده دوران ریاست جمهوری خود دست به اقدامی احمقانه خواهد زد و نظرات برخی از کارشناسان موسسه اینترپرایز برای حمله به ایران می پذیرید یا خیر؟
داوری افزود: برای آنکه مذاکرات ایران و آمریکا نتیجه موفقیت آمیزی داشته باشد واشنگتن باید برای تعدیل لفاظی های خود علیه ایران آمادگی پیدا کند برای جرج بوش ومشاوران وی عادت شده که بگویند دربرخورد با ایران همه گزینه ها روی میزقرار دارند که اشاره نه چندان زیرکانه ای به احتمال استفاده از گزینه نظامی علیه ایران است.
این کارشناس مسائل بین المللی تصریح کرد: استفاده از زور ازنظر قانونی غیر قابل قبول و ازنظر استراتژیک زیانبخش خواهد بود درمقابل بهترین راه برای آمریکا در قبال مسئله هسته ای صلح آمیز ایران این است که استفاده از گزینه نظامی با صراحت از روی میز برداشت شود. در زمانی که واشنگتن به طور مداوم می گوید که مخالفت ایران با تعلیق فعالیت های غنی سازی قطعنامه های شورای امنیت را نقض می کند اما اکنون زمان آن است که اعتراف کنیم اعلامیه های خود آمریکا در مورد استفاده از زور هم منشور سازمان ملل متحد را نقض می کند.
داوی همچنین خاطر نشان کرد: فصل یک بند دو، منشور سازمان ملل متحد بدون هیچگونه ابهامی اعلام می کند، به همه اعضا در روابط بین المللی خود از تهدید یا استفاده از زور علیه تمامیت ارضی و یا استقلال سیاسی هر کشوری ممنوع می شوند. در زمانی که آمریکا و ایران در وضعیت تجاوز قرار ندارند و سازمان ملل متحد اجازه استفاده از زور علیه تهران را نداده است، جنگ طلبی و تعهدات سیاستمداران آمریکایی برای بازنگری گزینه نظامی باید فراتر از مرزهای پذیرش قانونی مورد بررسی قرار گیرد.
وی گفت: جنگ افروزی های آمریکا در عراق وافغانستان ناتوانی و ضعف این کشور در صدور دموکراسی در کشورهای دیگر را نشان داد، چنانچه می دانیم آمریکا در جنگ قرار دارد و خود آمریکا این جنگ را انتخاب کرد اما به شکل بدی انتخاب و آن را حتی به گونه ضعیف تری هدایت کرد. واشنگتن تا حد زیادی نشان داد که نمی تواند دموکراسی را صادر و کشوری را بازسازی کند به ویژه زمانی که این کشور در میانه جنگ داخلی قرار دارد که در نتیجه بی کفایتی آمریکا به راه افتاده است.
داوری در ادامه این گفتگو اینگونه ابرازعقیده کرد که شاید آمریکایی ها در حال آموختن این درس هستند که جهان جای بسیار پیچیده تری از آن فرضیه خامی است که آنها را به این باور رساند. متاسفانه برخی در آمریکا فکر می کنند که بزرگ کردن و توسعه ارتش آمریکا شکست های این کشور را در این جنگ اصلاح و آمریکا را قادر خواهد کرد تا مداخله مشابهی را با موفقیت بیشتر در آینده داشته باشند.
به گفته وی این افراد باید نگاهی به واقعیت جهانی داشته باشند آمریکا از آغاز جنگ سرد تا این اندازه امن نبوده رقیب نظامی نداشته و دیگر نیازی ندارد که نگران آن باشد که در نتیجه یک حمله هسته ای محو و نابود شود.
گفته می شود که آمریکا به سربازان بیشتری نیازد دارد زیرا جهان یک مکان خطرناک است. ارتش و نیروی دریایی آمریکا همچون رئیس جمهور خواهان نیروهای بیشتری هستند اما آمریکا پیش از آنکه به نقش آنها توجه کند باید به این مسئله فکر کند که می خواهند چه وظیفه ای را به نیروی بزرگتر زمینی بدهد. گسترش ارتش بدون یک راهبرد روشن، عامل توسعه و گسترش (ارتش) را بر عامل استراتژیک مقدم می کند.
این کارشناس مسائل بین المللی با نگاهی به طرح جدید بوش مبنی بر افزایش شمار نظامیان آمریکایی در عراق اظهار داشت: همه تحلیلگران دفاعی بر این ایده توافق نظر دارند که گسترش و توسعه نیروهای زمینی فشار کنونی بر نیروهای آمریکایی را کاهش نخواهد داد.
وی افزود: جرج کیسی از فرماندهان آمریکایی اینگونه می گوید، ارتشی که من در عراق داشتم و ارتشی که من آن را به مدت 2 سال و نیم هدایت کردم به شدت یک ارتش در هم شکسته است.
داوری ادامه داد: از سوی دیگر با وضعیت درماندگی آمریکا در عراق یک حمله زمینی به ایران تصور کردنی نیست. کل نیروی زمینی آمریکا نخواهد توانست یک کشور با 60 میلیون نفر را که نمی خواهند آمریکا در آنجا باشد را اشغال نمایند مگر آمریکا به قدر کافی احمق باشد که جنگی را علیه ایران به راه بیاندازد که بازنده اصلی آن خود آمریکاست.
به گفته وی علیرغم شکست های پی در پی مقامات کاخ سفید در عرصه جهانی احتمال ماجراجویی آمریکا علیه ایران در مقیاس ضعیفی وجود دارد، این در حالی است که خیلی ها بر این عقیده اند که جرج بوش رئیس جمهوری آمریکا با مقامهای بلند پایه دیگر فرمان حمله به ایران را صادر خواهند کرد. اما اکنون افکار عمومی آمرکیا مخالف چنین اقدامی است کشورهای اروپایی وجامعه اطلاعاتی آمریکا و بخش اعظم ارتش این کشور نیز در این زمینه نظر مشابهی دارند و از سوی دیگر بسیاری از فرماندهان ارتش آمریکا آماده هستند تا در صورت صدور دستور حمله به ایران استعفا دهند.
وی اظهار داشت: از سوی دیگر نوام جامسکی منتقد آمریکایی سیاستهای بوش با هشدار به واشنگتن درباره عواقب ناگوار هر گونه حمله به ایران خاطر نشان کرد به قول کورلی پارنت مورخ نظامی انگلیسی، حمله به ایران می تواند منجر به جنگ جهانی سوم شود، در بررسی های به عمل آمده از سوی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) آمده است که حمله به ایران می تواند شیعیان جنوب عراق را مانند یک فتیله روشن کرده و در نهایت سبب انفجار آن در عراق شود که این امر عواقب وخیم و مبهمی در پی خواهد داشت.
داوری در پایان گفت: از نگاه آخرآمریکا می داند که هرگونه اقدام علیه ایران دیگر جای امنی برای آمریکا درهیچ کجای دنیا باقی نخواهد گذاشت زیرا ایران نه عراق است ونه افغانستان بلکه ایران است که هرگونه تهدید خارجی اتحاد وانسجام را درداخل کشور به دنبال خواهد داشت و این امتیاز بزرگی برای ملت قهرمان ایران در مواجهه با قدرتهای خارجی است.
نظر شما