به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر برشی از کتاب «معرفت امام زمان» اثر ابراهیم شفیعی سروستانی است که در ادامه میخوانید؛
انتظار منجی موعود از یک سو، عاملی برای پایداری و شکیبایی در برابر سختیها و مشکلات عصر غیبت و از سوی دیگر، عاملی برای پویایی، تحرک و آماده باش همیشگی شیعیان است. بر اساس آموزههای ائمه معصومین (ع)، منتظر باید هر لحظه آماده ظهور باشد و زندگی خود را چنان سامان دهد که هر زمان، اراده خدا به ظهور تعلق گرفت، بتواند با سربلندی در پیشگاه حجت خدا حاضر شود. با توجه به این نگرش، انتظار در تکامل فرد و جامعه نقشی سازنده دارد و در صورت شناخت دقیق و درست آن میتواند مبنای نظری مستحکمی برای تحول مادی و معنوی جامعه اسلامی باشد.
برای روشنتر شدن نقش سازنده انتظار در فرد و جامعه، از دو زاویه به تحلیل این موضوع میپردازیم:
برای درک درست نقش سازنده انتظار و امید به آینده در فرد و جامعه لازم است ارکان و پایههای اساسی آن را بررسی کنیم. هر کس با مراجعه به خود و بررسی مصداقهای مختلف انتظار درمی یابد که این مفهوم سه پایه اساسی دارد:
۱. ناخشنودی از وضع موجود یا قانع نبودن به آن؛
۲. امید و باور داشتن به آینده مطلوب؛
۳. تلاش برای تحقق آینده مطلوب.
بدون تردید، انتظار، چه در معنای عام و چه در معنای خاص آن زمانی فعلیت مییابد که سه رکن یاد شده محقق شود. کسی که نسبت به وضع موجود خود و شرایطی که در آن به سر میبرد، هیچ احساس ناخوشایندی ندارد، یا آینده روشنی پیش روی خود نمیبیند و نسبت به امکان تغییر شرایط موجود، باور درستی ندارد، یا در راه تحقق آیندهای که آن را مطلوب میداند و رسیدن به هدفی که چشم انتظار رسیدن آن است، هیچ تلاشی نمیکند، هرگز نمیتواند در شمار منتظران باشد.
حال اگر بخواهیم با توجه به سه رکن اساسی انتظار، به تحلیل مفهومی انتظار ظهور امام مهدی (ع) بپردازیم و مشخص کنیم چه زمانی میتوان فردی را واقعاً منتظر ظهور دانست، باید به سه نکته اساسی اشاره کنیم:
۱. آگاهی نسبت به شرایط موجود و معرفت نسبت به شرایط عصر موعود؛
۲. باور به تحقق وعده الهی در مورد آینده جهان و حاکمیت نهایی دین خدا بر سراسر زمین؛
۳. حرکت و تلاش در راه زمینه سازی یا تحقق جامعه موعود.
نخستین شرط انتظار این است که انسان به آن حد از آگاهی و شناخت برسد که بفهمد وضع موجود جهان و مناسبات حاکم بر آن خشنود کننده نیست و شرایطی که در آن زندگی میکند، با عظمت وجودی انسان و شأن او تناسبی ندارد. این شناخت تنها در صورتی به دست میآید که آدمی ابتدا شرایط موجود جامعه خود و شرایط جامعه موعود را به درستی بشناسد و آنگاه به مقایسه آنها بپردازد و به داوری بنشیند که واقعاً کدام یک از این شرایط، شایسته مقام انسان به عنوان اشرف مخلوقات است. شرط دوم، باور به سعادتمند شدن جهان و رستگاری بشر در پایان تاریخ است. باور به این حقیقت که سرانجام جهان طعم خوش حقیقت، عدالت و معنویت را خواهد چشید و ریشه هر چه دروغ، ستم، فساد و تباهی است، از زمین کنده خواهد شد.
بی تردید، تحقق شرایط یادشده مستلزم تلاش فراگیر فردی و اجتماعی در حوزههای مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و نظامی است. تلاشی که اگر محقق شود، فرد و جامعه، مصداق روایاتی خواهند شد که در آنها منتظران ظهور را با یاوران امام مهدی (ع) و حاضران در صحنههای نبرد عصر ظهور مقایسه کرده و ثواب و شأن و مرتبه آنها را یکسان دانستهاند.
کلام را با ذکر روایتی از امام صادق (ع) به پایان میبریم؛ روایتی که با تأمل در آن میتوان همه بایستههای انتظار فرج را دریافت: إِنَّ لَنا دَولَةً یَجِییءُ اللّهُ بِها إِذا شاءَ. ثُمَّ قالَ: مَن سَرَّهُ أَن یَکُونَ مِن أَصحابِ القائِمِ فَلیَنتَظِرْ وَلْیَعمَلْ بِالوَرَعِ وَ مَحاسِنِ الأَخلاقِ، وَ هُوَ مُنتَظِرٌ، فَإِن ماتَ وَ قامَ القائِمُ بَعدَهُ کانَ لَهُ مِنَ الأَجرِ مِثلُ أَجرِ مَن أَدرَکَهُ، فَجِدُّوا وَانتَظِرُوا، هَنِیئا لَکُم أَیَّتُهَا العِصابَةُ المَرحُومَةُ. [۱]
برای ما دولتی است که خداوند هر زمان بخواهد، آن را محقق میسازد. آنگاه [امام] فرمود: هر کس دوست دارد از یاران حضرت قائم، باشد، باید منتظر باشد و در این حال به پرهیزکاری و اخلاق نیکو رفتار کند، در حالیکه منتظر است، پس چنانچه بمیرد و پس از مردنش، قائم به پا خیزد، پاداش او همچون پاداش کسی خواهد بود که آن حضرت را درک کرده است. پس کوشش کنید و در انتظار بمانید. گوارا باد بر شما [این پاداش] ای گروه مشمول رحمت خداوند!
آنچه درباره نقش سازنده انتظار گفته شد، تنها زمانی مفهوم خود را به درستی بازمی یابد که بدانیم در مذهب شیعه، «منجی موعود»، تنها به عنوان انسان برتری که در آخرالزمان، زمین را از عدالت پر میسازد و انسانهای دربند را رهایی میبخشد، مطرح نیست، بلکه او تداوم بخش رسالت پیامبران، وارث اولیای الهی و در یک کلام، «حجت خدا» بر روی زمین است، حجتی که زنده، شاهد و ناظر بر کردار آدمیان است. بنابراین، نقش او در زندگی فردی و اجتماعی انسانها تنها به آخرالزمان و زمان ظهور منحصر نمیشود و وجود او در لحظه لحظه زندگی ساکنان زمین نقش دارد.
به اعتقاد شیعه، حجت خداوند بر روی زمین از یک طرف، دلیل و راهنمای آشکار مردم به سوی صراط مستقیم و از طرف دیگر، ملاک و معیاری است که انسانها میتوانند با رجوع به او، میزان هماهنگی خود را با دین خدا بسنجند.
با توجه به این مفهوم، آن کس که در انتظار ظهور حجت است، خود را مکلف میکند تا همه مناسبات فردی و جمعی اش بازتاب دهنده انتظارش باشد؛ زیرا در غیر این صورت، انتظار، مفهوم خود را از دست میدهد و به لقلقه زبان تبدیل میشود. منتظر نمیداند حجت خدا کدامین روز میآید، ولی میداند باید چنان زندگی کند که هر زمانی ایشان ظهور کرد، اعمال و شیوه زندگی اش را بپذیرد.
به بیان دیگر، تنها کسانی در زمان «ظهور» سربلندند که در زمان «غیبت»، برای تأمین رضایت مولایشان تلاش کرده باشند. این معنا را به صراحت میتوان از قرآن و روایات استفاده کرد. در یکی از آیات قرآن کریم آمده است: یَوْمَ یَأتی بعضُ آیاتِ رَبِّکَ لایَنْفَعُ نَفْسا إیمانُها لَمْ تَکُنْ امَنَتْ مِنْ قَبْلُ أوْ کَسَبَتْ فی إیمانِها خَیْرا قُلِ انْتَظِرُوا إِنّا مُنْتَظِرُونَ. [۲] روزی که برخی نشانههای خدا آشکار شود، ایمان کسی که پیش از آن ایمان نیاورده یا هنگام ایمان، کار نیکی انجام نداده است، برای او سودی نخواهد داشت. بگو چشم به راه باشید. ما نیز چشم به راهیم.
ذیل این آیه، روایات متعددی از شیعه و اهل سنّت نقل شده که در آنها عبارت «روزی که برخی نشانههای خدا آشکار شود»، به زمان ظهور حضرت مهدی (ع) تفسیر شده است. [۳]
از جمله در روایتی که از امام صادق (ع) در تفسیر این آیه وارد شده، چنین آمده است: ألآیاتُ هُمُ الأَئِمَّةُ، وَالآیَةُ الْمُنْتَظَرَةُ هُوَ الْقائِمُ (ع) فَیَوْمَئِذٍ لایَنْفَعُ نَفْسا إِیمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبلِ قیامِهِ بِالسَّیْفِ وَ إِنْ آمَنَتْ بِمَنْ تَقَدَّمَهُ مِن آبائِهِ (ع). [۴]
مراد از نشانهها امامان هستند و آن نشانهای که انتظار کشیده میشود، قائم درود خدا بر او باد است. در آن زمان، ایمان کسی که پیش از قیام آن حضرت با شمشیر، ایمان نیاورده است، برای او سودی نخواهد داشت، اگرچه به پدران آن حضرت که پیش از او بودند، ایمان آورده باشد.
امام صادق (ع) در روایت دیگری، آیه یاد شده را چنین تفسیر میکند: یَعْنِی خُرُوجُ القائِمِ الْمُنْتَظَرِ مِنّا ثُمَّ قالَ (ع) یا أبابَصیرِ طُوبی لِشیعَةِ قائِمِنا الْمُنْتَظِرینَ لِظُهُورِهِ فی غَیْبَتِهِ وَ الْمُطیعینَ لَهُ فی ظُهُورِهِ، أُولئِکَ أوْلیاءُ اللّهِ الَّذینَ لاخَوفٌ عَلَیْهِم وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ. [۵]
[مراد از آن روز]، زمان خروج قائم ماست که انتظارش کشیده میشود. آنگاه فرمود: ای ابابصیر! خوشا به حال پیروان قائم ما که در زمان غیبت او چشم به راه ظهور اویند و در زمان ظهورش، او را پیروی میکنند. آنها دوستان خدا هستند که نه بیمناک میشوند و نه اندوهگین میگردند.
در زیارت آلیاسین نیز که از ناحیه مقدسه امام عصر (ع) نقل شده، با اشاره به این آیه، خطاب به ائمه معصومین (ع) آمده است: … و أنَّ رَجْعَتَکُمْ حَقٌّ لارَیْبَ فیها، یَوْمَ لایَنْفَعُ نَفسا ایمانُها لَمْ تَکُنْ امَنَتْ مِنْ قَبْلُ أوْ کَسَبَتْ فی ایمانِها خَیرا. [۶] … رجعت شما [امامان] حق است و هیچ تردیدی در آن نیست. روزی که ایمان کسی که پیش از آن ایمان نیاورده یا هنگام ایمان کار نیکی انجام نداده است، برای او سودی نخواهد داشت.
با توجه به این نکته که «رجعت» از رویدادهای مقارن با عصر ظهور امام مهدی (ع) است، به روشنی میتوان نتیجه گرفت که آیه یاد شده نیز در زمان ظهور تحقق مییابد. [۷]
نکته ای که از آیه و روایات یاد شده استفاده میشود، این است که هر کس باید تا پیش از آشکار شدن حجت خداوند چنان زندگی کند و خود و جامعه اش را چنان بسازد که بتواند هنگام ظهور، در پیشگاه آن حضرت پاسخگو باشد؛ زیرا در آن روز، دیگر توبه و پشیمانی سودی ندارد.
در روایتی که پیش از این از حضرت صاحب الامر (ع) نقل کردیم، دیدیم که آن حضرت همه شیعیان را دعوت میکند در زمان غیبت، آنچه را موجب دوستی و محبت ایشان میشود، پیشه خود سازند و از هر آنچه موجب خشم و ناخشنودی ایشان میشود، دوری گزینند؛ زیرا امر فرج یک باره و ناگهانی فرا میرسد. در آن زمان نیز توبه و بازگشت برای کسی سودی ندارد و پشیمانی از گناه، کسی را از کیفر ایشان نجات نمیبخشد.
با توجه به آنچه گفته شد، درمی یابیم که انتظار «حجت»، انتظاری است زنده و پویا که در لحظه لحظه زندگی آدمی جاری میشود و زندگی فردی و اجتماعی او را متحول میسازد. به بیان دیگر، انتظار «حجت» تنها به زمان «آینده» مربوط نمیشود، بلکه زمان «حال» را هم دربرمی گیرد و میتواند منشأ تحولی اساسی در زندگی منتظر باشد.
[۱]. کتاب الغیبة (نعمانی)، ص ۲۰۰، ح ۱۶؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰، ح ۵۰.
[۲]. سوره انعام (۶)، آیه ۱۵۸.
[۳]. ر. ک: البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۳، صص ۱۲۱ ۱۲۳؛ معجم أحادیث الإمام المهدی (ع)، ج ۵، ص ۱۰۰۱۰۹.
[۴]. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، مقدمه مصنف، ص ۱۸.
[۵]. همان، ج ۲، باب ۳۳، ص ۳۵۷، ح ۵۴.
[۶]. بحارالانوار، ج ۹۹، ص ۸۲، ح ۱؛ مفاتیحالجنان.
[۷]. برای مطالعه بیشتر در زمینه موضوع رجعت ر. ک: همین کتاب، صص ۴۸۴ ۵۱۹.
نظر شما