۱۳ آذر ۱۴۰۱، ۱۲:۰۸

بازخوانی گزارشی از فرهیختگان؛

دیزنی باخت، چون هم‌جنس‌باز شد!

دیزنی باخت، چون هم‌جنس‌باز شد!

انیمیشن «دنیای عجیب» دیزنی در گیشه شکست خورد. درست مانند انیمیشن «سال نوری» که در آن هم وجود کاراکترهای همجنس‌باز به چشم می‌خورد.

به گزارش خبرگزاری مهر، انیمیشن «دنیای عجیب» محصول دیزنی با استقبال خوبی از سوی مخاطبان رو به رو نشد. روزنامه فرهیختگان در گزارشی به بررسی علل این اتفاق پرداخته است:

امسال در تعطیلات ۵ روزه عید شکرگزاری آمریکایی‌ها، انیمیشن «دنیای عجیب» که از محصولات دیزنی است، با نمایش در ۴۱۷۴ سالن سینما تنها ۱۸.۶ میلیون دلار فروخت که خیلی کمتر از پیش‌بینی فروش ۳۰ تا ۴۰ میلیون دلاری‌اش است. این شکست به همان دلیلی رخ داد که چندی پیش «سال نوری»، دیگر انیمیشن دیزنی در گیشه شکست خورده بود؛ وجود کاراکترهای همجنس‌باز در انیمیشنی که برای کودکان ساخته می‌شوند. چین و روسیه که پیش از این دو بازار اصلی غرب بودند، نه‌تنها به دلیل جنگ نظامی و اقتصادی این آثار را پخش نمی‌کنند، بلکه در شرایط عادی هم، چنین مضامینی اجازه انتشار در این کشورها را نداشت. خاورمیانه هم که از بازارهای پررونق سینمای آمریکا بود، اجازه اکران به همچنین اثری را نمی‌دهد. همچنین درباره بعضی کشورهای پرجمعیت مسلمان مثل اندونزی این ممنوعیت اعمال شده است. اما حالا انیمیشن «دنیای عجیب» در گیشه‌های سینمای خود آمریکا هم شکست خورده است. این انیمیشنی است که در آن برای اولین بار از یک شخصیت نوجوان همجنس‌گرا رونمایی می‌شود. شخصیتی که برخلاف مورد قبلی، یعنی «سال نوری» که یک سکانس چند ثانیه‌ای بود و می‌شد به راحتی آن را از متن داستان بیرون کشید، یکی از دو کاراکتر اصلی فیلم است. از آنجا که این فیلم با بودجه ۱۸۰ میلیون دلاری تولید شده و ده‌ها میلیون دلار هم هزینه‌های بازاریابی و توزیع جهانی آن بوده، باید حداقل ۳۶۰ میلیون دلار بفروشد تا ضرر نکند و روندی که در گیشه‌ها تا به حال طی شده، نشان می‌دهد رسیدن به چنین سقفی محال است. این انیمیشن که فضای آن تقلیدی از فضای فیلم آواتار است و به یکی از بخش‌های پارک دیزنی‌لند ارجاع می‌دهد، باید می‌توانست به چرخه اقتصادی پس از اکران هم کمک کند ولی حالا نه‌تنها نمی‌تواند به سود مالی برسد، طبق پیش‌بینی‌ها اقلاً صد میلیون دلار ضرر روی دست کسانی خواهد گذاشت که اصرار سرسختانه و حتی لجوجانه‌ای روی گنجاندن این مضامین در انیمیشن‌های کودکان و نوجوانان دارند.
تا سال‌های سال والت دیزنی به‌عنوان یک کمپانی اخلاق‌مدار در حوزه سرگرمی‌سازی مشهور بود. اینکه مظهر تبلیغ رویاپردازی به سبک شانس‌باوری، همسو با سیاست‌های کلی ایالات متحده برای چهره‌سازی از خودش در سطح دنیا بود و رویای آمریکایی اسلحه آنها در نبرد تبلیغاتی به حساب می‌آمد، مانع از آن نمی‌شد که حتی خیلی از مخاطبان حرفه‌ای سینما به‌رغم آگاهی از این موارد با کارهای دیزنی ارتباط برقرار کنند. دیزنی ترس ما از زندگی را می‌ریخت و فقط قسمت‌های شاد و امیدوارانه آن را باقی می‌گذاشت. چهارپایه‌ای زیر پای مخاطبانی می‌گذاشت که گردن‌شان از دار واقعیت آویزان بود و به مقداری قد کشیدن در رویاها برای زنده ماندن نیاز داشتند. حالا دیگر در زمانه‌ای هستیم که نمی‌شود به کارهای دیزنی اعتماد کرد. دفعات اولی که اشارات باریک و در لفافه‌ای به بحث همجنس‌بازی در کارتون‌های دیزنی شد، اثبات چنین اتهامی به کمپانی محبوب و خوش رنگ‌ولعاب آمریکایی، نزد بعضی از مخاطبان غیرممکن بود. حالا دیگر در زمانه‌ای هستیم که خودشان به شکل علنی و صریح از این قضیه در چند اثرشان رونمایی کرده‌اند و این فراتر از دیزنی، یک موج بزرگ را شامل می‌شود که در سراسر جهان غرب به راه افتاده است. دفاع بی‌چون‌وچرا از همجنس‌بازان به‌قدری امروز جزء مشخصه‌های جهان غرب شده که در همین توییتر فارسی کسانی که فحاشی می‌کنند یا از خشونت دم می‌زنند، برای اینکه گزارش‌های دیگران اکانت توییتری‌شان را از دسترس خارج نکند، پرچم همجنس‌بازان را در قسمت معرفی اضافه می‌کنند و بعد به زبان فارسی که کمتر در رصد مدیران توییتر است، کنارش می‌نویسند که این را برای ساسپند نشدن گذاشته‌اند. یعنی همجنس‌باز نیستند و این علامت را گذاشته‌اند تا از هر نوع ریپورت و بلاک شدن توسط مدیران توییتر در امان باشند. در توییتر هم برای آنها نسبت به تمام گروه‌های اجتماعی دیگر یک مصونیت ویژه و پولادین درنظر گرفته شده. چند تیم فوتبال اروپایی برای شرکت در جام‌جهانی اصرار می‌کنند بازوبندی که نماد همجنس‌گرایان دارد را روی بازویشان بگذارند و وقتی دولت قطر ممانعت می‌کند، کلی هیاهو به راه می‌اندازند و دست آخر تیم آلمان، موقع خواندن سرود ملی در چمن سبز، دست بر دهان می‌گذارند که به معنی نبود آزادی بیان است. در کنار اینها یکی از مقامات دولتی آلمان قانون‌شکنی می‌کند و بازوبند حمایت از همجنس‌گرایان را به‌طور مخفیانه به ورزشگاه می‌برد. این همه اصرار بر سر چیست؟ امروز دفاع بی‌چون‌وچرا و غیرقابل بحث از همجنس‌بازان در حال تبدیل شدن به برچسب و مشخصه اصلی غرب درنظر بسیاری از مردم دنیاست. حتی در بطن همین جوامع که نه‌تنها همجنس‌بازی آزاد است، بلکه یک امتیاز اجتماعی به‌حساب می‌آید، تعداد چنین افرادی در حدود دو درصد است. چرا برای به دست آوردن دل این دو درصد، اروپا و آمریکا باید خودشان را رودرروی تمام دنیا قرار دهند؟ سینمای آمریکا چیزی بود که به نظر می‌رسید حتی اگر تمام بمب‌های اتمی این کشور نم بکشند و کشتی‌هایش غرق شوند و هرچه هواپیما و تانک و انواع ادوات دارند از کار بیفتد، به‌عنوان تنها دریچه نفوذ این کشور به سایر کشورهای جهان باقی خواهد ماند. حالا اما این سینما قبل از نم کشیدن بمب‌ها و غرق شدن کشتی‌ها و از کار افتادگی سایر ادوات نظامی، دارد از کار می‌افتد و رنگ می‌بازد. فقط آمریکا این‌طور نیست. جایزه ویژه‌ای برای فیلم‌های همجنس‌بازی در جشنواره‌های کن و ونیز و برلیناله و سایر رویدادهای سینمایی اروپا و آمریکا درنظر گرفته شده، درحالی‌که چند سال پیش وقتی یک کارگردان ایرانی گفت «کن جشنواره همجنس‌بازان است» و این جمله تیتر یکی از روزنامه‌ها شد، در ایران یقه دراندند که چرا اتهام می‌زنید و توهم توطئه دارید. به عبارتی خود آنها چنین چیزی را نمی‌پسندیدند و برای دفاع از کن که هوادارش بودند، این را به‌عنوان اتهامی ناروا ارزیابی می‌کردند. این مساله چیزی نیست که با زور بشود جامعه بشری را به آن عادت داد و هرچند ممکن است عده‌ای از سر علاقه به غرب در برابر چنین موجی جا بزنند و ساکت شوند یا حتی دفاع کنند، اما نیرویی در برابر هنجارسازی از این گرایش‌های جنسی وجود دارد که بسیار غول‌آسا و بی‌اندازه بزرگ است.
این نیرو را نه‌تنها تاریخ تکامل جوامع مختلف بشری، بلکه طبیعت بشر هم تغذیه می‌کند. طرفداران همجنس‌بازی اجازه بحث درخصوص این موضوع را نمی‌دهند. می‌گویند بی‌چون‌وچرا و بدون دلیل باید آن را کنار خودتان بپذیرید، درحالی‌که دامنه این مساله از اتاق خواب افراد و محل خلوت آنها که می‌توان نادیده‌اش گرفت، گذشته و به اینکه جامعه باید چه شکل و شمایلی داشته باشد برمی‌گردد. از رژه همجنس‌بازان در کشورهای مختلف تا جایی که در انیمیشن‌ها و فیلم‌های کودکان چنین مواردی را می‌بینیم، همجنس‌بازی در حال تحمیل شدن به جامعه است. درباره اینکه چرا غرب به این سمت رفت، می‌شود بحث‌های مستوفایی کرد اما چه خودشان و طرفداران آنها این را بپذیرند و چه نه، این وضعیت زورگویانه گفتمانی که با نهاد اجتماعی و طبیعت بشر ناهمخوان است، آنها را به سمت افول سوق می‌دهد. جذابیت غرب در حال محو شدن است و حس نفرت از غربی‌ها که عمدتاً به دلیل مسائل استعمارگرانه پیش آمده بود و شاید در همه ذهن‌ها رسوخ نداشت، حالا به حس چندش و مشمئزشدگی هم آمیخته می‌شود که می‌تواند افراد را از هر ایدئولوژی، قومیت، دین و دسته‌ای شامل شود. حالا دیگر حتی به والت دیزنی هم نمی‌شود اعتماد کرد. نمی‌توانید کارتون‌هایش را با خیال راحت برای کودکان‌تان پخش کنید و از اینکه چه القائاتی بهشان می‌شود واهمه نداشته باشید. شکست مالی سنگینی که دو انیمیشن «دنیای عجیب» و «سال نوری» به دلیل وجود محتوای همجنسگرایانه در گیشه خوردند را می‌شود کنار موفقیت‌های روزافزونی دید که انیمه‌های ژاپنی و آثار کره‌ای در حوزه کودک و نوجوان داشته‌اند و به‌راحتی چنین برداشت کرد که دنیا اخلاقیات را راحت‌تر می‌پذیرد. همان شرقی‌ها هم در چرخه عرضه محتواهای غربی توانستند بازاریابی کنند و معروف شوند. یعنی این گفتمان ساختارشکنانه بر خود جامعه غرب هم تحمیل شده است. اینکه در آینده چه خواهد شد و آیا جایگزینی برای محصولات فرهنگی غرب می‌آید یا این روند در خود غرب اصلاح می‌شود، چیزی نیست که حالا به‌راحتی بشود حدس دقیقی درباره‌اش زد ولی فعلاً می‌شود از این مطمئن بود که با یک غروب مبتذل و یک حراج اعتبار طرف هستیم.

کد خبر 5646543

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha