۱۴ بهمن ۱۴۰۱، ۷:۵۵

خاطره‌بازی با اهالی موسیقی انقلاب-۲؛

وقتی مردم رادیو را خانه تکانی کردند/ روایت کمتر شنیده از یک سرود

وقتی مردم رادیو را خانه تکانی کردند/ روایت کمتر شنیده از یک سرود

یکی از مقاطع زمانی مهمی که مرحوم احمد علی راغب در خاطرات خود از فعالیت‌های موسیقایی روزهای ابتدایی انقلاب به آن اشاره داشته، مربوط به روزهای پراتفاق رادیو در میدان ارگ تهران است.

خبرگزاری مهر – گروه هنر: کتاب «بانگ آزادی» مشتمل بر خاطرات شفاهی احمد علی راغب از آهنگسازان و پیشکسوتان موسیقی انقلاب یکی از مهم‌ترین آثار مکتوب مرتبط با تاریخ تولید سرودها و ترانه‌های انقلابی است که در سال ۱۳۹۸ با تحقیق مهدی چیت ساز و مرتضی قاضی و تدوین محسن صفایی فرد توسط دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی پیش روی مخاطبان قرار گرفت.

این کتاب به واسطه گفتگوهای مبسوطی که محققان و تدوین کنندگان اثر با مرحوم احمدعلی راغب داشته‌اند، یکی از مهم‌ترین مراجع مورد وثوق مرتبط با تاریخ شفاهی موسیقی انقلاب اسلامی است که می‌تواند دربرگیرنده شناخت ابعاد جدیدی از فرهنگ و هنر مردمی انقلاب باشد. چارچوبی که توجه به این قسمت از فعالیت‌های فرهنگی هنری هنرمندان و مردم در جریان انقلاب اسلامی به شدت مهم و ضروری است و می‌تواند روایت یکی از مسیرهای رو به پیشرفت فعالیت‌های فرهنگی در کشورمان را پیش روی مدیران و سیاستگزاران این عرصه قرار دهد.

فرآیندی هدفمند به واسطه حضور تمام اقشار جامعه که در آن دوران نهایت تلاش خود را به واسطه همدلی و همراهی که داشتند برای تحقق آرمان‌های انقلاب اسلامی انجام دادند و شرایطی را فراهم آوردند تا به واسطه ابزار فرهنگ و هنر، فرهنگ انقلابی را به سمت پیروزی رهنمون سازند. فضایی که قطعاً قسمت مهمی از تاریخ انقلاب اسلامی را رقم زده اما بسیاری از مردم با آن آشنا نیستند و در این مسیر چه بهتر که مجموعه‌های فرهنگی و هنری فعال در این عرصه بتوانند از دریچه فرهنگ و هنر به انعکاس آنچه در جریان پیروزی انقلاب اسلامی ایران و پس از آن صورت گرفت، بپردازند.

آغاز دهه فجر بهانه‌ای شد تا با انعکاس دوباره فرازهایی از این کتاب به بازآفرینی خاطرات یکی از مهم‌ترین و مؤثرترین هنرمندان جریان انقلاب بپردازیم که به واسطه موسیقی کارهای مهمی را در این عرصه انجام داد.

البته آنچه در پروژه «خاطره‌بازی با اهالی موسیقی انقلاب» صورت می‌گیرد، فقط محدود به انعکاس فرازهای کتاب «بانگ آزادی» نمی‌شود و گروه هنر خبرگزاری مهر در آینده گزارش‌ها، گفتگوها و نوشته‌های رسانه‌ای دیگری از فعالان عرصه انقلاب اسلامی را پیش روی مخاطبان قرار می‌دهد.

در دومین شماره از این سلسله گزارش به انعکاس خاطرات مرحوم احمد علی راغب از روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی می‌پردازیم که از بخش‌های میانی فصل سوم کتاب خواندنی «بانگ آزادی» با عنوان «صدا به اوج می‌رسد» مورد توجه محققان این اثر مرتبط با تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی قرار گرفته است.

وقتی مردم رادیو را خانه تکانی کردند/ روایت کمتر شنیده از یک سرود

مرحوم راغب در ادامه خاطرات خود بعد از روایت مشاهدات خود از رفتار مدیریتی صادق قطب زاده به عنوان رئیس وقت سازمان صدا و سیما با گروه‌های سرود مجاهدین و سیدمحمد سیدی کاشانی مسئول نهاد سرود و ترانه سازمان مجاهدین خلق که در بخش اول این پروژه با عنوان «قصه آقای راغب از ورود امام (ره) به تهران / حکایت هشتاد سرود غلط» به آن پرداخته شده بود، ادامه داده است:

سیدی کاشانی با من هم در ارتباط بود می‌خواست که شعرهایش را برایش نت نویسی کنم. آن زمان به رادیو رفت و آمد می‌کردم، اما چیزی نمی‌ساختم، کسی هم خبر نداشت که هنوز با گروه کُر زیرزمینی در خیابان سلطنت آباد در ارتباطم. من بخشی از شعرهایشان را نت نویسی کردم. نمونه اش «شهادت» است و الان سرود ملی شأن شده است. مدتی در صبحگاهشان می‌خواندند. گرچه اسم من را نمی‌آوردند و اما تنظیم و نت گذاری و ساخت موزیک آن با من بود. این اثر با هزینه خودشان در استودیو بِل با کمک مجتبی میرزاده ضبط شد. متن شعرش را به خاطر ندارم، اما آهنگش در ذهنم هست. ملودی شهادت، یک چهار چهارم در بیات اصفهان بود.

توی آن دفترچه فقط شعر بود و ملودی در کار نبود. ملودی را حفظ می‌کردند. بعضی جاها را هم فراموش می‌کردند و اشتباه می‌خواندند. تلفیق شعر و موسیقی درست نبود؛ این در تخصص ما بود که درست می‌کردیم. اثر دیگری که برایشان ساختم. سرود «کارگر» بود. من این دو سه اثر را برایشان تنظیم کردم و آنها هم اجرا و ضبط کردند. آن قدر هم قشنگ کار کرده بودند که آدم دلش نمی‌آمد یک جایش دست ببرد. هم به لحاظ موسیقی، هم به لحاظ کلام و محتوا قوی بود. بهاران خجسته باد را هم برایشان تنظیم و اجرا کردم. سرود «هوا دلپذیر شد / گل از خاک بردمید» سروده کرامت الله دانشیان است. این اثر با کیفیت خوبی در استودیوی خانگی ضبط شد. شعرش جهت مشخصی ندارد و فراگیر است. به انقلاب هم مربوط است و هنوز در سالگرد پیروزی انقلاب پخش می‌شود.

مجاهدین درباره همه موضوعات سرود داشتند. آنچه مسجل بود این بود که همه ضد سلطنت و شاه بودند و اشعارشان مشتمل برهمین معانی بود. مضامین اسلامی و انقلابی نداشتند. سیدی کاشانی می‌گفت تعدادی سرود هم به خارج زندان‌ها فرستاده بودند و از طریق آهنگسازی در خارج از ایران رویشان موسیقی گذاشته و ضبط شد.

بعد از پیروزی انقلاب، تعدادی نماینده انتخاب شدند که به دفاتر فرهنگی رادیو و تلویزیون ایران در کشورهای اروپایی بروند. آنها متوجه شدند که آنجا فقط سرودهای مجاهدین موجود است. مشخص بود این سرودها را اوایل پیروزی انقلاب اسلامی موسیقی پخش نمی‌شد. یعنی از بهمن ۱۳۵۷ تا اوایل ۱۳۵۸ هیچ موسیقی پخش نمی‌شد. مگر همان یکی دو موسیقی که زیرزمینی در زمان شاه ضبط کرده بودیم و همچنین آهنگ ایران ایران که رویگری خوانده بود و آهنگسازش هم آقای خشنود بود از دوره زندان به خارج از کشور فرستاده و در ارکسترهای سمفونی بسیار بزرگی ضبط کرده بودند. یک نسخه از آنها در آرشیو نمایندگی صدا و سیمای کشورها وجود داشت. از جمله این سرودها می‌توان به «ای ایران» اشاره کرد. آنها زمانی که در زندان بودند در این زمینه بسیار فعالیت می‌کردند.

خانه تکانی مردمی رادیو و قصه پیدا کردن یک انگشت!

تقریباً چهاردهم یا پانزدهم اسفندماه بود که به ما گفتند الان دیگر فضای رادیو و تلویزیون تغییر کرده و دست نیروهای خودی و تأیید شده است. گفتند اگر بخواهیم می‌توانیم به رادیو و تلویزیون برویم. من یک روز با بچه‌هایی که قبل از انقلاب در ارکسترها با هم کار می‌کردیم. قرار گذاشتم در میدان ارگ جمع بشویم و سپس از آنجا با هم به ساختمان رادیو برویم. وقتی رسیدیم بسیار شلوغ بود. جمعیت انبوهی داخل محوطه رادیو بودند. لابه لای این جمعیت رفتیم داخل و دیدیم مردم دارند آنجا را تمیز می‌کنند و مشغول آب و جارو هستند. من خودم همان جا انگشت کسی را پیدا کردم و آن را تحویل دادم! خیلی از دیوارها سوخته بود، گویی درگیری شدیدی رخ داده بود. جای گلوله به وفور دیده می‌شد. دستگاه‌ها همه لت و پار شده بودند و انگار با پتک به جان دستگاه‌ها افتاده بودند. دیوارها خونی و رد درگیری‌ها قبلی کاملاً مشهود بود. در طول ایام ۱۲ تا ۲۲ بهمن مردم به آنجا می‌ریختند و تمام تجهیزات را خرد می‌کردند. البته قصد ضرر زدن نداشتند؛ فقط عقده‌های خودشان را سر رژیم شاه خالی می‌کردند.

قبل از انقلاب در زمان مدیریت رضا قطبی، ایران قرار دادی با کارخانه اسکاچ بسته بود که کلیه تجهیزات رادیو و تلویزیون به صورت آنالوگ به روز رسانی شود. دستگاه‌های بسیار خوبی وارد کرده بودند. دستگاه جدیدی هم آورده بودند که بعضی از دوستان صدابردارم هم در نصبش شرکت کردند. دیدم این دوستان از جمله آقایان ایرج فهیمی، محمد جهان فرو پوریا مشغول نصبش هستند. از آنجا که با آنها آشنا بودم، پرسیدم دارید این دستگاه را برای استودیو هشت نصب می‌کنید یا آن را جمع می‌کنید؟ گفتند نه، داریم نصب می‌کنیم. این دستگاه «اشتودر ۱۶ تراک (لبه)» است، در حالی که دستگاه‌های قبلی ما دو لبه بود. هر لبه آن می‌توانست فقط یک صدا را جداگانه ضبط کند و تراک های قبلی هم پاک نمی‌شد. اما این مجهزترین و جدیدترین دستگاهی است که امروزه در کشورهای غربی هم از آن استفاده می‌کنند. این دستگاه این حسن را داشت که با راه اندازی و نصبش می‌توانستیم هم زمان با چهار نوازنده، ضبط کنیم و ارکستر را با چندین بار ضبط کردن، وسیع‌تر کنیم. قرار بود قبل از انقلاب آن را نصب کنند. اما مسئولان در جریان انقلاب فرار کردند و این دستگاه به حال خودش رها شد. کاتالوگش را پیدا کردیم و گام به گام به پیش رفتیم تا ببینیم آیا می‌توانیم خودمان نصبش کنیم یا نه. البته بچه‌ها این کار را کردند.

وقتی مردم رادیو را خانه تکانی کردند/ روایت کمتر شنیده از یک سرود

ما هم به کمک بقیه رفتیم و اتاق‌ها را موکت کردیم. همه استودیوها دارای تجهیزات آکوستیک بود که اغلب آنها در آتش سوخته بودند. استودیوی شماره هشت را آماده کردیم. این استودیو پرترافیک ترین استودیوی میدان ارگ بود و ضبط موسیقی را در آن استودیو انجام می‌دادیم. الان نمایشنامه‌های رادیویی را در آنجا ضبط می‌کنند. البته استودیوی شماره یک هم داشت تجهیز می‌شد تا اگر دستگاه اشتودر ۱۶ تراک راه نیفتاد، با همان دستگاه قدیمی کارها را انجام بدهیم. خوشبختانه ضبط با دستگاه جدید موفقیت آمیز بود.

آنجا را تمیز کردیم و جارو زدیم، حوض را دوباره پرآب و موکت‌ها و نمدها را تجدید کردیم. با تماس‌های مختلفی که گرفتیم، آکوستیک اتاق‌ها را هم راه اندازی کردیم. ظرف دو روز به کمک بچه‌های قدیمی رادیو و جمعیت مردمی انبوه به صورت کاملاً خودجوش ساختمان رادیو راه اندازی شد. بچه‌ها هم شبانه روز روی آن دستگاه‌ها کارکردند. پانزدهم یا شانزدهم اسفندماه ۱۳۵۷ بود که به ما گفتند می‌توانیم با گروهمان کار را در استودیو آغاز کنیم. قبل از آن چند اثر در زیرزمین خانه سلطنت آباد ضبط کرده بودیم؛ البته بدون ساز و فقط به صورت گروه کُر. به دوستان گفتم این آثار باید برای ارکستر نوشته شود و بعد نوازنده دعوت کنیم. گفتم این کمی طول می‌کشد. اگر کسی ساز به دست دیده شود مشکل ایجاد می‌شود.

اوایل پیروزی انقلاب اسلامی موسیقی پخش نمی‌شد. یعنی از بهمن ۱۳۵۷ تا اوایل ۱۳۵۸ هیچ موسیقی پخش نمی‌شد مگر همان یکی دو موسیقی که زیرزمینی در زمان شاه ضبط کرده بودیم و همچنین آهنگ ایران ایران که رویگری خوانده بود و آهنگسازش هم آقای خشنود بود. بعد از پیروزی انقلاب این نوارها را آوردیم که در رادیو پخش شود. تنها موسیقی بی کلامی که پس از انقلاب پخش می‌شد، همین سیزده قسمت موسیقی نوحه‌های من بود که در ارکستر آقای خرم ضبط شده بود. گوینده رادیو مدام پیام می‌داد و یکی از این قطعات پخش می‌شد. باز دوباره پیام می‌داد و قسمت دیگری پخش می‌شد.

کد خبر 5698901

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha