۲ تیر ۱۴۰۲، ۸:۲۷

چگونه می‌توانم مؤمن باشم/۶؛

فرق بین «شیعه» و «محب» در چیست؟

فرق بین «شیعه» و «محب» در چیست؟

بعضی‌از مومنان هستند که هنوز مقداری گناه برایشان باقی مانده است، خدا روح آنها را به سختی می‌گیرد، در سکرات مرگ سختی‌هایی می‌بینند و ناراحتی‌هایی می‌کشند که به وسیله آنها پاک می‌شوند.

خبرگزاری مهر -گروه دین و اندیشه: زندگی انسان ساحت‌های مختلفی دارد که انسان مؤمن همانطور که از اسمش پیداست باید در هر کدام از آن‌ها ایمان خود را ظهور و بروز دهد. در ساحت‌های فردی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، هنری، اعتقادی، اخلاقی، علمی، اقتصادی و جسمی. بروز ایمان نیز در این ساحت‌ها چیزی نیست جز تقوا. یعنی فرد در همه این ابعاد زندگی نظر خدا و رضایت او را محور قرار دهد. امام صادق (ع) درباره وظیفه شیعیان فرموده است: «کونوا لنا زینا ولا تکونوا لنا شیناً» زینت و سبب افتخار ما باشید نه اینکه باعث شرمندگی ما باشید. در این راستا حضرت علی (ع) می‌فرماید: «اعیونی بورع واجتهاد و سداد» سعی کنید تقوا و ورع داشته باشید. در این راه تلاش کنید و استقامت داشته باشید. آنچه پیش رو دارید گزیده‌ای از سخنان آیت الله مصباح یزدی؛ در دفتر مقام معظم رهبری است که در سال ۸۷ ایراد کرده اند. بخش ششم آن را باهم می‌خوانیم:

ضرورت بحث

همان‌طور که پیش تر گفته شد، وقتی فضای فرهنگی این زمان را با زمان ائمه اطهار صلوات الله علیهم اجمعین مقایسه می‌کنیم، می‌بینیم که فاصله زیادی وجود دارد. بنابراین، با توجه به این‌که فضای فرهنگی نقش بسیار مؤثری در ساختن روحیات و شکل گرفتن رفتارهای افراد و در نهایت سعادت و شقاوت آنان دارد، باید سعی کنیم این فاصله‌ها کم شود و قدری فضای فرهنگی این زمانه به فضای فرهنگی زمان پیغمبر اکرم و ائمه اطهار صلوات الله علیهم اجمعین نزدیک شود. چرا که؛ حقیقت این است که؛ فضای فرهنگی هر جامعه مثل اکسیژن برای تنفس کردن است. اگر هوایی که ما تنفس می‌کنیم فاقد اکسیژن لازم باشد و به جی آن، مواد سمی باشد به مرگ انسان منتهی می‌شود. هوای محیط زندگی ما را خداوند آفریده است؛ اما پاک نگه‌داشتن یا آلوده کردن و کیفیت استفاده ما از آن در دست ما است. ؛ نظیر این کار در فضای فرهنگی است، یعنی روح نیز در یک فضای متناسب با روح، که همان ادراکات است رشد می‌کند.

ادراکات همان چیزهایی است که درک می‌کنیم، می‌شنویم و می‌بینیم، چیزهایی است که اندیشه‌هی ما را می‌سازد و انگیزه‌هی ما را تقویت می‌کند. اصل؛ این فضا فضای پاکی است که خداوند متناسب با فطرت ما آفریده است. ؛ ولی، آدمیزادها همان طور که هوا را با ایجاد گازهای سمی آلوده می‌کنند، فضای روحی و معنوی را هم آلوده می‌کنند: ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النّاسِ ۱؛ در اثر این آلودگی‌ها نسلی که در این فضا رشد می‌کنند با نسلی که در یک فضای پاک نورانی رشد کرده‌اند بسیار متفاوت خواهد بود. در این‌جا سخن از جبر در برابر اختیار نیست، اما مراتبی از زمینه‌‬ سازی بری ترقی یا سقوط انسان در اثر؛ فضای فرهنگی جامعه است که انسان‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد. فضای فرهنگی همه شهرها، روستاها و محله‌ها با یکدیگر یکسان نیست.

به هرحال، اگر نگوییم فضای فرهنگی برای روح ما، بیش از هوا برای بدن ما مؤثر است، باید گفت کمتر از آن هم نیست. بنابراین باید سعی کنیم فضای فرهنگی سالمی داشته باشیم. در این فضای فرهنگی‌ای که انواع سموم مهلک دنیای غرب وارد شده و بر اثر اختلاط و ارتباطات، امواج رادیویی، تلویزیون، ماهواره‌ها، اینترنت و تلفن همراه همه چیز را به هم مربوط کرده است، تنها کاری که می‌شود کرد تزریق مقداری اکسیژن در این فضا؛ است. در مقابل سمومی که هر لحظه وارد این فضای فرهنگی می‌شود ما نیز می‌بایست امواج سالمی سرشار از معنویات و؛ نورانیت فرهنگ اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین را ترویج کنیم.

متأسفانه حتی محیطی روحانیت نیز از آثار سو این فرهنگ مسموم جهانی مصون نمانده و روز به روز بیشتر تحت تأثیر این امواج مسموم و زهرآگین قرار می‌گیرد. اگر انسان قدری فراتر از این افق را نگاه کند و گذشته، آینده و؛ وضع فعلی را با هم ببیند و مقایسه کند، آن‌وقت می‌فهمد که فضا تغییر کرده است و دیگر نمی‌توان در آن تنفس کرد. ؛ اگر این فضای زهرآگین برای پیرمردها چندان تأثیری نداشته باشد، نسل آینده را به کل فاسد می‌کند.

کاری که ما می‌توانیم بکنیم این است که به نوبه خود تلاش کنیم تا عناصر فرهنگی سالمی را در این فضای فکری و فرهنگی، زنده و مطرح کنیم. همان‌طور که پیش‌تر پیشنهاد شد، روایاتی که انتظارات پیغمبر اکرم و ائمه اطهار (ص)؛ را از پیروان راستین‌شان بیان می‌کنند بخوانیم و در ذهنمان باشد. حتی اگر توان یا همت عمل به آن‌ها را نداریم، اما دست کم گفتمانش را داشته باشیم. شنیدنی‌ها و دیدنی‌ها مهمترین عاملی هستند که در اراده انسان اثر می‌گذارند و مهمترین عامل بری تغییر یا ترویج یک فرهنگ است. شاهد آن این همه پول‌هایی است که برای تغییر و ایجاد نظام‌های گوناگون خرج می‌کنند.

بنابراین، اگر خدای متعال توفیق دهد، قدری از این روایت را مرور می‌کنیم. بعضی از آن روایات متواتر است و؛ احتیاجی به بررسی سند آن نیست. پس؛ روایات را می‌خوانم و دقتی در اسنادش نمی‌کنم؛ چرا که می‌خواهم با این فضای فکری و گفتمان اهل بیت آشنا شویم، ببینیم آنها چه می‌گفتند، چه مطالبی برایشان مطرح بوده و چه ارزش‌هایی در آن فضا مطرح بوده است؟

بر این اساس مطالعه این گونه روایات می‌تواند انسان را با فضای فرهنگی، افکار و ارزش‌های زمان پیغمبر اکرم و ائمه اطهار (ص) آشنا کند.

در این فضای فرهنگی‌ای که انواع سموم مهلک دنیای غرب وارد شده و بر اثر اختلاط و ارتباطات، امواج رادیویی، تلویزیون، ماهواره‌ها، اینترنت و تلفن همراه همه چیز را به هم مربوط کرده است، تنها کاری که می‌شود کرد تزریق مقداری اکسیژن در این فضا؛ است. در مقابل سمومی که هر لحظه وارد این فضای فرهنگی می‌شود ما نیز می‌بایست امواج سالمی سرشار از معنویات و؛ نورانیت فرهنگ اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین را ترویج کنیم

شیعه یا محب؟

مرحوم شیخ صدوق کتابی درباره اوصاف شیعه دارند به نام «صفات الشیعه». تمام روایات این کتاب اوصافی است که از طرف اهل بیت بری شیعه تعیین شده، یا صفات مؤمنین در ابعاد مختلف بیان شده است که عیناً مرحوم مجلسی در تفسیری که منسوب به امام حسن عسگری صلوات الله علیه است نقل کرده‌اند. در این باب ابتدا فرق بین «شیعه»؛ و «محب»؛ را بیان کرده، به فضایلی که بری شیعه هست اشاره شده و سپس به ترتیب از پیغمبر اکرم، امیرالمؤمنین، فاطمه زهرا تا امام حسن عسگری درباره شیعه واقعی احادیثی ذکر شده است و داستان‌هایی هم ذکر شده که به نوبه خود ابتکار جالبی است.

در ابتدا روایتی از پیغمبر اکرم (ص) در مدح شیعه نقل می‌کند:؛ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) اتَّقُوا اللَّهَ مَعَاشِرَ الشِّیعَةِ فَإِنَّ الْجَنَّةَ لَنْ تَفُوتَکُمْ وَ إِنْ أَبْطَأَتْ بِهَا عَنْکُمْ قَبَائِحُ أَعْمَالِکُم ْ۲؛ عنوان شیعه در زمان خود رسول الله صلوات الله علیه و آله مطرح بوده و؛ از اصحاب پیغمبر اکرم (ص) چند نفر از دوستان امیرالمؤمنین (ع) به عنوان شیعه علی شناخته می‌شدند، از جمله سلمان، ابوذر و مقداد.

پیغمبر اکرم (ص)؛ خطاب به شیعیان می‌فرماید: ای گروه شیعیان قدر خودتان را بدانید، تقوا داشته باشید بدانید که بهشت از شما فوت نمی‌شود، یعنی حتماً به بهشت خواهید رفت هرچند که اگر کارهای ناشایستی صورت دهید بهشت رفتنتان را به تأخیر می‌اندازد؛ ولی اگر شیعه باشید بالاخره بهشت خواهید رفت فَتَنَافَسُوا فِی دَرَجَاتِهَا؛ سعی‌کنید برای کسب درجات عالی‌تری از بهشت مسابقه بگذارید.

وقتی پیغمبر اکرم (ص)؛ این را نقل فرمودند، کسی سوال کرد قِیلَ فَهَلْ یَدْخُلُ جَهَنَّمَ أَحَدٌ مِنْ مُحِبِّیکَ وَ مُحِبِّی عَلِیٍّ (ع)؟؛ آیا از دوستان شما و دوستان امیرالمؤمنین (ع)؛ کسی به جهنم می‌رود؟ توجه داشته باشید پیامبر ابتدا شیعه را مدح فرمودند؛ اما این سوال درباره محبین است. بسیاری از ما تصور می‌کنیم که «شیعه»؛ و «محب»؛ اهل بیت مساوی است و هر کس دوستدار اهل بیت باشد شیعه است. این روایت می‌گوید شیعه با محب فرق دارد.

حضرت فرمود: آری از دوستان ما و دوستان علی (ع)؛ کسانی هستند که به دوزخ می‌روند. قَالَ مَنْ قَذِرَ نَفْسُهُ بِمُخَالَفَةِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ؛ اگر کسانی ما را دوست دارند، ولی خود را با مخالفت ما آلوده کردند، فی‌الجمله عذاب خواهند شد. چنین کسی که با دستورات ما مخالفت کرده به گناه افتاده و به مردم ظلم کرده و با دستورات شریعت مخالفت ورزیده، چنین کسی در روز قیامت با آلودگی و کثافت وارد محشر می‌شود.

و چون وارد می‌شود پیغمبر اکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) به او می‌فرمایند: فلانی أَنْتَ قَذِرٌ طَفِسٌ، تو خیلی آلوده‌ای پس (لَا تَصْلُحُ لِمُرَافَقَةِ الْأَخْیَار)؛ شایسته این نیستی که با موالیت همنشین بشوی وَ لَا لِمُعَانَقَةِ الْحُورِ الْحِسَانِ؛ و؛ با حور العین هم آغوش بشوی. با این آلودگی نمی‌توانی وَ لَا الْمَلَائِکَةِ الْمُقَرَّبِینَ؛ با ملائکه و فرشتگان مقرب خدا معانقه کنی. لَا تَصِلُ إِلَی هُنَاکَ إِلَّا بِأَنْ یُطَهَّرَ عَنْکَ مَا هَاهُنَا؛ به آن مقام نخواهی رسید مگر اینکه آلودگی‌هایت پاک شود؛ مَا عَلَیْکَ مِنَ الذُّنُوبِ؛ یعنی گناهانت آمرزیده شود. ؛ فَیَدْخُلُ إِلَی الطَّبَقِ الْأَعْلَی مِنْ جَهَنَّمَ فَیُعَذَّبُ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِ؛ وی را روی طبقه بالی جهنم که عذابش کمتر است می‌برند تا گناهانش آنجا بریزد؛ و طلای وجودش خالص گردد.

اینان یک گروه‌اند؛ ولی گروه دیگری هستند که کارشان آسان‌تر است:؛ مِنْهُمْ مَنْ یُصِیبُهُ الشَّدَائِدُ فِی الَْمحْشَرِ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِ؛ آنان را به جهنم نمی‌برند، ولی در صحرای محشر آنقدر سختی می‌کشند که گناهانشان پاک می‌شود.

بعد از اینکه در محشر تشنگی‌ها و گرسنگی‌ها را متحمل شدند، ثُمَّ یَلْقُطُهُ مِنْ هُنَا مَنْ یَبْعَثُهُمْ إِلَیْهِ مَوَالِیهِ مِنْ خِیَارِ شِیعَتِهِمْ؛ اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین بعضی از خوبان شیعه را می‌فرستند تا آنان را از گوشه و کنار نجاتشان بدهد کَمَا یَلْقُطُ الطَّیْرُ الْحَبَّ؛ همانند پرنده‌ای که از روی زمین دانه جمع می‌کند، خوبان شیعه از طرف اهل بیت می‌آیند و این گناهکاران پاک شده را جمع می‌کنند و به سوی بهشت می‌برند، مِنْهُمْ مَنْ یَکُونُ ذُنُوبُهُ أَقَلَّ وَ أَخَفَّ فَیُطَهَّرُ مِنْهَا بِالشَّدَائِدِ وَ النَّوَائِبِ مِنَ السَّلَاطِینِ وَ غَیْرِهِمْ؛ بعضی؛ دیگر؛ هستند که حتی سختی‌شان به آن حد گروه دوم نیست، یعنی گناهان آنان به اندازه‌ایی نیست که حتی در محشر سختی بکشند؛ بلکه گرفتاری‌هی آنان در؛ دنیا باعث شده که گناهانشان پاک شود.

اما؛ بعضی‌از ایشان هستند که هنوز مقداری گناه برایشان باقی مانده است. خدا روح آنها را به سختی می‌گیرد، در سکرات مرگ سختی‌هایی می‌بینند و ناراحتی‌هایی می‌کشند که به وسیله آنها پاک می‌شوند: فَیَشْتَدُّ نَزْعُهُ فَیُکَفَّرُ بِهِ عَنْهُ و به واسطه این سختی جان کندن گناهانشان تطهیر می‌شود فَإِنْ بَقِیَ شَیْءٌ وَ قَوِیَتْ عَلَیْهِ وَ یَکُونُ عَلَیْهِ بَطَنٌ أَوِ اضْطِرَابٌ فِی یَوْمِ مَوْتِهِ فَیَقِلُّ مَنْ بِحَضْرَتِهِ فَیَلْحَقُهُ بِهِ الذُّلُّ فَیُکَفَّرُ عَنْهُ؛ و گاهی است این سختی‌هایشان به گونه‌ای است که هنگام مرگ به سبب ناراحتی‌هایی دیگران منزجر می‌شوند، به گونه‌ای که حتی نزدیکانشان رغبت نمی‌کنند نزدیکشان بروند، پس در اثر این خواری؛ خداوند گناهانشان را می‌آمرزد و پاک از دنیا می‌روند.

فَإِنْ بَقِیَ عَلَیْهِ شَیْءٌ أُتِیَ بِهِ وَ لَمَّا یُلْحَدْ وَ یُوضَع فَیَتَفَرَّقُونَ عَنْهُ فَتُطَهَّرُ اگر اندکی دیگر از آن باقی مانده باشد، بالاخره در عالم برزخ جبران می‌شود. و اگر درعالم برزخ هم تطهیر نشد، همان کسانی هستند که در طبقه بالای جهنم پاک می‌گردد.

بنابراین هر که دوست ما باشد، نهایت عذابی که می‌بیند از طبقه اول جهنم است یعنی کسی به طبقه دوم نمی‌رود. پس از این بیانات حضرت می‌فرمایند: لَیْسَ هَولَاءِ یُسَمَّوْنَ بِشِیعَتِنَا این‌هایی که به جهنم می‌روند، «شیعه»؛ نیستند، بلکه «محب»؛ ما هستند، از شیعه کسی وارد جهنم نمی‌شود وَ لَکِنَّهُمْ یُسَمَّوْنَ بِمُحِبِّینَا وَ الْمُوَالِینَ لِأَوْلِیَائِنَا وَ الْمُعَادِینَ لِأَعْدَائِنَا؛ اینها کسانی هستند که دوست ما یا دوست دوستان ما یا دشمنان دشمنان ما هستند؛ ولی «شیعه»؛ نیستند.

شیعه از این عالم که می‌رود، دیگر هیچ عذابی نخواهد داشت إِنَّ شِیعَتَنَا مَنْ شَیَّعَنَا؛ شیعه کسی است که واقعاً پیرو ما باشد. وَ اتَّبَعَ آثَارَنَا وَ اقْتَدَی بِأَعْمَالِنَا؛ آثار ما را پیروی کند و ببیند ما چه گفتیم همان را عمل کند، رفتارش مطابق رفتار ما باشد و پا جی پی ما بگذارد. در این روایت به مدح شیعه و تفاوت میان شیعه با محب اشاره شد.

در این باره داستان‌هایی نیز آورده شده است. گفته‌اند شخصی خدمت حضرت رسول اکرم (ص) آمد و گفت: متأسفانه یکی از شیعیان شما (این نیز شاهدی بر این است که اصطلاح «شیعه»؛ در زمان خود پیغمبر اکرم (ص) شایع بوده است) آلودگی‌هایی دارد: یَنْظُرُ إِلَی حَرَمِ جَارِهِ؛ به خانه همسایه نگاه می‌کند، چشم‌چرانی می‌کند.

فَغَضِبَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَ قَالَ ائْتُونِی بِهِ؛ پیامبر فرمود: بروید او را بیارید.

قَالَ رَجُلٌ آخَرُ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّهُ مِنْ شِیعَتِکُمْ مِمَّنْ یَعْتَقِدُ مُوَالَاتَکَ وَ مُوَالَاةَ عَلِیٍّ وَ یَبْرَأُ مِنْ أَعْدَائِکُمَا؛ کسی گفت: این‌که شما دستور می‌دهید وی را احضارش کنیم، به او اهانت می‌شود، در حالی که وی از شیعیان شما و؛ دشمن دشمنان شماست. به اصطلاح خواست وساطت کند که به وی توهین نشود و آبرویش نریزد.

فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا تَقُلْ إِنَّهُ مِنْ شِیعَتِنَا فَإِنَّهُ کَذِبٌ؛ پیامبر فرمود: نگو او شیعه است، همانا این دروغ است.

إِنَّ شِیعَتَنَا مَنْ شَیَّعَنَا وَ تَبِعَنَا فِی أَعْمَالِنَا وَ لَیْسَ هَذَا الَّذِی ذَکَرْتَهُ فِی هَذَا الرَّجُلِ مِنْ أَعْمَالِنَا شیعه کسی است که کارهایش همانند کارهای؛ ما باشد. کارهایی را که تو گفتی این شخص انجام می‌دهد ما؛ هیچ‌گاه انجام نمی‌دهیم.

پس چون در همه اعمالش از ما پیروی نکرده است او شیعه نیست. روایت بعدی در همین باره از امیرالمؤمنین (ع) است: قِیلَ لِأَمِیرِ الْمُومِنِینَ وَ إِمَامِ الْمُتَّقِینَ وَ یَعْسُوبِ الدِّینِ وَ قَائِدِ الْغُرِّ الُْمحَجَّلِینَ وَ وَصِیِّ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِینَ (ع) إِنَّ فُلَاناً سَرَفَ (یا أَسْرَفَ) عَلَی نَفْسِهِ بِالذُّنُوبِ الْمُوبِقَاتِ وَ هُوَ مَعَ ذَلِکَ مِنْ شِیعَتِکُم ْ۳؛ مردی به حضرت علی (ع) عرض کرد:؛ فلانی از شیعیان شماست و گناهان کبیره انجام می‌دهد. فَقَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (ع)؛ قَدْ کُتِبَتْ عَلَیْکَ کَذِبَةٌ أَوْ کَذِبَتَانِ حضرت فرمودند: با این حرفی که زدی یک یا دو دروغ؛ در نامه عملت نوشته شده.

اگر آن فرد این گناهانی که تو می‌گویی انجام داده باشد، یک دروغ در نامه عملت نوشتند؛ چرا؛ که گفتی آن فرد شیعه است، در حالی که شیعه چنین اعمالی انجام نمی‌دهد. و اگر آن فرد مرتکب آن گناهان نشده و ما را هم دوست ندارد، دو دروغ گفتی، چون؛ هم گفتی مرتکب گناه می‌شود و هم گفتی شیعه است. و اما اگر شیعه است، مرتکب این گناهان نمی‌شود باز هم یک دروغ گفتی. پس این سخن سه حالت دارد. در دو حالتش یک دروغ بری تو در نامه اعمالت نوشتند و در یک حالت دو دروغ.

پی نوشت:

۱. روم / ۴۱.

۲. تفسیر الإمام العسکری، ص ۳۰۵.

۳. تفسیر الإمام العسکری، ص ۳۰۷.

کد خبر 5770332

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • احمد IR ۱۸:۵۸ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۳
      0 0
      در‌اسلام‌ قرانی‌که‌دین‌الهی‌‌نور‌ است‌ شیعه‌یا‌ سنی‌ معنا‌ ندارد‌.اسلام‌یکی‌است‌ که محوریت‌ توحید‌ و یگانه‌پرستی‌تحت‌اموزه‌های‌ قران‌است‌و تفرقه‌ به‌ عناوین‌شیعه و یا‌ سنی‌‌ موجب‌ خشم‌خدا‌وعقوبت‌است‌ مذهب‌بازی‌ و فرقه‌گرایی‌از‌خدعه‌های شیطان‌وپیروانش‌است