۶ اسفند ۱۳۸۲، ۱۸:۴۰

مسوول سابق فالانژيست هاي لبنان ادعا كرد :

ديپلمات هاي ربوده شده ايراني ساعاتي پس از ربوده شدن كشته شده اند

راجي عبدو مسوول سابق فالانژيست هاي لبنان(حزب كتائب) در گفتگو با نشريه الوسط با ادعاي اينكه چهار ديپلمات ايراني در بيروت در سال 1982 پس از ربوده شدن كشته شده اند به تشريح اين ماجرا پرداخته است.

به گزارش خبرگزاري مهر، راجي عبدو تاكيد كرد:  ديپلمات هاي ايراني كه در تابستان 1982 (1360 شمسي)  در بيروت به هنگام تجاوز اسراييل به لبنان، بازداشت شدند، ساعاتي پس از بازداشت كشته شدند. او مي گويد  بر نحوه انتقال ديپلماتهاي ايراني  به شوراي جنگ در كرنتينا در بيروت نظارت داشته و حتي در تماسي از رسيدن آنها مطمئن شده است.
وي همچنين گفته است : "سمير جعجع"  فرمانده  نيروهاي فالانژيست  در 15 ژآنويه 1986 با هياتهاي ايراني ديدار كرد كه  وي در آن جلسات هم حضور داشته است.  به ادعاي راجي عبدو، در پي بروز مشاجره ميان كاردار سفارت ايران با نگهبانان بازداشتگاه  وي در شوراي جنگ به قتل رسيد و متعاقب آن سه ديپلمات ديگر هم به دست نگهبانان كشته شدند.
عبدو در ادامه گفته است كه پس از اين حادثه هياتي از ايران به لبنان آمد و من آنها را به مكاني كه به اعتقادم مكان دفن ديپلمات هاي ايراني بود، بردم ولي ناگاه از ديدن يك كارگاه آهن آلات در مكان دفن يكه خوردم .  به نوشته مجله الوسط، عبدو در دستگاه امنيتي در نيروهاي فالانژيست (حزب كتائب) از هنگام تشكيل آن فعاليت كرد  و حادثه قتل ديپلمات هاي ايراني هم در هنگامي كه ايلي حقيبه رئيس آن بود، به وقوع پيوست، در سال 1986 وي مسوول دستگاه امنيت نظامي نيروهاي فالانژيست شد و در سال 1994 به دريافت درجه كاپيتان نايل آمد و آنگاه يك دادگاه لبناني وي را به اتهام دست داشتن در ترور ميشل المر وزير سابق لبناني به 20 سال حبس محكوم كرد.
به گزارش مهر، عبدو درگفتگو با مجله الوسط  جريان كشته شدن ديپلمات هاي ايراني را اين چنين تعريف كرد: "  قصه ديپلمات هاي ايراني از تابستان 1982 آغاز شد، به اعتقاد من ماه ژولاي بود، در ساعت 4 بعد الظهر يكشنبه از ايست بازرسي البرباره در راه بيروت به طرابلس با من تماس نظامي گرفته شد، دفتر من در عمشيت بود و من مسوول دستگاه امنيت و اطلاعات منطقه شمال بودم و نقش من هم جمع آوري اطلاعات بود" .
" با توجه به حساسيت ايستگاه  البرباره به دليل حوادث گذشته، ماموريت نظارت امنيتي با هدف هماهنگي ميان دستگاه اطلاعات و نيروهاي نظامي مستقر در منطقه هم به من واگذار شد" .
" در يك تماس تلفني نظامي به من اطلاع دادند كه يك خودروي سياسي ازنوع مرسدس كه حامل چهار ايراني كه  يك خودروي امنيتي هم آنها را اسكورت مي كند، وارد ايست بازرسي  شده اند، مسوولان ايست بازرسي خواستار دستور من در اين مورد شدند، " من به آنها گفتم پشت خط باشيد، تا با افسر كشيك در دستگاه امنيت مركزي در كرنتينا در بيروت تماس بگيرم".
" با افسر مربوطه تماس گرفته و جريان را تعريف كردم، افسركشيك از من خواست خودروي ايراني را توقيف و آنها را به دستگاه امنيتي در بيروت منتقل كنم."
"  شخصا به ايست البرباره رفتم كه تنها 4 كيلومتر با دفترم فاصله داشت،  گذرنامه هاي سياسي آنها را رويت كردم و مجددا از آنجا با افسر كشيك تماس گرفتم و اسامي ديپلمات ها را به وي دادم ، وي  از من خواست فورا آنها را به دستگاه امنيتي مركزي در بيروت منتقل كنم و خودروي امنيتي را اجازه دادم تا خارج شود."
" فورا ديپلمات هاي ايراني را با خودروي خودم با اسكورت نيروهاي امنيتي وابسته به خودم به مقر دستگاه امنيتي در بيروت به همراه تمام مدارك شناسايي همراه آنها منتقل كردم، من به عنوان مسوول شمال اين مساله را به شعبه بازرسي و تحقيقات در دستگاه امنيتي ارجاع دادم و تلفني با شعبه تحقيقات تماس گرفتم و به بازپرس كشيك به نام ابوايمن گفتم كه من به دستور افسر كشيك، ديپلمات هاي ايراني را برايش اعزام خواهم كرد، لطفا بلافاصله پس از رسيدن آنها به من اطلاع دهيد، او هم بعد از كمتر از يك ساعت به من زنگ زد و از رسيدن آنها خبر داد."
مجله الوسط از راجي عبدو پرسيد آيا نقش شما به همين جا منتهي مي شود كه وي پاسخ داد آري.
الوسط سوال كرد كه شايعه شده ديپلمات هاي ايراني چند روز در منطقه شمال بازداشت شدند، آيا صحت دارد، عبدو گفت: "اين هرگز صحت ندارد، آنها در ايست بازرسي البرباره بازداشت شدند و دقايقي بعد به بيروت منتقل شدند و همچنان يادآوري مي كنم كه دستگاه امنيتي مركزي دو ساعت بعد آنها را تحويل گرفت."
الوسط پرسيد كه آيا به سمير جعجع مسوول نيروهاي شمال در آن زمان خبر بازداشت ديپلمات هاي ايراني را اطلاع دادي، كه عبدوگفت: نه زيرا اين مساله به دستگاه امنيتي مربوط مي شد زيرا هر كس در آن ايست به دلايل امنيتي بازداشت مي شد فورا به دستگاه امنيتي ارجاع داده مي شد."
عبدو در پاسخ به اين سوال كه از چه زماني ابهام سرنوشت ديپلمات هاي ايراني را فراگرفت، اظهار داشت: "يك روز بعد از ظهر در حال رفتن به دفترم در دستگاه امنيتي در بيروت براي انتقال گزارش هاي اطلاعاتي، از برخي دوستانم باخبر شدم كه ديپلمات هاي ايراني در دومين روز بازداشت كشته شده اند."
وي در مورد نحوه كشته شدن آنها گفت:" اين طوري كه به من گفتند، مشاجره اي در داخل ساختمان تحقيقات ميان يكي از ايراني ها و نگهبانان آنجا درگرفت، دليلش اين بود كه نگهبانان سرگرم گفتگو درمورد احتمال كشتن ديپلمات ها بودند، كه احتمالا كاردار سفارت كه گفته شده به زبان عربي مسلط بود، تلاش كرد با نگهبانان درگير شود و درجريان مشاجره و دعوا به ضرب گلوله نگهبانان كشته شد و پس از آن سه ايراني ديگر هم كشته شدند"." رئيس دستگاه امنيتي و اطلاعات در آن زمان ايلي حبيقه بود و اسعد الشفتري معاون وي بود."
عبدو در مورد اين سوال كه آيا اعتقاد داريد كه ديپلمات هاي ايراني بنا به دستور رياست دستگاه امنيتي(حبيقه) كشته شدند، گفت: "گمان نمي كنم، بر اساس اطلاعات خودم حبيقه آن روز در ساختمان دستگاه امنيتي نبود و اطلاعات هم كشته شدن آنها را در شامگاه يكشنبه تاييد مي كند."
" چند ساعت پس از بازداشت ديپلمات ها تماس هايي در سطح فرماندهان صورت گرفت و شيخ بشير جميل فرمانده نيروهاي لبناني(فالانژيستها) ايلي حبيقه رئيس دستگاه امنيتي را براي سوال درمورد ديپلمات هاي ايراني به حضور خود فراخواند ، وقتي با جواب غيرمنتظره يعني كشته شدن ديپلمات ها روبرو شد، به شدت خشمگين شد و حبيقه را به خاطر مسووليت نشناسي و ديوانگي عناصر دستگاه امنيتي توبيخ كرد."
" جميل از سرهنگ جوني عبده  مدير اطلاعات ارتش لبنان تماسي دريافت كرده بود و همين عامل باعث احضار حبيقه شد."
" جميل، حبيقه را توبيخ كرد، اما وي آن موقع زياد اين حادثه را خطرناك تلقي نكرد، زيرا لبنان هدف تجاوز اسراييل بود و نگاه ها بر سرنوشت نيروهاي سازمان آزادي بخش فلسطين در بيروت متمركز بود."
" اما موضوع ديپلمات هاي ايراني به مخمصه و مشكلي براي ما تبديل شد و روز دوشنبه به نظرم نشستي به رياست شيخ بشير فرمانده نيروهاي لبناني(فالانژيست) با حضور ايلي حبيقه رئيس دستگاه امنيتي و دو فرمانده ديگر در مورد ديپلمات هاي ايراني و اينكه چه تصميمي گرفته شود، برگزار شد و در خلال 48 ساعت دو تصميم اتخاذ شد يكي اينكه از طريق رسانه ها بيانيه نيروهاي لبناني (فالانژيست ها) منتشر شود كه تصريح كند ديپلمات هاي ايراني چند ساعت بازداشت شدند، سپس از همان جائي كه آمدند، به سمت طرابلس بازگردانده شدند."
" پيش از صدور بيانيه، خودروي ديپلمات ها و مدارك و اسناد آنها به شهر طرابلس فرستاده شد و در منطقه باب الرمل در منطقه اي كه حزب بعث عراق بر آن سيطره داشتند، متوقف شد، تا وانمود شود كه حادثه كشته شدن ديپلمات هاي ايراني با جنگ عراق بر ضد ايران ارتباط داشته است، من فهميدم كه پس از دو روز يا سه روز قبر كاردار سفارت ايران نبش شد و آن را  در منطقه شمال و مشخصا نزديك  شهر طرابلس دفن كردند."
الوسط مي پرسد : دقيقا كجا دفن شدند وي  در جواب مي گويد "  اجساد آنها در 200 متري شعبه تحقيقات و بازپرسي در كرنتينا در بيروت دفن شدند."
وي در مورد اينكه آيا  شما يقين داريد كه ديپلمات هاي ايراني به اسراييل تحويل داده نشدند، گفت: "من يقين دارم كه آنها تحويل اسراييلي ها نشدند و چند ساعت پس از بازداشت كشته شدند، اي كاش به اسراييلي ها تحويل داده مي شدند تا همچنان زنده مي ماندند."
 وي در مورد اينكه چگونه ايراني ها بحث انتقال ديپلمات ها از راه دريا به اسراييل را نقل مي كنند، گفت:"  به اعتقاد من ايراني ها و ديگران اطلاعات خود را بر اساس حادثه اي كه بعدا روي داد، بنا كرده اند، كه در آن حادثه سه عنصر حزب الله به اسراييل تحويل داده شدند و بعد آزاد شدند، دراين قصه ايلي حبيقه خيلي تمايل داشت تا مسوليت ناپديد شدن ديپلمات هاي ايراني را بر گردن سمير جعجع بيندازد و اين جمله را گفت" ديپلمات ها  زماني كه جعجع از فرمانده نيروها و منطقه در 15 ژانويه 1986 وي (حبيقه) را اخراج كرد، زنده بودند"
وي در مورد اينكه ازكجا متوجه شدي كه حبيقه چنين حرفي زده ، گفت: "شخصا از هيات اعزامي ايراني دريافتم ، ايراني ها گفتند كه حبيقه اين اطلاعات را به ما داده است."
عبدو در مورد اينكه آيا آمريكايي ها هم به موضوع ايراني ها به ويژه بعد از آغاز بحران گروگان هاي آمريكايي توجه نشان دادند، گفت: "معتقدم كه آنها بيش از هر كشورغربي به اين مساله اهتمام داشتند."
مسوول سابق نيروهاي فالانژيست هاي لبنان در مورد اينكه آيا ايراني ها با سمير جعجع تماس گرفتند، گفت: " بله در سال 1991 به گمانم اين تماس از طريق الياس هراوي رئيس جمهور لبنان صورت گرفت، هيات ايراني از دو تن از كاركنان سفارت ايران در بيروت و وزارت امور خارجه ايران و خانواده هاي ديلپمات هاي ايراني ، جعجع آنها را در  غدراس در منطقه كسروان به حضور پذيرفت  و آمادگي خود را براي حداكثر همكاري نشان داد او به آنها گفت كه  راجي عبدو يعني من را آورده است، زيرا وي(من) مسوول امنيت در منطقه بوده است و جزئيات حادثه را مي داند، من هم در مقابل هيات و جعجع تمام جزئيات را گفتم و ايراني ها را از تمام داده هاي خود مطلع كردم."
الوسط پرسيد : آيا آنها جلسات ديگري با ايراني ها داشتند . وي گفت : " بله بيش از پنج بار در آن سال (1991)  با ايراني ها ديدار داشتم،  سه بار با هيات اعزامي وزارت امور خارجه ايران بود ،  هيات دو يا سه بار با من ديدار كرد، در اين نشست ها سوالاتي از من در خصوص گفته هاي قبلي مطرح شد، آنها  منطقه اي را كه تصور مي شد ديپلمات ها در آن دفن شده اند، ديدن كردند و نيت آنها اين بود كه نبش قبر شود تا از استخوان آنها نمونه برداري و آزمايش به عمل آيد،اما از ديدن تغيير جغرافيايي منطقه غافلگير شديم زيرا يك كارخانه آهن آلات بر روي مكاني كه آنها دفن شده بودند، احداث شده بود."  "من  بر اساس اطلاعات روشني كه داشتم به ايراني ها اطلاع دادم كه ديپلمات ها در آن منطقه دفن شده اند."
" من احساس كردم كه آنها تقريبا متقاعد شده اند كه ديپلمات ها واقعا در زمان دستگاه امنيتي سابق  كشته شده اند و جعجع هيچ مسووليتي در اين حادثه ندارد، اما آنها مي خواستند كه به دليل قاطعي مثلا پيدا كردن استخوان هاي آنها و آزمايش آن،  پرونده را ببندند ."
وي در پاسخ به اين سوال آيا  نگران خطرات احتمالي از سوي  برخي نيروهاي لبناني كه با آنها رابطه داشتند ، نبوديد، گفت: در آغاز هيچ نگراني نداشتم، زيرا من هيچ مسووليت مستقيم در اين حادثه نداشتم، اما در سال 1992 ميلادي از طريق برخي دوستانم اين نگراني زياد شد، به اينكه برخي از مقر اقامت من و تحركات من مي پرسند، من فهميدم چه جرياني از من پرسيده است، اين مساله به ژوئن 1992 بر مي گردد موقعي كه احساس خطر كردم لبنان را موقتا در ژولاي آن سال ترك كردم و به قبرس رفتم، از ربودن شدن دوستم بطرس خوند درمنطقه حرج ثابت در سن الفيل باخبر شدم و معتقدم كه ربوده شدن وي با كشته شدن ديپلمات هاي ايراني ارتباط دارد، و به اعتقادم اشتباهي كه رخ داده، اين است كه خوند در سال 1982 رئيس شوراي امنيت الكتائب(فالانژيست ها) بود من به آن جرياني كه دوستم را ربود، ظنين شدم كه از سرنوشت ديپلمات هاي ايراني مطلع است، و بعيد نيست كه حبيقه هم زندگي خود را به بهاي قصه ديپلمات ها از دست داد.
به گزارش مهر، عبدو آخرين جمله خود را به مجله الوسط چنين گفت : در جنگ لبنان حوادث  دردناكي روي داد  كه افراد بيگناه بيشماري كشته شدند ،  از همه جريان هاي لبناني مي خواهم از اشتباهات خود عبرت گرفته تا منطقه تسامح و همزيستي را به جاي منطق انتقام و تصفيه حساب ها جايگزين كنيم.
مجله الوسط در شماره 117 در مورخه 25/4/1994 ميلادي از سرهنگ جوني عبده مدير سابق اطلاعات ارتش لبنان درمورد سرنوشت ديپلمات هاي ايراني پرسيده بود : ايران  از سال 1982 خواستار روشن شدن سرنوشت ديپلمات هاي خود شده است كه كه در ايست بازرسي نيروهاي لبناني ربوده شدند ، نظر شما در اين باره چيست كه وي پاسخ داده بود: چيزي كه من در آن زمان فهميدم اين بود كه ديپلمات هاي ايراني چند ساعت پس از بازداشت بيشتر زنده نماندند و آنها را كشتند.
الوسط مصاحبه خود با حبيقه در تاريخ 1/9/1997 با ايلي حبيقه (فرمانده دستگاه امنيتي و اطلاعاتي) كه در شماره 292 آن به چاپ رسيده ، منتشر كرده ، حبيقه بعدها در يك حادثه انفجار خودروي بمب گذاري شده، كشته شد.
الوسط در آن سال  در مورد مساله ديپلمات هاي ايراني از حبيقه پرسيده بود كه وي پاسخ داد: آنها به منطقه تحت اداره من نرسيدند.
حبيقه گفت : هنگام تجاوز اسراييل به لبنان  برخي از مردم از بيروت غربي به سمت طرابلس خارج مي شدند و بشيرجميل فرمانده نيروهاي مسلح لبنان ( فالانژيست ) در فرماني از نيروهاي مسلح خواست به افراد عادي به استثناي اعضاي احزاب و فلسطينيان مسلح اجازه عبور داده شود، در آن زمان جوني عبده مدير اطلاعات ارتش لبنان با بشير (فرمانده فالانژيست ها ) تماس گرفت و اطلاع داد كه ديپلمات هاي ايراني راه بيروت را به سمت طرابلس در پيش گرفته اند و ممكن است راه را گم كنند، آنها وارد منطقه شرقي شدند و پس از عبور از ايست البرباره ناپديد شدند(ايست بازرسي وابسته به سميرجعجع).
بشير با من تماس گرفت وبه من گفت: آيا چيزي از ايراني هاي بازداشت شده مي داني كه من پاسخ دادم : در اين باره خواهم پرسيد، همان روز با افسر امنيتي در جبهه شمال و مسوول ايست بازرسي البرباره وابسته به سمير جعجع تماس گرفتم تا در مورد موضوع ديپلمات هاي ايراني از وي سوال كنم كه او به من گفت: بله ايراني ها تلاش كردند از اين ايست عبور كنند كه ما مانع شديم .
به بشير(فرمانده فالانژيست ها ) ماجرا را گفتم و او هم جريان را به الياس سركيس رئيس جمهور لبنان ابلاغ كرد.
بعدا اخباري از ناپديد شدن يا كشته شدن ايراني ها نقل شد و اين اخبار زماني شايع شد كه من مسوول نيروهاي منطقه شرقي بودم، از جعجع در مورد آنها سوال كردم كه وي جواب داد نمي دانم كه آيا آمده اند، جعجع زندان هاي ويژه اي داشت .
جبهه شمالي از نظر عملياتي به دليل حساسيت هاي خاص مربوط به وضع شمال مستقل عمل مي كرد،آنها دستگاه امنيتي ويژه و مالي خاص به رغم گرفتن اموالي از صندوق نيروهاي مسلح در اختيار داشتند، پيش از اينكه از منطقه شرقي خارج شوم، تماس ها را آغاز كرديم، هياتي از صليب سرخ و سازمان عفو بين الملل آمدند و از زندان هايي كه شماري از متهمان امنيتي يا نظامي معارض بازداشت بودند، بازديد كردند.
ما آن زمان تماس ها را با صليب سرخ براي نحوه ارسال نامه هاي آنها به خانواده هايشان انجام داديم.
پس از خارج شدن من از منطقه شرقي، نبيه بري (رئيس فعلي پارلمان لبنان ) كه آن روز رئيس جنبش امل بود به من گفت: يكي از مسوولان ايراني در نزد من است و مي خواهد با تودر مورد ايراني هاي ربوده شده صحبت كند، به او گفتم كه چيزي براي گفتن ندارم.
نبيه بري بر انجام ديدار من با مسوول ايراني اصرار كرد و من با مسوول ايراني ديدار كردم، مسوول ايراني به من گفت:از سميرجعجع گزارشي دريافت كرديم كه تصريح مي كند آنها ديپلمات هاي ايراني را به شما تحويل دادند و در نزد شما كشته شدند.
گفتم اين اطلاعات مغرضانه است، ميان  من و جعجع خصومت و دشمني وجود دارد،  ديپلمات هاي ايراني را اصلا نديدم و آنها به منطقه تحت فرماندهي من نرسيدند، اگر آنها در آن منطقه هستند از جعجع بخواهيد لااقل اجساد آنها را به شما تحويل دهند.
حبيقه در ادامه گفتگو با الوسط در آن سال گفته بود: شايع شده بود كه ديپلمات هاي ايراني به اسراييل منتقل شده اند و من ميزان صحت آن را نمي دانم.
گفته شد كه آنها نزديك شوراي جنگ و يكي از آنها در سواحل شمالي دفن شده اند: اين اخبار را نيروهاي در زمان سمير جعجع منتشر كرده اند.

کد خبر 61853

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha