به گزارش خبرگزاری مهر در این بیانیه تحلیلی چنین آمده است: پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57، یک شوک غافلگیر کننده برای دو بلوک شرق و غرب و به ویژه دنیای غرب بود. هیچ تحلیگری تصور نمی کرد ژاندارم خلیج فارس که از حمایت های بی شائبه و همه جانبه ایالات متحده، آمریکا برخوردار است، به یکباره این چنین اسیر تندباد ملتی شود که می خواست استقلال، آزادی و حاکمیت نظام اسلامی را بر پهنه جغرافیای سیاسی خود به منصه ظهور برساند.
از همان نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دنیای غرب به ویژه مقامات کاخ سفید که منافع خود را در استراتژیک ترین نقطه سیاسی و اقتصادی جهان در معرض مخاطره و تاراج می دیدند، راهبردهای شان را برای مهار این نهال نوپا تعریف کرده و به کار بستند تا شاید آب رفته را به جوی بازگردانند. به اعتراف استراتژیست های مطرح آمریکایی همچون کسنجر و برژینسکی، استراتژی کاخ سفید در مواجهه با انقلاب اسلامی ایران از همان آغازین روزهای پیروزی انقلاب ، مبتنی بر سه گام تغییر نظام، تغییر رفتار و تضعیف توانمندی های آن بود.
هدف اول و اصلی آمریکا، تغییر حکومت اسلامی ایران و بازگشت ایادی خود به صحنه سیاسی ایران بود. اگر این هدف رویایی جامه عمل نپوشید باید تدبیری اندیشید که جمهوری اسلامی ایران مجبور به تغییر رفتار و دست برداشتن از شعارها و آرمانهای خود گردد. اما چنانچه گام دوم هم محق نشود، چاره ای جز تحمل این رژیم نخواهد بود اما برای مهار گسترش و نفوذ آن باید با تمسک به انواع فشارها و تهدیدها و تحریم ها به گونه ای عمل کرد که دیگر مجالی برای بازیابی و بازخوانی هویت انقلاب اسلامی ایران باقی نماند.
اما استراتژی امام در "حدوث" و "بقای" انقلاب اسلامی ، بر دو عنصر اساسی تکیه داشت. عنصر اول اسلام و عنصر دوم مردم بود. بدون تردید اگر محققی بخواهد در محتوای بیانات و فرمایشات آن حضرت غور و تاملی داشته باشد، بیشترین واژه ها در مرحله اول عبارت خواهند بود از خدا، اسلام، قرآن، پیامبر(ص) ائمه (ع)، دین، ایمان و تقوای الهی، امام، انقلاب اسلامی ایران را در عصری بنیان نهاد که عصر پایان مذهب ها لقب گرفته بود و به عقیده قاطبه تحلیلگران سیاسی، وقوع انقلابی با مایه های مذهبی و ایدئولوژیک در عصری که همه نگاهها معطوف به انقلاب های کمونیستی وابسته به بلوک شرق بود، محال به نظر می رسید، اما در میان بهت و اعجاب ناظران غربی و شرقی که عصر ایمان را در تقسیم بندی های خود تا پایان دوران قرون وطی بر می شمردند ، در همسایگی اتحاد جماهیر شوروی که قطب انقلاب های کمونیستی به شمار می رفت و در کشوری که دهها سال زیر نفوذ و سیطره غرب و غربگرایی و اسلام ستبزی به سر برده و همه گونه تضییقات و سرکوب ها و محرومیت ها علیه نیروهای مذهبی صورت گرفته بود، نهال مبارکی به نام انقلاب اسلامی غرس شد که به زودی به معجزه قرن تبدیل گردید، معجزه ای که مسیر جدیدی را برای نجات بشریت ارائه کرد.
این راه نه غربی بود و نه شرقی، نه لیبرالیسم را به رسمیت می شناخت و نه مارکسیسم را این راه جدید، راه مکتب نجات بخش اسلام بود که با استقرار حکومتی بر پایه حاکمیت خداوند ، مسیری نو فرا راه بشریت سرخورده از مکاتب مادی و انسان مدار شرق و غرب گشوده بود. در پرتو این انقلاب، ایران اسلامی به عنوان تکیه گاه و ام القرای دنیای اسلام، الگویی نظام مند و جامع را برای اداره حکومت به جهان اسلام ارائه کرد.
انقلابی که عدم جدایی دین از سیاست و توانایی قدرت اسلام و تشیع برای اداره یک حکومت در پرتو وحدت تمامی اقوام مذاهب را به نمایش گذارد، انقلابی که رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای درباره دستاوردهای آن می فرمایند: "انقلاب اسلامی در حقیقت دو کار بزرگ را انجام داده است که یکی تشکیل نظام اسلامی و دیگری زنده کردن هویت اسلامی در دنیاست.
عنصر دوم انقلاب اسلامی، امام ، مردم بودند، در نگاه استراتژیک امام، مردم نجلی گاه اصلی قدرت و امنیت یک کشور به حساب می آیند و هر چه مقاوم سازی امنیت کشور بر اساس حضور و مشارکت آنان پایه گذاری شود، اقتدار و امنیت کشور لایه های در هم پیچیده و عمیق تری پیدا کرد که نفوذ در این سیستم غیر ممکن خواهد بودف چراکه امکان لایه برداری از پوسته ای که دارای عمق استراتژیک گسترده است ، غیر ممکن می باشد.
در مرحله حدودث، درست است که پدیده انقلاب اساسا به عنصر مردم بستگی دارد، لکن با این گستردگی و اخلاص و شور در هیچ جای جهان شناخته شده نبوده و نیست. اگر گاه سخنی از انقلاب فرانسه به میان می آید، انقلابی بود که به دلیل حضور بورژواهای شهری به انقلاب بورژواها معروف شد.
در انقلاب روسیه که به انقلاب بلشویکی لقب گرفت، کارگران اعتصابی نقش آفرین بودند و در انقلاب چین هم کشاورزان روستایی نقش اول را ایفا کردند اما در انقلاب اسلامی ایران به جز معدودی از عوامل رژیم پهلوی ، قاطبه مردم در ظهور و بروز آن نقش داشتند به گونه ای که "پیربلانسه" از خبرنگاران حاضر در راهپیمایی های سال 57، در توصیف آن خیزش عمومی نوشت: "برای اولین بار در دنیا، تبلور اراده عمومی در انقلاب اسلامی ایران تحقق یافت، آنچه مرا حیرت زده می کرد، سربرداشتن تمامی یک ملت بود، می گویم تامی، من در تظاهرات روز عاشورا که پیر و جوان و کودک و نوجوان ومادران بچه به بغل، تمام خیابان های شهر را به تسخیر درآورده بودند، افسون این اراده ملی بودم".
امام در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، پایه های اقتدار نظام اسلامی را در دژ نفوذناپذیر و غیر قابل تسخیری گذاشت که از آن به عنوان "مردم" یاد می کنیم. زنجیره های پایان ناپذیری از حلقه های قدرت که اتصال و انسجام آن به عنوان گرانیگاه و مرکز ثقل قدرت در نظام اسلامی ایران به حساب می آیند . امام در برابر استراتژی "تهی سازی از قدرت" آمریکا که سعی داشت صاحبان اصلی این انقلاب یعنی مردم را از بدنه حکومت دور نمایند، حلقه های اتصال میان مردم و رهبری روز به روز محکم تر و منسجم تر می کرد. اما می فرمود؛ صاحبان اصلی این مملکت مردم هستند و روح و حیات نظام اسلامی با حضور مردم در همه صحنه ها رقم خورده است.
اما با تکیه بر عنایات خداوند و قدرت مردم بود که استراتژیک تهاجم به اردوگاه غرب و شرق و نواختن سیلی اول بر چهره قدرتمندان روزار را در پیش گرفت . امام به سلطه خواهان و فزون طلبان نشان دادند که سکه تقوا دو روی دارد . یک روی آن "تقوای پرهیز" و روی دیگر آن "تقوای ستیز" است. انقلاب اسلامی ایران هم درست در بستر تقوای ستیزظهور و بروز پیدا کرد. یورش بر پلیدی ها و پلشتی ها و نواختن سیلی بر چهره دین ستیزان با انقلاب امام آغاز شد. امام با شجاعت و غیرتمندی و هوشمندی هر چه تمام ، "گلوله اول" را به اردوگاه نظام سلطه شلیک کرد تا خواب و رویاهای آنان را برآشفته سازد.
اصلی ترین استراتژی امام در صیانت از ارزش های نظام اسلامی، یورش مداوم به زیر ساخت های فکری نظام سلطه و نواختن زنگ بیداری برای ملت های محروم و زیر سله بود. امام با خلق ادبیاتی رهایی بخش و تفکری قدرت آفرین و امنیت بخش، مسیر تعالی و تکامل انقلاب اسلامی ایران را مشخص کردند.
امام در بحبوبه فشارهای غرب و در حالی که برخی بزدلان داخلی سخن از ندامت و پشیمانی و سازش با سلطه گران سر می دادند، با صلابت و اقتدار تمام می فرمودند: "ما در صدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و کم کردن سلطه جهان خواران هستیم، ما در صدد خشکانیدن ریشه های فاسد صهیونیسم ، سرمایه داری و کمونیسم در جهان هستیم.
ما تصمیم گرفته ایم به لطف و عنایت خداوند بزرگ، نظام هایی را که بر این سه پایه استوار گردیده اند، نبود کنیم و نظام اسلام رسول الله (ص) را در جهان استکبار ترویج نماییم و دیر یا زود ملت های آینده شاهد آن خواهند بود... ما باید در ارتباط با مردم جهان و رسیدگی به مشکلات و مسائل و حمایت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش نماییم و این را از اصول سیاست خارجی خودبدانیم. الان اسلام به تمامه در مقابل کفر واقع شده است ، جنگ، جنگ است و عزت و شرف میهن و دین ما در گرو همین مبارزات است ، وطن ما بصره و شام نیست، وطن ما اسلام است، اسلام مرز نمی شناسد .
دولت مصمم است اگر به منابع اقتصادی ایران ضربه ای برسد، تنگه هرمز را با تمام قدرت مسدود کند. اگر بر کشوری نوای تفکر دلنشین بسیجی طنین انداز شد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهدگردید... آمریکا هیچ غطی نمی تواند بکند.
مسلمانان جهان با همراهی نظام جمهوری اسلامی ایران عزم خود را جزم کنند تا دندان های آمریکا را در دهانش خرد کنند و نظاره گر شکوفایی گل ازادی و توحید و امامت جهان نبی اکرم (ص) باشند. دنیا اگر خودش را آماده بحران نفت و به هم خوردن همه معادلات اقتصادی و تجاری و صنعتی کرده است، ما هم آماده ایم و کمربندها را محکم بسته ایم و همه چیز برای عملیات نهایی آماده است.
انقلاب اسلامی ایران، در پرتو چنین نگرشی بود که بنیان های نظام سلطه را به چالش کشید و ریچارد مورفی، معاون وقت وزیرخارجه آمریکا را مجبور کرد تا با سراسیمگی در برابر نمایندگان کنگره آمریکا حاضر شود و به صراحت اعلام کنند: "ایالات متحده آمریکا بر محور صیانت از کیان دولت اسرائیل، حفظ جریان آزاد انتقال انرژی از خلیج فارس ، مهار نفوذ روسیه و جلوگیری از گسترش رادیکالیسم اسلامی است. پدیده انقلاب ایران دیگر تنها یک مسئله استراتژیک معارف نیست، مسئله امواجی است که این انقلاب پدید آورده و بنیان های تمدن معاصر کاپیتالیستی و سوسیالیستی غرب را به لرزه انداخته است".
بر این اساس سرمایه گذاری های عظیم نظام سلطه جهانی و کارشکنی های مستمر و پی در پی علیه جمهوری اسلامی ایران از همان بدور شکل گیری انقلاب اسلامی ایران آغاز شد و تاکنون ادامه دارد.
استراتژیست های غربی مکررا اعلام کرده اند که بقا و موفقیت جمهوری اسلامی ایران بزرگترین چالش فرهنگی برای کشورهای غربی است و موفقیت حکومت اسلامی به مفهوم مضمحلال پایه های فکری غرب خواهد بود. از این رو نیویورک تایمز در نخستین روزهای پیروزی انقلاب نوشت : "ایران با آیت الله خمینی، مسیح وار فریاد رهایی از یوغ سلطه خارجی را سر داده و داعیه تشکیل یک حکومت گسترده مبتنی بر اصول اسلامی را دارد. این مسئله غرب را در عرصه های سیاسی و ایدئولوژیک با بحران مواجه کرده و در آینده بیشتر مواجه خواهد ساخت.
بدون شک بزرگترین هنر انقلاب اسلامی ایران و انقلاب امام راحل، این است که کشوری به نام ایران را که در گذشته از آن به عنوان "پل پیروزی" غرب برای به زانو درآوردن اتحاد جماهیر شوری "خاکریز اول" آمریکا در مواجهه با اضطرابات منطقه ای و "ژاندرام خلیج فارس" جهت حفظ امنیت انرژی دنیای غرب و کیان رژیم صهیونیستی، نام می بردند، اینک به عنوان مدلی از یک حکومت دینی و کشوری الهام بخش در دنیای اسلام و ملل محروم درآمده است.
زمانی از ایران به عنوان یکی از سرحلقه های تامین منافع غرب نام می بردند و حتی را در کنار کشورهای مصر و عربستان و دیگر کشورهای مطرح اسلامی قرار نمی دادند. چرا که هر چه از دولت آن می دیدند نمادهای سکولاریستی و ضددینی و خلاف منافع جهان اسلام بود، اما اینک در پرتو فراگیری پیام انقلاب اسلامی ، دکترین جدیدی به نام "نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی" را در استراتژیک ترین منطقه دنیا مطرح کرده ایم.
به اعتراف دوست و دشمن، پس از گذشت 29 سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران که با هجمه ها، تهدیدها و فشارهای بسیاری مواجه بوده، اینک این انقلاب تبدیل به قدرت اول منطقه خاورمیانه و جهان اسلامی گردیده است، قدرتی که نه تنها وامدار هیچ قدرت بیگانه ای نیست، بلکه تمامی تئوری ها و سناریوهای آنان را جهت تسلط بر کشورهای اسلامی بر هم زده است.
کشوری که زمانی به عنوان جولانگاه مقامات سیاسی و مستشاران نظامی غرب که تعداد آنان در سال های 55 و 56 به 40 هزار نفر رسیده بود، مطرح بود، در طول 29 سال گذشته، چندین رئیس جمهور آمریکا را بر زمین زده است. این روزها، تئوری پردازان غربی، در تحلیل پیروزی های پیاپی انقلاب ایران، از چهار خیز نام می برند: 1- خیزش قدرت معنوی 2- خیزش پیام سیاسی 3 - خیزش اقتصادی 4- خیزش علمی و تکنولوژیک، این کارشناسان با هشدار به دنیای غرب اعلام می کنند که کشوری با چنین ظرفیت و قابلیتی می تواند کیان تمدن غرب را به چالش بکشد.
کشوری باجمعیتی جوان، رهبری مقتدر، واقع شده در استراتژیک ترین نقطه جهان، بهره مندی از نفوذ مهنوی و کاریزماتیک در میان ملل اسلام و اعتماد به نفس مثال زدنی ، می تواند مهمترین چالش فراروی دنیای غرب باشد. اگر این روزها نظریه پردازانی همچون فرانسیس فوکویاما، ساموئل هانتینگتون، برنارد لونیز و ریچارد هاوس از بیداری اسلامی، اسلام ستیزه جو، رادیکالیسم اسلامی، اسلام ایرانی و مکتب خمینی به عنوان مهمترین چالش فراروی غرب نام می برند، به دلیل درک نسبتا درستی است که از قدرت بلامنازع فرهنگ و ارزش های اسلامی دارند، قدرتی که این روزها در انقلاب اسلامی ایران متجلی شده است.
برناردلونیز که از وی به عنوان پدر فکری نومحافظه کاران نامی می برند، در تشریح مخاطرات فراروی دنیای غرب و ایدئولوژی حاکم بر آن می گوید : "دشمن واقعی لیبرالیسم، اسلام ستیزه جوست. این اسلام از منطقه خاورمیانه سر برآوراه است انقلاب ایران هویتی تازه به مسلمانان بخشیده است. اسلام منبعث از انقلاب اسلامی ایران دارای تعارضات جدی با لیبرالیسم است و این تعارض تبدیل به چالش جدی برای تمدن غرب شده است . ما برای مقابله با جهان شمولی اسلامی که جمهوری اسلامی ایران نمایندگی آن را بر عهده گرفته، چاره ای جز بازگشت به مذهب نداریم".
بدون تردید، هندسه بیداری اسلامی "هرم گونه" است. این نهضت بیش از هر واحد جغرافیایی و تاریخی و فرهنگی دیگر، با نام ایران شناخته می شود. ایرانی که بر ارتفاع این هندسه نشسته و دامنه انسانی آن را 5/1 میلیارد مسلمان تشکیل می دهد. مسلمانانی که بخش پیوسته آن از اندونزی آغاز می شود و تا مراکش امتداد دارد و بخش ناپیوسته آن در اروپا و آمریکا خودنمایی می کند. ما امروز در کانون نهضت بیداری اسلامی قرار داریم.
این هندسه بیداری که به دست حضرت روح الله مهندسی شده است روز به روز بردامنه زایش ها و رویش های آن افزوده می شود و مناسبات حاکم بر دنیای امروز را سخت تحت تاثیر خود قرار داده است به گونه ای که این روزها در محافل سیاسی و آکادمیک سخن از تسلیم نظریه پایان تاریخ و نظام لیبرال - دموکراسی در برابر اسلام نابی می گویند که مهد آن ایران، بنیانگذار آن خمینی کبیر و سکاندار آن حضرت آیت الله سید علی خامنه ای (حفظه الله) می باشد.
این روزها ملت هوشیار ایران اسلامی دو آزمون بزرگ را پیش روی دارند . آزمون اول بیعت سالانه ملتی است که سالها قبل نرد عشق با آن روح بنلد و آسمانی باخته و تن و جان را پیشکش به آن فرستاده الهی کردند.
در سپیده دم 22 بهمن امسال نیز بار دیگر شاهد حضور سیل آسای ملتی خواهیم بود که خیابان ها را به اقیانوسی مواجه تبدیل خواهند کرد تا حماسه ای دیگر را رقم بزنند.
آزمون بعدی انتخابات 24 اسفند است . روز زایش و رویش دوباره ملتی هوشمند و وفادار به آرمانهای نظام اسلامی که برگه های شرف و اقتدار را به صندوق های رای می ریزند تا در فصل زمستان، بهاری نو را به ارمغان آوردند. جهان در انتظار حماسه ای دیگر است. همه آمدند و آماده، همه شعارها و وعده ها از دل یک ملت جوشیده است.
همه می خواهند در داخل یک نظام و حاکمیت رقابت کنند، رقابتی که پایه های مقبولیت و کارآمدی یک نظام مردم سالاری دینی را شکل می دهد. انگار بازوان آرش دیگر تاب و توان و تحمل ندارد، او کمان را رها خواهد کرد تا مرزهای شرف و اقتدار یک ملت را در ماورای افق های دور تریسم ناید. تیر برگرفته از جان آرش، هر جا که فرود آید همانجا مرز نور با ظلمت و پاکی و پلشتی خواهد بود.
تا طلوعی دیگر به اندازه پریدن یک شاپرک از روی غنچه نسترن تا برگ گل شقایق زمان باقی است. کافی است لحظه ها را شمارش کنید.
نظر شما