پیام‌نما

الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ‌اللَّهِ كَثِيرًا وَ لَيَنْصُرَنَّ‌اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ‌اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ * * * همانان که به ناحق از خانه‌هایشان اخراج شدند [و گناه و جرمی نداشتند] جز اینکه می‌گفتند: پروردگار ما خداست و اگر خدا برخی از مردم را به وسیله برخی دیگر دفع نمی‌کرد، همانا صومعه‌ها و کلیساها و کنیسه‌ها و مسجدهایی که در آنها بسیار نام خدا ذکر می‌شود به شدت ویران می‌شدند؛ و قطعاً خدا به کسانی که [دین] او را یاری می‌دهند یاری می‌رساند؛ مسلماً خدا نیرومند و توانای شکست‌ناپذیر است. * * كسى كاو دهد يارى كردگار / بود ياورش نيز پروردگار

۲۱ بهمن ۱۳۸۶، ۹:۵۰

به امید موفقیت در برلین؛ نگاهی به "آواز گنجشک‌ها" ساخته مجید مجیدی

به امید موفقیت در برلین؛ نگاهی به "آواز گنجشک‌ها" ساخته مجید مجیدی

"آواز گنجشک‌ها" فیلمی است که سیر تکاملی مجید مجیدی را در روندی پویا برجسته می‌کند و این نکته را نمی‌توان نادیده گرفت که او راه خود را پیدا کرده است. موفقیت جهانی فیلم‌های او هم متأثر از شخصی بودن این سیر تکامل است.

به گزارش خبرنگار مهر، مجیدی در هفتمین فیلم سینمایی خود موفق به خلق اثری می‌شود که در راستای آثار محبوبش چون "رنگ خدا"، "بچه‌های آسمان" و ... قرار دارد و کمتر به اثر متأخر "بید مجنون" می‌ماند که نتوانست علاقمندان به سینمای او را چندان راضی کند.

مجیدی این بار هم سراغ محرومیت‌ها می‌رود ولی این امتیاز را همچنان برای خود نگه می‌دارد که از زاویه ای برابر، قهرمانش را به تصویر بکشد و همچنان همدلی مخاطب را اگر هم به دست می‌آورد به واسطه نگاه و لحن احساسات زده فیلم نباشد.

خانواده‌ای که مجیدی به عنوان محور فیلم خود انتخاب کرده، آدم‌هایی معمولی و حومه‌نشین هستند که همچنان سلامت اخلاقی خود را حفظ کرده‌اند. انتخاب شغل کارگری در مزرعه شترمرغ برای مرد یکی از بهترین طراحی‌های فیلمنامه و فیلم است که می‌تواند علاوه بر اینکه فضای کلیشه‌ای خانواده‌ای با این ویژگی‌ها را تازه کند، در ادامه هم کارکرد مفهومی خوب داشته باشد و از حیث موقعیت‌هایی که در اختیار فیلمساز و نویسنده قرار داده، موثر واقع شود.

برای کسانی که فیلم مهجور "بید مجنون" را به جهت نمادپردازی و استعاره‌های برجسته دوست داشتند، همچنان کشف مفاهیم درونی فیلم "آواز گنجشک‌ها" می‌تواند جذاب باشد که البته پرداختی هنرمندانه‌تر پیدا کرده و در عمق موقعیت جاری است. استعاره‌هایی که در کارهای پرطرفدار مجیدی هم حضور داشت و کمتر خط قصه رئال فیلم را دچار مخاطره می کرد.

شترمرغ یکی از این مفاهیم است که علاوه بر کارکرد رئال، می‌تواند فراتر حرکت کند و برای مخاطبی که اندکی بیشتر از هر چیز طلب می‌کند، طرحی از فطرت انسانی بگیرد. مرد وقتی شترمرغ را گم می‌کند در سکانسی بیادماندنی برای پیدا کردنش در پوستین شترمرغ می‌رود تا گمشده‌اش را پیدا کند. نمای هوایی که مجیدی برای این جستجو و نمادین کردن آن انتخاب کرده کمک بسیار زیادی به برجسته کردن این موقعیت می‌کند.

نکته مهمتر اینکه این نماد در وجوه درونی کار باقی نمی‌ماند و همگام با دورشدن مرد از گمشده خود و روی آوردن او به کارهای دیگر، به تدریج سلامت اخلاق او را به گونه‌ای بطئی تحت تأثیر قرار می‌دهد. غرق شدن او در مناسبات کار مسافرکشی و تأثیری که این وجه در رفتارش با دیگران حتی همسایه دارد، به نوعی دور ماندن از اصل را برایش بدل به معضل می‌کند تا جایی که وقتی قصد دارد دست به دزدی یخچال امانتی بزند، دیدن شترمرغ در بازار او را از این کار منع می‌کند.

به این ترتیب همان مفاهیم درونی و چه بسا اخلاقی، انسانی و ... با ورود به درون درام کارکردی پویا پیدا می‌کنند و اشکالاتی را که به فیلم "بید مجنون" وارد بود کمتر با خود همراه دارند. برای بسیاری از دیگر عناصر فیلم هم می‌توان چنین کارکردهایی دوگانه مثال زد که نوع پرداخت هنرمندانه و بردن پیام و شعار به زیرلایه کار، نشان از اهمیت آن دارد.

یک خطی "آواز گنجشک‌ها" را شاید بتوان خلاصه کرد در تلاش یک پدر برای گرداندن خانواده و در عین حال رابطه تنگاتنگ او با نتایج اعمال و کردارش. وجهی که موضعگیری فیلمساز و نوع پرداخت وی می‌توانست آن را بدل به شعار اصلی فیلم کند و همه چیز را تحت تأثیر قرار دهد. ولی مجیدی و فیلمنامه‌نویسش توانسته‌اند با کمرنگ کردن آن و استفاده کمتر از تکرار، همان چند موقعیت طراحی شده برای پاسخ گرفتن اعمال و نیات مرد را برجسته کنند.

فیلم در کنار خط روایی اصلی که تلاش مرد را محور قرار می‌دهد، به نوعی در چینش رابطه او با افراد خانواده و اطرافیانش هم داستانک‌های کوچک و جمع و جور می‌سازد که نه زیاد پررنگ می‌شوند و نه خارج می‌زنند. به عنوان مثال مسئله سمعک دختر خانواده که می‌توانست چه بسا با رویکرد مشابه "بچه‌های آسمان" موقعیتی به شدت دراماتیزه پیدا کند، در حد ایجاد انگیزه عینی برای تلاش‌های مرد و البته پرداختن به عزت نفس نزد بچه‌های یک خانواده محروم باقی می‌ماند.

دغدغه پسر خانواده و دوستانش برای خالی کردن آب انبار قدیمی و ماهی انداختن در آن هم از همان خطوط فرعی است که بیشتر پررنگ شده و دارای اوج و فرود دراماتیک است. به علاوه یکی از شاه سکانس‌های فیلم را به خود اختصاص می‌دهد که سرنگون شدن بشکه ماهی‌های سرخ را بر سنگفرش پیاده‌رو به تصویر می‌کشد.

این نکته انکارناپذیر است که حضور همزمان فیلم "آواز گنجشک‌ها" در جشنواره پرآوازه برلین، انتظارات از فیلم مجیدی را به شکلی عجیب بالا برده و به نظر می‌آید بیشتر به جای توقع از مجیدی برای ساخت فیلمی در راستای مجموعه کارهایش، انتظار کاری متفاوت از وی می‌رود. اما منتقدان مجیدی باید این نکته را به خاطر بسپارند که او زبان و بیان ویژه خود را پیدا کرده و توقع ساختارشکنی از او در چنین مقطعی نه منطقی است نه منصفانه.

"آواز گنجشک‌ها" فیلمی است که سیر تکاملی مجیدی را در روندی پویا برجسته می‌کند و این نکته را نمی‌توان نادیده گرفت که او راه خود را پیدا کرده، چه به مذاق ما خوش بیاید چه نیاید. موفقیت جهانی فیلم‌های او هم متأثر از شخصی بودن این سیر تکامل است.

کد خبر 636194

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha