به گزارش خبرنگار مهر، در ابتدای مراسم، علی اکبر اشعری رئیس کتابخانه ملی ایران در سخنانی با اشاره به روابط دیرینه دو ملت ایران و یونان گفت: ملتهایی که صاحب تمدن و سابقه تاریخی اند، یکدیگر را زودتر و راحت تر درک می کنند. تاریخ بشر به روشنی گواه آن است که ایرانیان و یونانیان همواره در جستجوی یافتن گوهر خرد جاویدان بوده اند و شاید بتوان گفت آغوش باز ایرانیان در مواجهه با اسلام در زمانی که کشور ایران یکی از دو ابرقدرت زمان خود به حساب می آمد از همین روی بوده است.
ایران آغاز خودآگاهی غربی است
وی افزود: مردمان بزرگ این دو سرزمین اندیشه ورز آموختن از یکدیگر و جدال مردانه در رویارویی را - آن گاه که به مصاف هم رفته اند - شیوه راست کیشی شان ساخته اند. هر چند گاه افسانه و قدرت نیروی خیال یونانی تعبیری از ایران آورده که به راستی جز پندار نیست؛ ایران آغاز خودآگاهی غربی است. خرد و خردورزان و حکیمان ایرانی از گذشته بسیار دور با حکمت یونانی و هر آنچه از زبان و قلم سقراط و ارسطو و افلاطون و در یک کلمه از آتن برخاسته است، به عنوان میراثی گرانبها ارج نهاده و همپای حکمت و خرد ایرانی خویش گرامی داشته اند، با آن زیسته اند و در ضمیر خود آگاه و ناخودآگاه خویش نهادینه ساخته اند.
اروپا نخستین بار خرد یونانی را از خلال آثار دانشمندانی چون "ابن سینا" دریافت
اشعری اضافه کرد: گمان می برم چنین پدیده مهم تاریخی برای ملت یونان افتخاری بزرگ به شمار آید چرا که در طول تاریخ ایرانیان به عنوان ملتی فرهنگی ارزش گوهر خرد یونان را پاس داشته اند. از این رو در نگاه ایرانی خرد، خرد است؛ هر چند اگر از سرزمین رقیب برخاسته باشد. ایرانیان در فاصله 184 تا 596 هجری - 800 تا 1200 میلادی علاوه بر آنکه امانت دار میراث یونان بوده اند - یعنی همان دورانی که غرب برای خرد یونانی هیچ اعتباری قائل نبود - انتقال دهنده این خرد به اروپا نیز بوده اند. از این رو عجیب نیست که اروپا نخستین بار خرد یونانی را از خلال آثار دانشمندانی چون ابن سینا دریافت.
ملت ایران برای فاتحی مانند اسکندر مقدونی احترام قائل شده و برایش اسکندرنامه سروده است
رئیس کتابخانه ملی ایران گفت: می توان گفت مسلمانها پیش از اروپا از فرهنگ یونان بهره برده و آن را به عنوان میراث بشری پاس داشته و حفظ کرده اند و سایر تمدنهای برخاسته در غرب چون تمدن رومی و بیزانس و غیر آن، تقلیدی بیش از دستاورد یونان نیستند. از نگاهی دیگر نمی توان در تاریخ، ملتی را همچون ایرانیان یافت که برای فاتحی که از سرزمینی خردورز برخاسته، افسانه بسراید. اگر هم بتوان نمونه ای یافت گمان می برم هیچ ملتی چون ایران برای فاتحی چون اسکندر مقدونی (از شمال یونان) و شاگرد ارسطو احترام قائل نشده باشد و برایش سروده هایی در قالب اسکندرنامه نسرائیده باشد.
گرایش نهایی "کازانتزاکیس" به سمت عدالت، معنویت و توحید است
وی در ادامه به کازانتزاکیس و آثارش پرداخت و گفت: هر چند کازانتزاکیس به دلیل قرار گرفتن تحت تاثیر جریانات و زمانهای مختلف هیچ گاه نتوانست قرارگاه فکری مشخصی پیدا کند اما آثار او معرف منازلی هستند متفاوت، متنوع و گاه کاملا متضاد با یکدیگر که او در سفر فکری خود طی کرده است. گاه به بودا دل می بندد و گاه به مسیح روی می آورد اما چون این منزلگاه ها روح تشنه و عدالت خواه او را سیراب نمی کند، به تفسیری متفاوت و زمینی از دین روی می آورد و انعکاس این رویکرد جدید در نوشته هایش موجب خشم بسیاری و جلوگیری از انتشار آثارش می شود. علی رغم این خطای فاحش او در برداشت از دین، آنچه از خلال نوشته های کازانتزاکیس به دست می آید گرایش نهایی او به سمت عدالت، معنویت و توحید است.
در ادامه مرکوریوس کارافوتیاس سفیر یونان در ایران در سخنانی روابط دو کشور ایران و یونان را عمیق و دیرینه دانست و افزود: عمق روابط فرهنگی و سیاسی دو کشور به چهار هزار سال می رسد و امروز نیز ایرانیان و یونانیان با شناخت کامل از هم به یکدیگر احترام می گذارند.
کتابهای یونانی بیشتری به کتابخانه ملی ایران اهدا می کنیم
وی با اشاره به تجربه نخستین سفرش به ایران، گفت: در اولین روزهایی که به ایران آمدم به کتابخانه ملی این کشور رفتم که عظمت و زیبایی ساختمان آن و فعالیتهایی که در این مرکز می شود، مرا به شدت تحت تاثیر قرار داد. در این سفر متوجه شدم که برای کشورهای مختلف در اینجا اتاقها و غرفه هایی تدارک دیده اند و تصمیم گرفتم کتابهایی را از یونان به اینجا بیاورم و به بخش یونان در کتابخانه ملی ایران اهدا کنم.
سفیر یونان با ابراز امیدواری نسبت به اهدای کتابهای بیشتری از یونان به غرفه مربوط به این کشور در کتابخانه ملی، چندین عنوان کتاب به زبان یونانی را برای توسعه این بخش در کتابخانه ملی به علی اکبر اشعری اهدا کرد.
در ادامه مراسم بزرگداشت پنجاهمین سال درگذشت نیکوس کازانتزاکیس، همچنین پیام کاردار سفارت ایران در یونان توسط حمیدرضا افشار استاد دانشگاه هنر تهران قرائت شد که در آن، او به آثار این نویسنده معروف یونانی پرداخته و گفته بود: در آثار کازانتزاکیس بی تردید محیطی که وی در آن به دنیا آمد و یا سفرهای متعددش به سراسر جهان در شکل دهی افکار وی تاثیرگذار بود و ویژگی چندگانگی فرهنگی داشت چرا که در کرت فرقه های گوناگون مسیحی به همراه ترکهای مسلمان همزیستی داشتند و این امر در شکل دادن به شخصیت نیکوس بی تاثیر نبود؛ شخصیتی که همه عمر خود را بر سر تجربه، فهم و درک فرهنگها و ادیان و سنتهای گوناگون گذاشت.
"کازانتزاکیس" به دنبال هدفی واحد بود؛ یافتن خدا
وی افزوده بود: بسیاری در جهان نیز او را با کتاب ممنوع الانتشارش به نام "آخرین وسوسه مسیح" می شناسند اما دنیای کازانتزاکیس به یک کتاب و یک اندیشه ختم نمی شود. آثار او معرف سیر فکری او و در نتیجه متفاوت، متنوع و گاه کاملا متضاد با یکدیگرند. کازانتزاکیس در جایی صراحتا خود را یک بلشویک افراطی می خواند و در جای دیگر ادعا می کند که از تمام رنگها و عقیده ها آزاد شده است. چرا که مقام روح خلاق را بالاتر از تمام عقاید می داند. کازانتزاکیس همیشه در حال سفر است و به دنبال هدفی واحد؛ یافتن خدا. او در راه خود به پیشوایانی چون مسیح و بودا بر می خورد و آنها لحظه ای چند او را غرق در امید می کنند اما در نهایت نمی توانند پایبندش کنند. کازانتزاکیس مسیر تعقیب برای یافتن خدا را در کتاب سیر و سلوک ترسیم کرده است. این رساله فلسفه زندگی اوست و بر اساس گفته خودش دانه ای است که دیگر آثار او از آن روئیده اند.
فاضلی اضافه کرده بود: بسیاری پس از خواندن کتابهای "عشق یونانی" و "مسیح باز مصلوب" و یا تعدادی دیگر از آثار کازانتزاکیس او را نویسنده ای معتقد به دیانت مسیح می خوانند، در حالی که این تصور چندان درست نیست. او به تناوب و گاه در آن واحد هم مسیحی بوده است و هم بی دین هم آنارشیست و هم اومانیست و حکیم رواقی. او به هیچ مکتبی تعلق ندارد و خود نیز بنیانگذار هیچ مکتبی نیست. او قبل از هر چیز یونانی است و بیش از هر چیز یک کرتی اصیل.
سید محمدرضا دربندی مدیرکل اروپا و آمریکای سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و رایزن فرهنگی سابق ایران در آتن نیز در سخنانی گفت: یکی از دلایل اقبال خوانندگان به آثار نیکوس کازانتزاکیس، استفاده وی از سبک خاصی در سفرنامه نویسی و توصیفهای عالی اش از وقایع و بکارگیری زبانی بی نظیر و ایجاد شخصیتهای جذاب است و همین باعث می شود که او نه تنها درهای تفکر را به روی مخاطب بگشاید، خواننده را نیز در جستجوهایش با خود همراه کند.
کازانتزاکیس به درد مشترک همه انسانها می پردازد
وی افزود: کازانتزاکیس به چیزهایی می پردازد که درد مشترک همه انسانهاست و اگرچه به همه حقیقت دست نیافت، به نتایجی رسید که راهگشای انسان امروز است.
دربندی با نقل قول گزیده ای از برخی آثار کازانتزاکیس یافته های تحقیقی، پژوهشی و فلسفی وی را به مبانی اعتقادی مسلمانان بسیار نزدیک دانست و اضافه کرد: در آثار او اصولی مانند اعتقاد به مبدا و وجودی برتر که او خود را در مقابلش مسئول می داند و نیز این حقیقت که دنیا چیزی بی اهمیت است، موج می خورد و این نشان می دهد که انسانهایی که در طول تاریخ به ندای درونی خود پاسخ مثبت داده اند، به همان محتوای اصیل که سخنان پیامبران الهی است بازگشته اند.
ونجلیس ونیتیس استاد ایران شناسی و اسلام شناسی دانشگاه لیدن نیز سخنرانی کوتاهی در مورد آثار کازانتزاکیس ارائه کرد.
در ادامه مراسم بزرگداشت پنجاهمین سال درگذشت نیکوس کازانتزاکیس، فاطمه معتمد آریا بازیگر و کنستانتین پاسالیس وزیر مختار سفارت یونان در ایران نیز قطعاتی از کتاب "زوربای یونانی" را اجرا کردند و در پایان سکانس پایانی فیلم "زوربا" به نمایش درآمد که با استقبال حضار مواجه شد.
نظر شما