نازنین زهرا رفیعی کارگردان مستند کوتاه «مک» در گفتگو با خبرنگار مهر درباره ایده اولیه این فیلم بیان کرد: مدتی طولانی به دلیل علاقه شخصی، پژوهشهایی در زمینه قاچاق مواد مخدر در ایران انجام میدادم. در این پژوهشها متوجه شدم که برخی مناطق به عنوان شریانهای اصلی جابجایی مواد مخدر در کشور محسوب میشوند. نکته قابل توجه این بود که بسیاری از افرادی که درگیر انتقال و قاچاق مواد میشوند، برخلاف تصور رایج، لزوما عضو شبکههای سازمانیافته مافیایی نیستند، بلکه غالبا افراد محلی هستند که به دلیل فقر اقتصادی و فرهنگی، با دریافت مبالغ اندک به این کار وارد میشوند. متأسفانه در بسیاری از مناطق جغرافیایی ایران، خانوادههای متعددی را میتوان یافت که اعضای آنها به دلیل جرایم مرتبط با مواد مخدر در زندان به سر میبرند.
وی تاکید کرد: با توجه به این موضوع، تمرکز روایت خود را بر وضعیت خانواده این افراد قرار دادم تا فشارها و رنجهایی که متحمل میشوند در قالب یک اثر تصویری منعکس شود. هدف از این کار، ایجاد حس بازدارندگی در مخاطب نسبت به این پدیده اجتماعی بود، چرا که ممکن است این فعالیتها به شکلی نسلبهنسل در میان برخی خانوادهها تداوم یابد.
این کارگردان درباره آشنا شدن با سوژه فیلمش اظهار کرد: در ادامه، با هدف مستندسازی این موضوع، به مناطق مختلف سفر کردم. از آنجا که پیشتر نیز درباره مسائل زنان مطالعه و فعالیت داشتم، در این سفرها به دنبال زنانی بودم که همسران آنها با پروندههای مرتبط با مواد مخدر درگیر هستند. در نهایت، با چند مورد مشابه مواجه شدم که یکی از آنها به دلیل ویژگیهای خاص خود به عنوان سوژه اصلی فیلم انتخاب شد. این زن، به دلیل علاقه و دلبستگی فراوان به همسرش، تلاش میکرد تا اقدام مؤثری برای بهبود وضعیت پرونده وی انجام دهد.
وی درباره دلیل جذب شدنش به ساخت این مستند، توضیح داد: علاوه بر علاقه شخصی به موضوع، مسئله قاچاق مواد مخدر در کشورمان را بسیار جدی میدانم و معتقدم اقدامات فرهنگی گستردهای در این زمینه لازم است. به نظر من یکی از مؤثرترین راههای بازدارندگی و جلوگیری از گسترش این جرم، نمایش پیامدهای منفی آن برای خانوادههای درگیر است.
تلاش یک زن برای تغییر شرایط
رفیعی تصریح کرد: آنچه این سوژه را برای من ویژه کرد، ویژگیهای شخصیتی زنی بود که مرکز روایت مستند قرار گرفت. برخلاف بسیاری از زنان در موقعیتهای مشابه که به دلیل شرایط جغرافیایی و فرهنگی، به تدریج به این وضعیت عادت کردند، این زن موقعیت پیشآمده را نمیپذیرفت و برای تغییر شرایط خود و خانوادهاش تلاش میکرد. همین مقاومت و اراده او در میان تنگناها و دشواریها، مورد ستایش من قرار گرفت و من را مصمم به ساخت این اثر کرد. هرچند سوژه اصلی فیلم در زمان شروع ساخت، با حکم اعدام روبهرو بود و کار در چنین فضایی با دشواریهای خاص خود همراه بود، اما اعتقاد داشتم که پرداختن به این مضمون ضروری است و باید فیلمی در این زمینه ساخته شود.
وی درباره شیوه پرداختن به موضوع در مستند «مک» توضیح داد: اعتقاد دارم که هر فیلم به شکلی ناخودآگاه بازتاب دهنده فضای ذهنی و تجربه زیسته سازنده آن است. بنابراین از جنبه فرمی و ساختاری، طبیعتا این اثر نیز به سلیقه و زیباییشناسی من نزدیک است. با این حال، نکته حائز اهمیت در این پروژه، طراحی چارچوبهای روایی، ساختاری و فرمی بر اساس دادههای مستقیمی بود که از سوژه اصلی به دست آوردم. آنچه در این اثر به دنبال انتقال آن بودم، فراتر از روایت خطیِ پروندهای پیچیده بود. اگرچه محور داستان، ماجرای زنی است که همسرش به دلیل جابهجایی مواد مخدر با حکم اعدام مواجه شده و او تلاش میکند با جمعآوری استشهادنامه و مدارک جدید، پرونده را دگرگون کند، اما هدف من صرفا نمایش این تلاش بیرونی نبود. تمایل اصلی من، نزدیک شدن به جهان ذهنی و درونی این زن و واکاوی لایههای روانی، عاطفی و فکری او در مواجهه با این موقعیت بغرنج بود.
رفیعی درباره دغدغه پرداختن به مسائل زنان در فیلمهایش گفت: اگرچه فرم و ساختار روایی در کارهای من از اهمیت بالایی برخوردار است، اما آنچه پیشتر و بیش از هرچیز من را به ساخت یک اثر ترغیب میکند، ارتباط مضمونی مستقیم آن با مسائل روز جامعه است. موضوعات مرتبط با زنان همواره در کانون توجه من قرار داشتهاند و تاکنون نیز تجربیات کاریام را در همین حوزه متمرکز کردهام. قصد دارم این رویکرد را در آینده نیز ادامه دهم و به بازتاب دغدغهها و واقعیتهای زندگی زنان در جامعه معاصر بپردازم.
وی درباره انتخاب عنوان «مک» برای فیلمش توضیح داد: در گویش منطقه جغرافیایی مورد نظر که در جنوب شرقی کشور واقع شده است، «مک» به معنای درخت خرما است. در فیلم، روندی طراحی شده که در آن مخاطب درمییابد این نامگذاری در واقع استعارهای از شخصیت اصلی زن داستان و نیز کنشی است که او انجام میدهد. انتخاب این عنوان برای فیلم نیز با همین نگرش صورت گرفته تا همزمان نمادی از هویت آن زن و بازتابی از تلاش و ایستادگی وی باشد.
فیلمبرداری در مسیرهای ناامن
این کارگردان درباره چالشهای فیلمبرداری اظهار کرد: منطقهای که در آن فیلمبرداری انجام دادیم، حدود چهار تا پنج ساعت با نزدیکترین شهر فاصله داشت و برای رسیدن به نقاط مورد نظر، لازم بود از مسیرهای خاکی و صعبالعبوری عبور کنیم. در آن محل، دسترسی به امکانات اولیه مانند آب آشامیدنی سالم، سوخت و حتی مواد غذایی بهسختی امکانپذیر بود و این کمبودها، حضور و ادامه کار را از نظر لجستیکی با دشواری زیادی همراه میکرد. افزون بر این، این منطقه از نظر جغرافیایی در مسیرهای حساس و ناامن قرار دارد که بهطور معمول برای جابهجایی مواد مخدر استفاده میشود؛ بنابراین حضور یک گروه فیلمبرداری با تجهیزات گسترده نه تنها امری غیرمعمول بود، بلکه توجهبرانگیز و تا حدی خطرناک محسوب میشد.
وی ادامه داد: خوشبختانه محمدصادق اسماعیلی تهیهکننده این پروژه، با پذیرش همکاری در این اثر، پشتیبانی قابلتوجهی از آن به عمل آورد. او که خود فیلمساز مستند شناختهشده و اهل کرمان است، با شناختی که از فرهنگ و جغرافیای منطقه داشت، امکان دسترسی بهتر و همکاری نهادهای محلی را فراهم کرد و در مدیریت چالشهای پیچیده تولید نقش مؤثری ایفا کرد. تیم فیلمبرداری متشکل از او و فیلمبردار پروژه آقای آزادی، با وجود شرایط دشوار تولید، از هیچ تلاشی فروگذار نکردند.
رفیعی در پایان متذکر شد: این پرونده و خانوادهای که موضوع فیلم بودند، برای ما ارزش بسیاری داشتند و باور به اهمیت روایت چنین موضوعاتی، سختیهای مسیر را قابل تحمل میکرد. ما تلاش کردیم در حد توان خود، صدای خانوادههایی مشابه باشیم و امیدوارم در آینده فیلمهای بیشتری با چنین مضامینی ساخته شود. همچنین انتظار داریم مسئولان ذیربط، از نهادهای فرهنگی و قضایی تا قانونگذار، به پروندههای اینچنینی توجه کنند و برای فرهنگسازی در این زمینهها گامهای مؤثرتری برداشته شود.



نظر شما