به گزارش خبرگزاری مهر، کریستین ساینس مانیتور در مقالهای به قلم "هلنا کوبان" نوشت : نظام بین الملل از نظامی که در سال 1989 تحت تسلط آمریکا بود به ساختاری که قدرت جهانی تا اندازه زیادی از بین رفته و تبدیل به قدرت پیوسته (شبکهای) و بیشتر آسیایی تغییر کرده است.
این تحول جهانی گسترده، دستور کار و اهداف دوره ریاست جمهوری اوباما را از روز نخست تشکیل میدهد. چهار دسامبر، وزیر خزانه داری آمریکا به پکن رفت تا از چین بخواهد به ایجاد ثبات در اقتصاد آمریکا کمک کند. قبلا هرگاه کشورهای دیگر مشکل اقتصادی داشتند از واشنگتن کمک میخواستند و اکنون آمریکاست که دچار مشکل شده است. بوش تائید کرده که آمریکا نیازمند کمک دیگران است.
پس در جهان شبکهای در آن چین سرشار از پول نقد و ژاپن هرکدام 750 میلیارد دلار پول نقد دارند، بانک خلق چین براساس گزارشها 340 میلیارد دلار سهام در "فردی مک" و "فانی ما" دارد.
طی 60 سال گذشته دولت های آمریکا از ابزار اقتصادی برای فشار بر سایر کشورها استفاده میکردند ولی امروز روابط آمریکا و چین پیچیدهتر از این حرفهاست. بحران کنونی جهان بیشتر به غرب لطمه زد و لذا توازن اکنون به نفع چین شده است.
این تحول به طرق مختلف بر دولت اوباما تاثیر خواهد گذارد:
- یکجانبه گرائی آمریکا کمتر خواهد شد. هیچکس از روسای جمهور آمریکا در آینده امکان اقدامات یکجانبه به اندازه بوش را نخواهند داشت. اگر اوباما بخواهد به اهداف کلیدی در سیاست خارجی برسد از جمله حل مسئله ایران، نیازمند کار محترمانه با سایر قدرتهاست.
- طرق جدیدی برای نظم دادن به اقتصاد جهانی ایجاد میگردد. بوش کار درستی را با رفتن از گروه 7 (تحت سلطه غرب) به سمت گروه 20 انجام داد، کشورهای آسیایی همزمان در حال بحث درباره یک صندوق مالی منطقهای در جایگزینی صندوق بین المللی کنونی پول هستند که در واشنگتن مستقر است،
- فرصتهای جدید برای ثبات در افغانستان و پاکستان ایجاد خواهد شد. تا بحال پروژه افغانستان یک پروژه غربی بود که عمدتا ابزارهای نظامی در آن استفاده میشد. اما مسئله افغانستان راه حل نظامی ندارد. همزمان چین وارد اقتصاد افغانستان شده و روابط خوبی با پاکستان ایجاد کرده است. میتوان از چین و روسیه برای تاسیس نیروی جدید برای ثبات افغانستان دعوت کرد.
- نگاه جدید به حقوق بشر.
- یک تحول به سمت کنار گذاردن نیروی نظامی. تجارب اخیر در عراق، افغانستان و سومالی و لبنان نشان داد که نیروی نظامی نمیتواند مسائل بین المللی را حل کند اکثر مسائل خواستار راه حل سیاسی بر پایه حمایت قوی محلی هستند تا استفاده از نیروی نظامی.
در پایان آمده است که اوباما چارهای جز پیدا کردن راه هایی برای تعامل بهتر با جهان ندارد. وی باید از هوش خود برای درک و کار با مکانیسم جهان شبکهای جدید استفاده کند.
نظر شما