سفر اخیر دکتر لاریجانی به آلمان برای شرکت در اجلاس امنیتی مونیخ که از دو بعد مسائل مطرح در این نشست از سویی و افراد حاضر در آن از دیگر سو، اهمیتی قابل توجه درعرصه مباحث بین المللی دارد، با توجه به آخرین شرایط حاکم برمسئله هسته ای کشورمان، از چند بعد قابل بررسی و تمرکز است.
بدون شک حضور رئیس مجلس کشورمان به عنوان نماینده جمهوری اسلامی ایران در نشست بین المللی مونیخ اقدامی اتفاقی یا حادثه ای نبوده بلکه در ورای آن اهداف، مقاصد یا پیامی برای طرف های حاضر در این نشست نهفته است.
برای تحلیل علل انتخاب و حضور لاریجانی در اجلاس مونیخ، باید نیم نگاهی به شرایط امروز حاکم برمناسبات جهانی از یک سو ودرک فضای تحولات مسئله هسته ای ایران از سوی دیگر و موقعیت امروز کشورمان در نظام بین الملل داشته باشیم.
حقیقت این است که فضای حاکم بر مذاکرات هسته ای ایران با گروه کشورهای موسوم به 1+5 در شرایط کنونی با نوعی وقفه سیاسی مواجه شده است؛ ناکارآمدی تحریم های دامنه دار غرب علیه ایران، خنثی شدن تهدیدات مستمر چند کشور در گذر زمان و از همه مهمتر تداوم پیشرفت های فنی کشورمان در حوزه فعالیت های هسته ای در سایه دیپلماسی منطقی که هدایت آن بر عهده رهبر معظم انقلاب اسلامی است، در مجموع شرایطی غیرقابل پیش بینی را برای کشورهای طرف مقابل ایران در این مسئله ایجاد کرده است.
در واقع امروز مسئله هسته ای ایران که از سوی غرب به عنوان چماقی برای وارد آوردن فشار بر ملت ایران طراحی شده بود، به ابزاری برای نمایش ناکارآمدی رویکرد تقابل با جمهوری اسلامی ایران و همچنین استدلالات غیرمنطقی و زورمدارانه این کشورها علیه ایران تبدیل شده است.
طبعا چنین وضعیتی جناح معتدل تر 1+5 را به چاره اندیشی برای تغییر موضع این کشورها یا حداقل یافتن راهکاری برای خروج آبرومند از این بازی خودساخته رهنمون می گردد؛ امروز طرف هایی چون چین، روسیه و ای بسا آلمان که میزبانی نشست امنیتی مونیخ را بر عهده دارد با امید به روی کار آمدن تیم "تغییر" در ایالات متحده، یافتن آلترناتیوی قابل قبول را در دستور کار خود قرار داده اند.
حضور لاریجانی در مونیخ، به عنوان فردی که در دوره ای ولو کوتاه مدت، سابقه هدایت قابل قبول مسئله هسته ای ایران در بعد سیاسی و برقراری فرمولی جدید برای تعامل با 1+5 را داشته، می تواند فضایی درخور توجه برای کشورهای جویای گزینه جایگزین جهت مواجهه با ایران در دوران جدید ایجاد نماید |
حضور لاریجانی در مونیخ، به عنوان فردی که در دوره ای و لو کوتاه مدت، سابقه هدایت قابل قبول مسئله هسته ای ایران در بعد سیاسی و برقراری فرمولی جدید برای تعامل با 1+5 را داشته، می تواند فضایی درخور توجه برای کشورهای جویای گزینه جایگزین جهت مواجهه با ایران در دوران جدید ایجاد نماید.
مختصات اصلی این فضا در ابعاد ایرانی آن، پیش از این از سوی مقامات عالیرتبه کشورمان به طور تفصیلی اعلام شده اما تکمیل این پازل محتاج نمایش رویکردی مناسب در ابعاد غربی این جریان است. به نظر می رسد یکی از اصلی ترین مولفه های فضای جدیدی که می تواند با ارسال پیام عملی ایران در مونیخ ( حضور لاریجانی) تکمیل گردد، تعریف واقع بینانه شعار "تغییر" باراک اوباما در ابعاد سیاست خارجی ایالات متحده باشد.
به بیان دیگر امروز نوع میدان بازی برای جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از قدرت های منطقه ای تاثیرگذار در عرصه های مختلف تغییراتی اساسی کرده که متعاقب آن تعامل یا مواجهه با او مستلزم در نظر داشتن این تغییرات از سوی طرف های مقابل خواهد بود؛ همانگونه که نماینده جمهوری اسلامی ایران در مونیخ اعلام کرد، امروز غرب باید به طور برابر « پای میز شطرنج با جمهوری اسلامی ایران» حاضر شود، چرا که مدل "چماق و هویج" در مواجهه با ایران اسلامی کارآیی خود را برای همیشه از دست داده است.
نظر شما