۳ شهریور ۱۳۸۸، ۱۳:۲۵

متن کامل کیفرخواست (2)

دادستانی تهران خواستار انحلال حزب مشارکت وسازمان مجاهدین شد

دادستانی تهران خواستار انحلال حزب مشارکت وسازمان مجاهدین شد

دادستان تهران در متن کیفرخواست مربوط به متهمان حوادث اخیر از دوحزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با استناد به اسناد راهبردی ، مباحثات جلسات محرمانه و بیانیه ها و موضع گیری های آشکار این دوحزب خواستار انحلال آنها و محاکمه اعضاء آنها شد.

به گزارش خبرنگار مهر ، در بخش دوم ادعانامه دادستان تهران علیه متهمان آشوب های پس از انتخابات آمده است:

ریاست محترم دادگاه ، حضار گرامی

در جریان بحران هسته ای و فشارهای سنگین و تحریم های کشورهای سلطه گر و نهادهای استعماری بین المللی که همگی برای ایجاد بحران علیه ایران متحد شده بودند و مردم ایران یکپارچه شعار می دادند انرژی هسته ای حق مسلم ماست و حفظ وحدت کلمه احزاب و گروهها دراین مورد بگونه ای تحسین برانگیز طمع بیگانگان به هر گونه شکاف داخلی را بکلی قطع کرده بود و حتی بعضی از احزاب رسماً برانداز و ضد انقلاب نیز، برای جلب افکار عمومی و اثبات ایرانی بودن خودشان با این شعار ملت ایران همراهی می کردند تنها حزب مشارکت بود که ساز مخالف می زد و در صدد بود تا راهی برای نفوذ دشمنان سلطه گر باز کند و فضا را برای محروم شدن ملت ایران از حق مسلم انرژی هسته ای و به هدف رسیدن سلطه گران اجنبی باز کند تا شاید از طریق این فشار، امتیازی از نظام بگیرد یادر قبال این خوش خدمتی از بیگانگان جایزه ای دریافت کند.

هنگامی که مردم ایران با عزم ملی و حمایت از سیاست خارجی مبتنی بر اصول و ارزشهای انقلاب اسلامی، حق مسلم و مشروع خود را پیگیری می کردند و نظام سلطه و بازیگران سلطه گر از این اتحاد و انسجام ملی سخت به وحشت افتادند و با بازی نمایشی اجماع علیه ایران و لبه پرتگاه جنگ سعی نمودند ملت ایران را از اهداف خود منحرف سازند، در این میان حزب مشارکت به مثابه پایگاه تکرار کننده امواج جنگ روانی نظام سلطه علیه ملت ایران، همگام و همصدا با آنان این روند را تشدید کرد.

همنوایی حزب مشارکت با دشمن
سخنرانی ها، جلسات و رد و بدل کردن پیامهای این حزب در آن شرایط خطیر از مردم پنهان نیست ، لکن برای یادآوری و استناد دادگاه نمونه ای از آنرا باستحضار می رسانم:
در مورخ 27 اسفند 1384 در شرایطی که مردم هر روز برای انرژی هسته ای تظاهرات می کردند حزب مشارکت با تخطئه این تظاهرات مردمی در بیانیه ای اذعان می دارد:
"ما برای آینده کشور شدیداً بیمناک هستیم و خطر را جدی تر از آن می دانیم که با تبلیغات و استفاده از عرق ملی و تهیج احساسات پاک وطن دوستی بتوان بر آن فائق شد ".

شرایطی که دشمن با چماق تهدید و زبان زور و تخریب سعی می کرد نظام جمهوری اسلامی را از دنبال کردن خواسته به حق خود در موضوع هسته ای منصرف سازد. این حزب نیز همنوا با دشمنان زورگو خواستار انفعال ایران در برابر سلطه گران بین المللی گردید.
حزب مشارکت در بیانیه مذکوردستیابی به انرژی هسته ای در ایران را آرزویی غیر قابل تحقق می داند و تصریح می‌کند: "نگرانی ما را بر آن می دارد تا مسئولین کشور خود را بخواهیم تا بیش از آنکه به آرمان گرایی های غیر قابل تحقق بیاندیشند به فکر چاره ای برای رفع آلام باشند ".

واضح است که این حزب قبل از آنکه نگران سرنوشت کشور و منافع ملی باشد، نگران به خطر افتادن منافع قدرتهای استکباری است که این چنین با دشمن همراه و همگام می گردد تا مانع از دستیابی نظام و مردم به اهداف ملی و حق مسلم خود شود.
حزب مشارکت در بیانیه موصوف پیش بینی کرده بود که در صورت تداوم روند فعلی بزودی شاهد آن خواهیم بود که توقف دائمی فعالیت های هسته ای حتی در مقیاس کوچک بین المللی بر کشور تحمیل خواهد شد، خواستار تسلیم در برابر زیاده خواهی قدرتهای سلطه گر می گردد.

این در حالی است که استقامت و پایداری دولت و هوشیاری مردم پیش بینی های مرعوب کننده این حزب و تحلیل های غلط آنان را به درستی آشکار و ماهیت وابسته آن را نمایان ساخت.
مواضع ضد ملی و ضد مردمی این حزب در مسئله انرژی هسته ای تا جایی بالا می گیرد که دبیر کل آن آقای محسن میردامادی که رئیس وقت کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ششم نیز بوده خواستار تسلیم سریع ایران در مقابل غرب می شود و در سخنانی که در مطبوعات مهرماه 82 درج شد ابراز می دارد: "شرایط بین المللی در حال حاضربه بگونه ای است که اگر ما آن را نپذیریم فشارهای بین المللی بر ما بطور جدی افزایش می یابد ".

درخواست کولایی برای امضای بدون قید و شرط پروتکل الحاقی

عضو دیگر مرکزیت حزب مشارکت خانم الهه کولایی در ... شهریور ماه 82 طی مقاله ای در روزنامه شرق تسلیم به خواسته سلطه گران بین الملل مبنی بر امضای بدون قید و شرط پروتکل الحاقی را خواستار می شود و آنرا زمینه ساز ادامه فرایند اصلاحات درداخل به مفهوم دمکراتیزه کردن اقتصاد، سیاست و اجتماع می خواند "که این تعبیر نامبرده دقیقاً عینیت دادن به نظریه خیانت بار مکتوب شده در سند راهبرد حزب است.

اوج خیانت به ملت ایران در موضوع انرژی هسته ای

اوج خیانت به ملت ایران در موضوع انرژی هسته ای در سخنان آقای احمد شیرزاد عضو برجسته مرکزیت حزب در جلسه 376 مجلس ششم بروز می یابد و در شرایطی که آمریکا و رژیم صهیونیستی مستاصل از برخورد با ایران هسته ای، اقدامات خود برای متقاعد کردن سایر کشورها به همراهی در صدور قطعنامه علیه ایران را شکست خورده می‌دیدند. شیرزاد طی نطقی که مشروح آن در روزنامه های رسمی کشور بچاپ رسیده تلاش می کند تا مدرک معتبری مستند به اظهارات رسمی یک نماینده مجلس ایران در جلسه مجلس در اختیار دشمنان ملت ایران قرار دهد و راه را برای تصویب قطعنامه های بیشتر آمریکایی علیه ایران هموار سازد بخش کوچکی از اظهارات شرم آور نامبرده به این شرح است: "می توان این تبلیغات را به رسانه های صیهونیستی نسبت داد. می توان مثل همیشه آنها را توطئه های استکبار جهانی دانست و داد از مظلومیت جمهوری اسلامی ایران زد. می توان کماکان خود را محور خوبی های جهان پنداشت و تمام اظهارات را به دشمن منسوب کرد. اما یک نکته بسیار ساده در این میان وجود دارد آنها سرنخ ها، دم خروس ها و مدرک و مستندات از ما دارند که آنها را در ادعاهایشان محق جلوه می دهد... آن زمان که ساده لوحانه سرخود را به زیر برف کردند پروژه های بلند پروازانه بی هدف طراحی کردند. نامعقول ترین و نامتعارف ترین شیوه را برای دستیابی به فنآوری هسته ای برگزیدند و فکر نکردند که آنچه می کنند، روزی در معرض دید و بررسی متخصصان جهانی قرار می گیرد. آن روز که سایت عظیم پنجاه هزار متری طراحی کردند تا در چند متر مربع از یک گوشه آن چند دستگاه کوچک نصب کنند، فکر نکردند که اگر از این چاه آب فناوری استراتژیک در نیاید نان تبلیغات استکباری در خواهد آمد. آری در آن روز باید روزی را می دیدند که علیه ما تیتر شود؛ جمهوری اسلامی نوزده سال دروغ گفت ".

پیش از آن نیز درهمین راستا؛ حزب مشارکت پس از تصویب قطعنامه های شورای حکام و آژانس، علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران با انتشار بیانیه هایی رسماً مواضع ضد امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را اتخاذ نموده بود و در بیانیه ای ضمن اینکه خواستار عمل به مفاد قطعنامه و پذیرش بدون قید و شرط پروتکل الحاقی از سوی ایران گردید. به گونه ای اظهار نظر کرده بود که گویی اتهام¬زنی غرب مبنی بر تلاش ایران برای دستیابی به سلاح اتمی واقعیت دارد. این مواضع که در روزنامه شرق مورخ 17/2/82 اعلام شد، جهت استحضار دادگاه محترم به این شرح قرائت می شود: "حزب مشارکت ضمن آنکه استفاده صلح آمیز از دانش و فناوری هسته ای را حق به رسمیت شناخته جهانی برای ایران می داند از نگاه برخی افراد- گروهها و نهادها به استراتژی بازدارندگی انتقاد می کند و آن را کاملاً در تضاد با مولفه های امنیت ملی کشور می داند و در عین حال بازدارندگی سیاسی را بهترین شیوه دفاعی ایران در مقابله با تهدیدات خارجی می داند ".

تضعیف دستگاه دیپلماسی ایران
حزب در دیگر بیانیه های صادره از جمله مورخ 26/6/82 به تضعیف دستگاه دیپلماسی ایران پرداخته و ضمن برجسته‌نمایی شکاف میان مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران تعیین روند تصمیم گیری ها را خواستار می شود.
در ادامه؛ حزب مشارکت طرحی سه فوریتی آماده ساخته تا نظام را به پذیرش قطعنامه شورای حکام ملزم سازد. مطلبی که روزنامه شرق مورخ 8/6/82 در گزارش از فراکسیون حزب مشارکت مجلس ششم بخش هایی از آن را فاش ساخت به این شرح است:
"یکی از محورهای اصلی این جلسه به اعتراض اکثریت نمایندگان حاضر در جلسه به فرصت های از دست رفته اختصاص داشت... عده زیادی از نمایندگان دوم خردادی معتقدند که مجلس باید با تصویب قانون، دولت را ملزم به پذیرش پروتکل الحاقی نماید ".

جناب رئیس ؛
این موضوع که یکی از وزرای خارجه سه کشور اروپایی عضو مذاکرات (1+5) در هنگام مذاکره با هیات ایرانی مطرح کرده بود که ؛ "اگر شما هم تن به پذیرش قطعنامه ندهید ما خبر داریم که مجلس شما با یک طرح سه فوریتی شما را ملزم به چنین کاری خواهد کرد ".مصداق بارزی از اجرا کردن نظریه استراتژیک حزب مبنی بر استفاده از بحرانهایی که کل سیستم سیاسی را تهدید می کند برای تثبیت موقعیت خویش و از مصادیق بارز خیانتهای انجام شده در حق ملت ایران است.

ریاست محترم دادگاه
موضوع دل دادن به حمایت بیگانگان و امتیاز دادن به دشمنان ملت ایران برای تسویه حساب های داخلی به جفای حزب مشارکت در موضوع انرژی هسته ای محدود نمی شود.
عملکرد دبیر کل حزب مشارکت آقای محسن میردامادی در دوره تصدی ریاست کمیسیون امنیت ملی مجلس ششم نمونه دیگری از این عملکرد خائنانه است. دراین مورد محمد علی ابطحی رئیس دفتر و معاون پارلمانی وقت رئیس جمهور در بازجویی های خود چنین می نویسد:  "بی هویتی اصلاح طلبان در سیاست خارجی شاخص ترین وجه و بارزترین خصوصیت آنها بود. از هیچ دریوزگی برای جا انداختن خود در برابر غرب فروگذار نمی کردند. غربیها اگر ظالمانه ترین تقاضاها را هم داشتند حاضر به انجام آن بودند و بدتر اینکه در مواردی پیش بینی می کردند که غرب چه خواسته ای می طلبد پیشاپیش آنها خود را هماهنگ نشان می دادند. اوج این قضایا در مجلس ششم بود.
کمیسیون سیاست خارجی گویا جزئی از وزرات خارجه غرب بود که یکسره وزارتخارجه بی‌بند و بار آن روز را هم مورد ملامت قرار می داد و بقول آقای کروبی که یکبار می گفت که اعضای کمیسیون خارجی مجلس با هر هیئتی که صحبت می کنند در مورد خوبی روابط با آمریکا حرف می زنند، حتی اگر آن کشور خودش ضد آمریکایی باشد. "

تماس های ذلیلانه میردامادی

آقای محمد علی ابطحی دراین نوشته می افزاید:  "آقای احمد عزیزی سفیر ایران در آلمان می گفت در سفر رسمی برخی اعضاء پارلمان ایران که آقای میردامادی رئیس آن بود به قدری ذلیلانه و طوری علیه مسئولان کشور مثل رهبری حرف می زدند و بحث انتخابی و انتصابی را مطرح می کردند که من در نوشتن گزارش جلسه دچار مشکل شده بودم. "

انکار واقعیت 30 ساله مردمسالاری در ایران

حزب مشارکت با نادیده گرفتن واقعیت درخشان 30 ساله مردمسالاری در ایران تازه می خواهد در گام دوم استراتژی خود ظرفیت های مناسب برای گذار به مردمسالاری را مشخص کند. در بند 1 گام دوم الزامات آمده است:
"مشخص کردن ظرفیت های این بخش انتخابی حاکمیت برای گذار به مردمسالاری و آماده کردن طرحهایی برای تحقق بخشیدن به این ظرفیت ها "

مخالفت حزب مشارکت با احکام شریعت

ریاست محترم دادگاه؛
بخش اعظم آنچه بعنوان سند استراتژی حزب مشارکت منتشر شده چنان عبارات موهن و بی پایه است که فرصت پرداختن به آن در این مجال نیست، اما اجازه می خواهم عبارت مهم دیگری را که می تواند مستند تصمیمات دادگاه دراین زمینه باشد باستحضار برسانم. در بند ت 6 راهبرد حزب مشارکت در یک موضع عجیب و ضد دینی آمده است: "حزب با همیشگی کردن "قوانین موضوعه " به بهانه مبتنی بودن آنها بر احکام شریعت مخالف است ".

این موضع حزب مشارکت به شکل آشکار در صدد مخدوش نمودن حاکمیت احکام شرع در شئون کشور اسلامی است. مگر جبهه ملی منحله که در سال 1360 امام (ره) فرمودند: "امروز جبهه ملی مرتد است "جز این گفته بود؟
همانگونه که مستحضرید تنها سندی که امام(ره) برای اعلام ارتداد جبهه ملی به آن استناد نمودند عبارتی شبیه همین موضع حزب مشارکت بود.
اگر این عبارت و آنچه در این مختصر از بخشهایی از سند راهبردی حزب مشارکت به آن استناد شد مقاله ای از یک نفر یا یک سخنرانی یا گزارشی در مطبوعات بود، می شد احتمال داد در شرایط خاص احساسی یا روانی نوشته شده است اما وقتی جمع متفکران یک حزب در یک دور? طولانی، جلسات و مباحثات و با کمک گرفتن همفکران غیرحزبی خود، به چنین جمعبندی سراسر انحرافی رسیده اند و آنرا در یک فضای متعارف به تصویب جمع بزرگ کنگره خود رسانده اند چه توجیهی می توان برای آن پیدا کرد؟

عقاید انحرافی حزب مشارکت ریشه آشوب ها

ریاست محترم دادگاه؛
ما در صدد مجازات افراد یا گروهها،صرفاً به استناد انحرافات فکری آنان نیستیم و اگر به این مستندات برای برخورد قانونی اشاره می کنیم بدان سبب است که همین اندیشه های ناصواب، در میدان عمل بجریان افتاده و خسارات سنگینی را به ملت ایران وارد کرده و در حقیقت ریشه بسیاری از حوادث تلخ سالهای گذشته وآشوبهای اخیر در کشور همین عقاید انحرافی است.

اسناد درون گروهی حزب مشارکت

متاسفانه اسناد درون گروهی حزب مشارکت واقعیت های تلخی را روشن می سازد. در جلسه کمیسیون تدوین استراتژی حزب که در تاریخ 19 تیر ماه 1387 تشکیل گردید پس از بیان مدل های مختلف برای در دست گرفتن قدرت، آقای حجاریان با اشاره به مدل "جین شارپ " برای کودتای مخملی با تاکید بر فشار از پائین و استفاده توده ای، آنرا اینگونه تبیین می کند: "این راه که یعنی جلوی پارک ملت و اینطور جاها شلوغی راه بیفتد و کم کم از این گوشه و آن گوشه شروع بشود و یک کارگر بشود رهبر برود با رژیم چانه بزند. "
آقای تاج زاده ضمن برشماری مدل های در دست گرفتن قدرت در کشور می گوید:  "راه چهارم هم سلاح آمریکاست و انقلاب مخملی که من موافق راه چهارم هستم، تئوری جین شارپ و براندازی نرم خارجی و اینها هم در همین راه چهارم است "
محمد رضا خاتمی می گوید: "در عین اینکه پشتوانه داخلی را حساب می کنیم پشتوانه خارجی را هم حساب کنیم "
تاج زاده می گوید: "این همان مدل چهارم است، مدلی که در برخی از کشور ها بصورت مخملی اتفاق افتاد و دو تا کار می کنند یعنی اینکه شما در جامعه چطوری NGO بزنید و دوم اینکه آمریکا چه کمکهایی برای گسترش روند دمکراسی خواهد شد ".

میر دامادی می خواست انقلاب مخملی را بومی کند

دبیر کل حزب آقای میر دامادی دراین جلسه می گوید: "فقط قرار شد انقلاب مخملی را که می خواهیم صحبت کنیم آنرا بومی کنیم ".
متأسفانه این حزب مرعوب نسبت به آمریکا در توهمی‌ای است که انقلاب اسلامی در معرض سقوط توسط آمریکاست و اگر دیر بجنبد فرصت حضور در حکومت کودتای آمریکایی را از دست می دهد.
نتیجه این تفکرات توهم آلود اینست که حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از هر فرصتی برای پیشی¬گرفتن در راه اندازی کودتای مخملین علیه نظام مردمی جمهوری اسلامی ایران از همه قوا استفاده می کنند و نمونه آن حوادث تلخ انتخابات اخیر است.

فریده ماشینی: باید روی تقلبی که نشده تاکید شود

بر اساس مستندات حزب مشارکت در جلسه روز بعد از انتخابات اخیررئیس کمیسون زنان حزب بنام فریده ماشینی می گوید: "الان بعضی از بچه های خودمان این ذهنیت را دارند که شاید اصلاً تقلبی صورت نگرفته باشد، ولی تقلب باید تاکید شود "
محسن میردامادی در ادامه اظهار می دارد: "وارد مصادیق تقلب نخواهیم شد. در این تردیدی نیست که نتیجه که اعلام شده واقعی نیست ".
زهره آغاجری در این زمینه بیان می دارد: "شوری که ایجاد کردیم خود موسوی ایجاد نکرده، جوانانی که الان دارند بیرون کتک می خورند، مسئولشان ما هستیم چون همه را ما آوردیم و ما آنها را وارد صحنه کردیم. ما باید کار عملی کنیم ، فراتر از بیانیه و دیدگاه اصلی ، حکومت داری را از امروز بیان کنیم ".

جلایی پور می گوید: "باید کارهای پشت پرده مان خیلی بیشتر از روی پرده باشد. "
آقای صفائی فراهانی در تحریک دیگران به اقداماتی فراتر از بیانیه، خطاب به اعضای شورای مرکزی می گوید: "آن بچه ای که امروز دارد در خیابان چوب می خورد، آن بچه ای که تیر خورده مقصرش من هستم، شما هستید. آن بچه ها که سیاسی نیستند. شما که دور این میز نشسته اید سیاسی هستید، شما ها آنها را تحریک کردید راه بیافتند. "

ریاست محترم دادگاه؛
اینها اقاریر متهمان در بازجویی نیست که کسی بخواهد به هر بهانه ای درآن تشکیک کند، آنچه تا کنون به استحضار دادگاه محترم رسید غالباً مستند به مدارک حزبی قبل از دستگیری آنها است که اسناد آن به دادگاه تقدیم گردیده. اسنادی که به وضوح نشان می دهد ذهنیت تقلب، ساخته و پرداخته احزاب و گروهک های شکست خورده در جلب آراء مردم بوده است و آنان بودند که با برنامه ریزی حساب شده و غیر اخلاقی این دروغ را اشاعه داده اند و تحریک هواداران به درگیری و مقصر آشوبها و کشته ها و زخمی ها بنابه اقرار خودشان در جلسات درون گروهی همین احزاب و گروهها هستند که به طمع تحمیل اراده خود به نظام و پایمال کردن حقوق و آراء اکثریت مردم ایران برای نشستن بر کرسی قدرت با سوء استفاده از احساسات برخی هواداران حزبی یا انتخاباتی به مرحله اجرا گذاشته شده است.

آقای رمضان زاده قائم مقام حزب مشارکت در تحقیقات خود می نویسد: "هر گونه به مسئله انتخابات نگاه می کنم به این نتیجه می رسم که انتخابات در مسیر قانونی و درست انجام شده و پذیرش آن برای همه تکلیف قانونی است، نباید درآن شبهه ایجاد کرد. "
همچنین نامبرده می نویسد: "به هیچ وجه شرایط ایران قابل قیاس با کشورهایی که در آن انقلاب رنگین رخ داده نیست و حضور گسترده مردم در انتخابات اخیر نشانه عملی اعتماد به نتیجه مشارکت سیاسی در کشور پس از 30 سال است. ما باید بخاطر تحلیل غلط از مردم عذرخواهی کنیم، چون قبلاً به مردم گفتیم اگر مشارکت حداکثری شود، ما پیروزیم، ولی حالا که مشارکت حداکثری شد ما پیروز نشدیم، بنابر این تحلیل ما اشتباه بود و ازاین بابت باید عذرخواهی کنم. "

ریاست محترم دادگاه؛

هر چند درک حقیقت و عذرخواهی و بازگشت به راه راست هیچ گاه دیر نیست و اصلاح مواضع درهر زمان و شرایطی موجب تکامل است اما نه این عذرخواهی و نه مجازات خاطیانی که پرونده آنان تقدیم گردیده است نمی تواند خسارات سنگین وارده به ملت را جبران و یا از حوادث سوء مشابه در آینده پیشگیری کند.
پیشگیری از وقوع جرم از وظایف پیش بینی شده قوه قضائیه در قانون اساسی است، فلذا من باب اجرای این وظیفه اجازه می خواهم نکاتی را که ضمن مدخلیت در پیشگیری و تنبه عموم، در روشن تر شدن ابعاد قضیه جهت صدور رای مناسب از سوی دادگاه محترم نیز موثر است را به استحضار برسانم.

چرا افرادی که بسیاری از آنها روزی خود افراد مسئول در دستگاههای امنیتی ، اطلاعاتی و اجرایی بوده اند و با تجاربی که دارند حتی بدون تحقیق و بر اساس تجارب خود و اشراف بر امور انتخاباتی یقین دارند تقلبی درانتخابات صورت نگرفته است و حتی آنرا، مکرراً در جلساتشان می گویند بخود اجازه می دهند، یک ادعای دروغین و ساختگی را در بوقها بدمند و هواداران خود را احساسی کرده به خیابانها بریزند؟ و حاضر می شوند برای تسلط بر اریکه قدرت جان ها و اموال و حیثیت افراد و مهمتر از آن حیثیت ملی را در معرض خطر قرار دهند؟

اسناد حزبی انحرافی و بیانیه ها و اعلامیه های کاملاً ساختار شکنانه و ضد انقلابی چگونه در چنین حزبی تصویب می شود؟ غفلت از تزکیه و خودسازی و دوری از معنویات همه مسأله نیست.
از جمله عوامل موثر دراین انحرافات خودباختگی فرهنگی و مرعوب شدن در مقابل غرب و روابط مفصل و تنگاتنگ با قدرتهای غربی و پذیرش بی چون و چرای اندیشه های وارداتی لیبرالیسم است.

ریاست محترم دادگاه؛
آغوش این حزب برای پذیرش بی چون و چرای اندیشه های وارداتی و استعماری به حدی باز است که غریبه ای تازه وارد از آمریکا براحتی در بالاترین سطوح حزب نفوذ و القائات بسیار موثری بر مرکزیت حزب دارد.

بنیاد سوروس از نهادهای پوششی سازمان سیا برای مداخله در کشورها، که چند کودتای مخملی موفق و شکست خورده را تابحال راه اندازی کرده است برای جنابعالی و مردم ناشناخته نیست. مشاور ارشد یا به عبارتی نماینده این بنیاد درایران فردی است به نام یحیی کیان تاجبخش، که از متهمان حاضر در دادگاه است. ایشان فرزند کارمند دفتر فرح دیبا همسر شاه معدوم بوده و از کودکی در انگلستان و سپس در آمریکا بزرگ شده پس از ورود به ایران توسط آقای مصطفی تاج زاده به دفتر ایشان در وزارت کشور دعوت می شود وی می گوید: "وقتی برای سخنرانی به دفتر آقای تاج زاده دعوت شدم چون هنوز تازه به ایران آمده بودم و فارسی خوب نمی دانستم فکر کردم برای شنیدن سخنرانی دعوت شده ام نه برای انجام سخنرانی، بدون آمادگی به آن جلسه رفتم، 10- 12 نفر از مدیران وزارت کشور هم آمدند، آقای تاج زاده مرا بالا نشاند و از من خواست سخنرانی کنم. من با تعجب مجبور شدم سخنرانی کوتاهی داشته باشم. با کمال تعجب دیدم آقای تاج زاده و سایر مدیران با سرعت و دقت همه سخنرانی مرا یادداشت می کنند، از آقای تاج زاده پرسیدم چرا اینقدر یادداشت از صحبت من بر می دارید، ایشان گفت فردا همین سخنان شما را خیلی بهتر در جایی سخنرانی دارم مطرح می کنم. "

سعید حجاریان دیگر متهم این جریان در خصوص نحوه ارتباط با موسسه سوروس می گوید : "به واسطه آقای ناصر هادیان استاد دانشکده حقوق دانشگاه تهران با نماینده بنیاد سوروس (کیان تاج بخش) آشنا و دو مرحله نیز با وی ملاقات نمودم ".حجاریان می افزاید در دیدارهای به عمل آمده قرار بود سازمانهای غیر دولتی را در ایران فعال کنیم ونیز یکی از اهدافمان قدرتمند نمودن جامعه مدنی بود و قرار بود از تجارب بنیاد سوروس در جهت انقلاب رنگی استفاده نمائیم .وی همچنین می افزاید : "در جلسه اول آقای تاج بخش کتاب پانتام را به من داد و من پس از تورق احساس کردم که جای آن در کتب درسی دانشگاهی خالی است و از او خواستم که آن را ترجمه نماید تا از آن در دروس دانشگاهی استفاده نمائیم در جلسه بعد هم قصد مطالعه در خصوص سرمایه اجتماعی در ایران را داشت که مقدمات آن را فراهم کردیم ".

رفت و آمد گسترده بعضی اعضای مرکزی حزب به آمریکا و اقامت مستمر در آنجا، شرکت فراوان این اعضاء در کنفرانس های بین المللی تدارک دیده شده توسط موسسات پوششی سازمان سیا در کشورهای مختلف.حضور نظریه پردازان کودتای مخملی و تحریک کنندگان تعارضات ملت ها با دولت ها نظیر جان کین انگلیسی مشهور به وابستگی به دستگاه جاسوسی انگلیس و هابرمارس در ایران و ملاقات با بعضی اعضای مرکزی حزب مشارکت و القائات فکری به آنان در کنار ضعف های اساسی در علوم انسانی دانشگاهها که غالباً متکی به اسناد ترجمه شده وارداتی است. احزابی مانند مشارکت و مجاهدین انقلاب را به بطور کامل از آبشخورهای زلال اعتقادی و منابع اصیل اسلامی بریده و از این احزاب مجموعه های بسیار آسیب پذیر ساخته است که می توان با کوچکترین تغییر آنرا به جهات خطرناک سوق داد.

آقای سعید حجاریان عضو مرکزیت حزب مشارکت در پاسخ به این سئوال که تردد جان کین به ایران و ملاقات با برخی احزاب در راستای جامعه مدنی چه توجیهی دارد پاسخ می دهد: "قطعاً پروژه دموکراتیزه کردن ایران به سبک غربی است. اینطور فکر می کنند که تکنیک های انقلاب رنگی که در بعضی جاها کارگر افتاده در ایران نیز قابل پیاده شدن است. "
در پاسخ به سئوال دیگر مبنی بر اینکه آیا از تئوریهای جان کین در راستای انقلاب رنگین اطلاع دارید آقای حجاریان پاسخ داد:
"جان کین فقط درباره فاز اول این پروژه با من صحبت کرد که همان جامعه مدنی و تقویت نهادهای آن است اینکه کسی که سی سال در ایران نبوده است و بیشتر از ایرانی بودن یک آمریکایی بوده است، یکباره به عنوان مشاور ارشد یک بنیاد استعماری از راه می رسد و در عالیترین سطح یک حزب رسوخ فکری می کند مسئله کوچکی نیست.

البته افراد مرکزیت حزب مشارکت نیز مانند هر ایرانی در انتخاب فکر و اندیشه و دنباله روی از هر مکتب آزاد هستند، ولی اینکه حزب و جریانی مدعی پیروی کامل از اندیشه های امام(ره) باشد و عده ای را با همین ادعا جذب کند ولی در یک تناقض آشکار اندیشه خود را از جریاناتی کاملا معارض فکر و اندیشه امام(ره)مانند بنیاد سوروس یا بشیریه بگیرد نوعی فریبکاری و اغواگری قابل پیگرد است.
آیا می شود مرتباً با انتقاد از مسئولان عالی نظام، آه و افسوس کشیدن بخاطر دور شدن آنان از مرام امام(ره) ناله سرداد، آنگاه زمام فکر خود را به آقای کیان تاجبخش که کوچکترین تناسب و تقارنی با اندیشه امام خمینی(ره) ندارد سپرد؟
ریاست محترم دادگاه؛

آقای تاجبخش چند روز پیش به کارشناس پرونده خود اظهار می دارد من تا به حال کلمه الله را بر زبانم جاری نکرده بودم و از گفتن این کلمه احساس عجیبی برای من دست می دهد، آنگاه با ابراز علاقه از بازجوی خود طهارت و نماز می آموزد و بحمد الله اینک از روی کاغذ نمازش را می خواند، چگونه اعضای مرکزیت حزبی که ادعای فرهیختگی دارند القائات فکری و ایدئولوژیک فرد ناآشنا با همه مبانی و ارزشهای اسلامی و یا فرد دیگری راکه قبلا نام برده شد می پذیرند، ولی در مقابل پذیرش افکار برجسته ترین دانشمندان اسلامی که در ابعاد بین الملل شناخته شده اند، شدیداً مقاومت می کنند و به جای اینکه خط مشی خود را از رهبران ملی خود فراگیرند به چنین افرادی متمسک می شوند. همین نوع انحرافات و واگرایی نسبت به اندیشه خودی و وابستگی به فکر غربی وارداتی، منشاء خطاهای جبران ناپذیر میدانی و قرار گرفتن ظرفیت های قابل اعتناء نخبگان در مقابل همه اصالت های نظام و زمینه ساز شکل گیری آشوب ها و تمردهاست.
سطح نشست و برخاستهای مفصل و بیش از اندازه سران حزبی با سفرا و نمایندگان کشورهای بیگانه که پیش از این در تاریخ احزاب مستقل ایران به هیچ وجه مرسوم نبوده است، و تماس های گسترده عناصر مرموز و وابسته به سرویس های اطلاعاتی بیگانه، باعناصر مهم وتشکیلاتی این احزاب با استنادات کافی مشهود است.

ریاست محترم دادگاه؛
از دیگر علل انحراف حزب مشارکت ارتباط پیوسته و مستمر عناصر اصلی و تاثیر گذار حزب با جریان منحرف و آمریکایی نهضت آزادی و خط گیری و تاثیر پذیری حزب از این جریان منحرف است.

احزاب و تشکلهای موجود در جهان غالبا هدفی متعالی را برای خود برمی گزینند اما متاسفانه حزب مشارکت در سند رسمی و کتبی خود در موضعی عجیب هدف همه اقدامات و اندیشه های خود را دستیابی به قدرت عنوان می کند.متن سند اینچنین است : "اقداماتی که یک حزب انجام می دهد و تاملات و اندیشه هایی که قبل و بعد از هر اقدام می کند همگی با این هدف صورت می گیرند که امکان و زمینه دستیابی به قدرت ، سهیم شدن در آن و تاثیر گذاری نظام یافته برآن را فراهم آورند ".
این نظریه و هدف گذاری که نه تنها هیچ سنخیتی با یک تشکل اسلامی ندارد بلکه حتی با هدف تشکل سوسیالیستی و لیبرالیستی هم مغایر است. بیشتر ماهم از اندیشه ی ماکیاولی است .و رسیدن به قدرت که در همه ی تشکل های تعالی گرا تنها وسیله محسوب می شود. برای حزب مشارکت هدف است واین واقعیت تنها در این جمله  سند حزبی خلاصه نمی شود که تصورکنیم اشتباهی رخ داده است بلکه بخش اعظم مباحث درونی حزبی و ترجیع بند مباحث اغلب جلسات مرکزیت حزب، چگونگی رسیدن به قدرت است نتیجه این تفکر جز در گیری وتنش دائمی چیز دیگری نیست.

ضمناً گزیده ای از بیانیه ها و اطلاعیه های صادره از سوی حزب مشارکت که در آن به وضوح القای جعل و تقلب در انتخابات و تشویق و تحریک به آشوب و بلوا و ایجاد فتنه، مطرح گردیده است را به عنوان نمونه به استحضار می رساند
بیانیه مورخ 25/3/88 جبهه مشارکت
"جبهه مشارکت انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری تماماً مخدوش و غیرقابل دفاع است و خواستار ابطال انتخابات شده اند. "
بیانیه مورخ 27/4/88 جبهه مشارکت
"مردم انتظاری جزء این ندارتد که مشروعیت دولت برآورده از تقلب در ارکان نظام به رسمیت شناخته نشود. "
بیانیه مورخ 25/3/88 جبهه مشارکت
"جبهه مشارکت انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری تماماً مخدوش و غیرقابل دفاع است و خواستار ابطال انتخابات است. "
بیانیه مورخ 14/5/88 جبهه مشارکت
"نظام جمهوری اسلامی در آستانه ورود به دهه چهارم عمرش عملکردههایی را از خود به نمایش گذاشته است که نه تنها هیچ غرابتی با این ارزشهای الهی و اخلاقی ندارد بلکه فقط به رفتار حکومت طاغوتی استبدادی شهبات دارد. "

فلذا از دادگاه محترم استدعا دارم برای انحلال این تشکل تنش آفرین ومخل امنیت کشور اقدام لازم مبذول گردد. همچنین از کمیسیون ماده 10 قانون فعالیت احزاب مصوب سال 1360 درخواست می گردد با عنایت به ارتکاب موارد مصرحه در ماده 16 قانون صدرالذکر، مطابق بند 4 ماده 17 قانون مزبور عمل نمایند.

ادامه دارد...

کد خبر 935825

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha