۱ آذر ۱۳۸۸، ۱۲:۲۵

نظریه اجتماعی -7

قوام متقابل ساختار و کارگزار در نظریه اجتماعی

قوام متقابل ساختار و کارگزار در نظریه اجتماعی

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: یکی از مسائل مهم در سطح معرفت‌شناسی رابطه میان ساختار و کارگزار است. نظریه اجتماعی بر نقش قوام‌بخشی این دو مؤلفه به صورت متقابل تأکید دارد و آن دو را در ارتباط با یکدیگر می‌بیند.

 ساختارگرایی به دلیل تلاش "علم‌گرایانه" آن برای یافتن قوانین عام حاکم بر حیات اجتماعی و همچنین جبرگرایی حاکم بر آن و نادیده گرفتن نقش انسانی مورد انتقاد است.

به نظر می‌رسد تاکید هستی‌شناختی سازه‌انگاری بر قوام متقابل کارگزار و ساختار همراه با این دغدغه معرفت‌شناختی و روش‌شناختی نیز هست که در توضیح حیات اجتماعی به هر دو عامل توجه شود. در اینجا اولویت موقت به کارگزار یا ساختار داده می‌شود.

یکی از مباحث معرفت‌شناختی رابطه دانش و ارزش یا فاکت (fact) و ارزش است. از نگاه علم‌گرایان، وظیفه علم توضیح واقعیت است، نه توصیه؛ و تحقیقات علمی باید از هر نوع موضوع هنجاری و ارزشی اجتناب کنند.

این موضوع به شدت از سوی طیف وسیعی از نظریه‌پردازان اعم از کلاسیک، انتقادی، و پسا ساختارگرا مورد انتقاد است. گفته می‌شود نوع شناختی که از یک نظریه حاصل می‌شود ناگزیر دارای ابعاد هنجاری است. مفروضه‌های هنجاری در طرح سوال، گزینش داده‌ها، تفسیر داده‌ها و ... اهمیت دارند.

 یعنی برداشتی از شناخت که در آن بر شناخت وضعیتهای خاص همراه با درک امکانات در ایجاد تحول مثبت در آنها با اتکا به بینش متکی بر تجربه تاکید می‌گردد.

کد خبر 988082

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha