با گذشت متجاوز از يك ماه از تشكيل دولت موقت عراق و انتقال شبه رسمي حاكميت از نيروهاي اشغالگر آمريكايي به دولت اياد علاوي و در زماني كه همگان انتظار شكوفايي بيش از پيش روابط ميان دو كشور عراق و جمهوري اسلامي ايران را داشتند، منطقه بطور ناگهاني شاهد دگرگوني روابط دو كشور و سرازير شدن موج هماهنگ اتهامات وتبليغات رسانه اي از سوي معدود طرفهاي مشخص عراقي در كنار برخي رسانه هاي شناخته شده بين المللي عليه كشورمان بود. اقدامي كه تلاش گرديد تا ازگذر آن ايران در ميان افكار عمومي جهان و منطقه به عنوان يكي از عوامل گسترش نا امني و بي ثباتي در عراق آنهم در كنار ساير گروههاي تروريستي همچون القاعده معرفي گردد.
بطوركلي روند تحولات يك ماه گذشته نشانگر آن است كه اولين جرقه هاي اقدام رسمي بر عليه كشورمان از سوي حازم شعلان وزير دفاع دولت موقت عراق و در آستانه سفر دوره اي اياد علاوي نخست وزير موقت اين كشور به منطقه وديدار وي از كشورهاي عربي صورت گرفت. گامي كه نهايتا با موضع گيري نه چندان جدي مسئولان ايراني و لغو مبهم سفرعلاوي به تهران و مشروط نمودن آن به ارسال دعوتنامه كتبي از سوي كشورمان منتهي شد . گويا كه زمان بندي اين اقدام به شكلي تنظيم گرديده بود كه مانع از سفر علاوي به تهران و بروز برخوردهاي بعدي در روابط دو كشور گردد. ضمن اينكه انتخاب وزير دفاع نيز جهت پيگيري اين سناريو نشان از حساسيت موضوع نزد طراحان اين اقدام و عمق احتمالي تاثيرات آن داشت. در اين ميان اگرچه علاوي و برخي ديگر از مسئولان عراقي همچون وزير امور خارجه اين كشور تلاش نمودند تا با دوري جستن ظاهري از مواضع شعلان آن را نوعي ديدگاههاي شخصي وي بيان كنند ولي روند موضع گيري ها و شيوه تعامل بعدي دولتمردان و رسانه هاي عراقي با اين موضوع موجب تقويت اين نظريه گرديد كه نوعي توافقي ضمني در خصوص شيوه برخورد با جمهوري اسلامي درميان برخي مسئولان عراقي و بويژه نخست وزير و وزراي دفاع و كشوردولت موقت صورت پذيرفته است. اين موضوع بويژه درجريان برخوردهاي اخير صورت گرفته ميان نيروهاي موسوم به جيش المهدي به رهبري مقتدي صدر روحاني جوان عراقي و نيروهاي آمريكايي درنجف بروز نمود كه طي آن شعلان كه خود از سوابق درخشان همكاري با بعثي ها برخوردار است جمهوري اسلامي ايران را به دخالت درامور داخلي عراق و بر هم زدن نظم اين كشور ويران و تحت اشغال متهم نمود. موضعي كه البته با هيچگونه مخالفتي از سوي علاوي هم مواجه نشد!
در اين ميان آنچه موجبات تامل و البته دلسردي همگان را فراهم نموده شيوه تعامل نه چندان واضح ، جدي و روشن سكان داران سياست خارجي كشورمان نسبت به روند تحولات نگران كننده در روابط با عراق و اتهامات وارده به كشورمان از سوي رسانه ها و حتي مسئولان رسمي كشور است. فراموش نكنيم جمهوري اسلامي ايران جزو معدود كشورهاي اسلامي بود كه اولين بار شوراي حكومت انتقالي عراق را در ميان بعضا انتقادات كشورهاي عرب منطقه ( و حتي شگفتي آمريكاييها) به رسميت شناخت و پس از آن نيز برخي مديران ارشد كشورمان با سفر به بغداد و ديداربا مسئولان و اعضاي شوراي حكومت انتقالي زمينه هاي تقويت روابط اقتصادي و سياسي دوكشور را فراهم نمودند. از سوي ديگر سفرهاي متعدد مسئولان عاليرتبه عراقي و روساي دوره اي شوراي حكومت انتقالي به تهران و مذاكرات آنها با دولتمردان كشورمان نيز نشان از درك طرفين از اهميت روابط دو كشور در آن مرحله داشت.
حال سوال مطرح اين است كه چگونه روابط نسبتا گرم تهران - بغداد در دوره شوراي حكومت انتقالي به روابط تهديد آميز دردوره دولت موقت تبديل مي گردد در حاليكه اين موضوع در خصوص بسياري از كشورهاي عرب منطقه و بويژه سوريه كه به تعبير آمريكاييها ( و حتي مسئولان عراقي ) از به اصطلاح متهمين رديف اول صدورتروريسم به داخل عراق بود، كاملا بر عكس شده ودشمنان و مخالفان ديروز به همپيمانان و دوستان امروز تبديل شده اند؟!
و آيا براستي تلاشي جهت جلوگيري از تكرار حادثه شهيد نعيمي و شناسايي عاملان اين جنايت صورت گرفت كه امروز شاهد ربوده شدن ديپلمات كشورمان در كربلا و خبرنگار ايرنا در بغداد از سوي عوامل نه چندان دور از شعلان و دوستانش نباشيم ؟
و بالاخره مهمتر از همه اينكه آيا تلاش گرديده تا نگاه يكساني نسبت به دولت موقت در تمامي اجزاي دستگاههاي ذيربط با تحولات عراق دركشورمان ايجاد گردد؟
دراين ميان اگر چه نمي توان از نقش مشكوك وبي چون و چراي آمريكا و انگليس و عناصر وابسته به آنها در دستگاه دولتي عراق پيرامون روابط با جمهوري اسلامي چشم پوشي كرد ولي نبايد شيوه تعامل و موضع گيري هاي موثر و يكدست كشورمان در قبال تحولات اين كشور را نيز ناديده گرفت.
به هر شكلي در زماني كه شاهد پاسخگويي هر چند مبهم دستگاه سياست خارجي بسياري از كشورهاي بويژه آمريكا و انگليس به افكار عمومي و پارلمانهاي ملي اين كشورها درخصوص نگرش ها و مواضع گذشته شان نسبت به عراق هستيم و در شرايطي كه آمريكا به همراه عناصر و بوق هاي تبليغاتي اش مي كوشد تا جمهوري اسلامي ايران را به عنوان عامل اصلي بي ثباتي در عراق معرفي كند، مناسب است تا دست اندركاران سياست خارجي كشورمان ضمن اتخاذ مواضع صريح ،روشن و جدي در برابر اين ياوه گويي ها ، افكار عمومي داخلي را نيز از اقدامات صورت گرفته در رابطه با بحران عراق مطلع ساخته ، دشمنان ملت ايران را از دستيابي به اهدافشان ناكام سازند.
نظر شما