
محمدعلي درپاسخ به اين پرسش كه به نظر مي آيد حوادث داستان را تجربه كرده ايد، گفت : اين درك ازطرف مخاطب خوب است . اگر نويسنده به گونه اي بنويسد كه خواننده فكر كند اين حوادث واقعي بوده و اتفاق افتاده ، براي نويسنده موفقيت است . كساني كه در اين دوره زندگي مي كنند و حوادث اخير را از سر گذرانده اند ، حتما" بخشي از حوادث داستان " چشم دوم " را تجربه كرده اند . هر نوشته بخشي از وجود يك نويسنده است كه با مشاهده ، تجربه و تخيل بوجود مي آيد .

وي درمورد دليل پيچيد گي در داستانهايش اظهار داشت : دليل پيچيدگي ، پيچيده بودن عصر و زمان مابود.اگر به آدمهاي درون داستانها نگاه كنيد ديگر يك يا دو درد ندارند بلكه دردهاي متفاوتي درون آنها ديده مي شود و اين يعني پيچيده بودن شخصيتها . آدمها درعصرما ديگر سفيد يا سياه نيستند و حضورآدمهاي خاكستري به ما مي گويد افراد گاهي سياه و گاهي سفيد مي شوند ، يعني پيچيده هستند .
وي در مورد ادبيات داستاني جنگ درايران گفت: من آرزو داشتم نويسندگان ايراني كه روي آنها سرمايه گذاري شده بود تا ادبيات جنگ را درك كنند و آن را به صورتي ادبي بنويسند موفق شوند ، ولي اين اتفاق نيفتاد و ما نتوانستيم اثري ادبي و قابل توجه در مورد جنگ ايران و عراق خلق كنيم .
درادامه برنامه يكي از منتقدان جوان در مورد كتاب " چشم دوم " چنين اظهار نظر كرد : در اين داستان مخاطب هيچ سهمي بعد از خواندن داستان ندارد و دليل آن نويسنده است كه همه چيز را نوشته و هيچ چيزي نانوشته در داستان ديده نمي شود كه خواننده را به فكروادار كند. از نكات خوب داستان يكي نقشهاي متفاوت و غير كليشه اي زنهاست و دوم ؛ ادبيات در اين داستانها بر لفظ جنگ رجحان دارد ،.يعني داستان با اجرايي هنري و متفاوت با آثاري كه تاكنون نوشته شده موفق است .


نظر شما