به گزارش خبرنگار مهر، در نشست دوم همایش "میراث علمی و فلسفی خواجه نصیرالدین طوسی" که عصر چهارشنبه 4 اسفند در کتابخانه ملی ایران برگزار شد، دکتر هاشم رجب زاده، رستم فلاح، سجاد هجری و حجت الاسلام محمد برکت به ارائه مقالات خود پرداختند.
در این نشست رستم فلاح به بررسی" اخلاق گروه های اجتماعی از نظر خواجه نصیر طوسی" پرداخت و گفت: تمایز" اخلاق افراد" و "اخلاق گروه ها" پیش فرض سخنان من خواهد بود که بر اساس آن، منطق حاکم بر حوزه اخلاق افراد و منطق حاکم بر حوزه اخلاق گروه های اجتماعی متفاوت است. در نتیجه، رفتار اخلاقی و اجتماعی "افراد" با "گروه ها" ی اجتماعی، ملی، نژادی و اقتصادی متمایز است.
دانشجوی دکتری دانشکده الهیات دانشگاه تهران با طرح این سؤال که خواجه در آثار اخلاقی خود به ویژه اخلاق ناصری و اوصاف الاشراف، تمایز بین دو حوزه اخلاق افراد و گروه ها را می پذیرد یا خیر، افزود: خواجه در اخلاق ناصری به صراحت اذعان دارد که هویت گروه غیر از افراد آن گروه است یعنی خواجه گروه را یک مرکب حقیقی می داند.
فلاح گفت: خواجه از اخلاق فردی عبور کرده و به اولین سطح اخلاق گروه ها یعنی به اخلاق اجتماعی رسیده و دو سطح دیگر را در آثار او نمی بینیم. خواجه در اخلاق ناصری بحث مفصلی در مورد اجتماع دارد و برای اجتماع در اخلاقی کردن افراد آنقدر جایگاه قائل است که به صراحت بیان می کند به فضیلتهای اخلاقی فردی نمی توان اکتفا کرد مگر در جمع باشید و معتقد است بدون اجتماع نمی توان به اخلاق رسید.
وی تصور شخص انگارانه از اجتماع، تعریف اخلاق به معنی"ملکه نفسانی" و عدم شکل گیری گروه های اخلاقی در دوره خواجه طوسی را سه مانع مهم در عدم دستیابی خواجه به اخلاق گروه ها اعلام کرد و گفت: درک اخلاق گروه ها به معنی اخلاق بین گروه ها در آثار خواجه خالی است.
در ادامه دکتر هاشم رجب زاده طی سخنانی به "نقل و نقد آرای فلسفی خواجه نصیر طوسی در رساله های کلامی رشید الدین فضل الله همدانی" پرداخت و گفت: رشیدالدین فضل الله همدانی به اعتبار شخصیت چند بعدی علمی، کثرت و تنوع آثار و نیز تأثیری که در پیشرفت علوم در دوره پر حادثه ای از تاریخ ایران داشته، با خواجه طوس مقایسه شدنی است.
استاد پیشین مطالعات خارجی دانشگاه اوساکا ژاپن در ادامه با خواندن بخشهایی از گفته های فضل الله همدانی در بررسی آثار خواجه نصیر، به تکریم و احترام خاص رشیدالدین نسبت به خواجه طوسی اشاره کرد و گفت: به رغم تفاوت مذهب رشیدالدین شافعی با علامه طوس، رشیدالدین در نوشته های خویش از خواجه با تکریم یاد می کند.
سجاد هجری از پژوهشکده تاریخ علم دانشگاه تهران دیگر سخنران این نشست بود که به بحث" تناهی ابعاد نزد خواجه نصیرالدین طوسی" اشاره کرد و گفت: مسئله تناهی ابعاد(تناهی خط، سطح و حجم) یکی از مهمترین مباحث در "طبیعیات" قدیم است که نتایج مهمی برای علوم طبیعی و فلسفه اولی به ارمغان می آورد. حکیمان در مسئله تناهی ابعاد از امکان یا استحاله عدم تناهی ابعاد بحث و بر استحاله آن یا ضرورت تناهی ابعاد حکم کرده اند.
وی با طرح این سؤال که آیا ابعاد ضرورتا متناهی هستند یا نه، و آیا ممکن است ابعاد نامتناهی باشند یا خیر، افزود: ادعا شده که تنها حکیمان هند، برخی از متقدمان و "ابوالبرکات بغدادی" به تناهی ابعاد اعتقاد نداشتند. در نتیجه می توان گفت پارادایم(الگوی تفکر) مسلط در علم دوره اسلامی قول و اعتقاد به ضرورت تناهی ابعاد است.
وی خواجه نصیر طوسی را در بسیاری از مسائل فلسفی و علمی صاحب رأی ویژه خواند و گفت: یکی از آرای خاص خواجه مسئله تناهی ابعاد است. در تألیفات خواجه شواهدی می توان یافت مبنی بر اینکه او در مسئله تناهی ابعاد دچار تردید است. یعنی می توان گفت خواجه از پارادایم مسلط در دوره اسلامی خارج شده است و خروج کسی چون خواجه که در سنت علم و فلسفه اسلامی به ویژه مشایی گام بر می دارد از پارادایم علم عصر خود شگفت آور است که بررسی این مسئله از سوی پژوهشگران ضروری است.
هجری با تشریح شواهدی مبنی بر تردید خواجه در مسئله تناهی ابعاد، احتمالهای مختلفی را بررسی کرد و با تشریح برهان مسامته (مهمترین برهان بر تناهی ابعاد) تأکید کرد: این شواهد همه در دلالت بر تردید خواجه درباره تناهی ابعاد یا عدم اعتقاد او به آن در یک درجه و رتبه نیست بلکه شاید از مجموع این شواهد و احتمال ها بتوان به عدم اعتقاد او به تناهی ابعاد گمان برد یا در اعتقاد او به تناهی ابعاد شک کرد.
در پایان این نشست حجت الاسلام محمد برکت به مسئله "شبهات نخستین تعلیقه اشارات و خواجه نصیرالدین طوسی" اشاره کرد و گفت: کتاب "المباحث و الشکوک" محمد بن مسعودی نخستین تعلیقه ای است که بر اشارات بوعلی سینا نوشته شده است.
وی گفت: این کتاب در واقع اعتراضات و شبهاتی است که وی بر اشارات بوعلی وارد کرده است. مسعودی در کتاب خود به 15 مسئله و اشکال بر گفته های شیخ الرئیس می پردازد که این کتاب (المباحث و الشکوک) را فخر رازی دیده و در پاسخ آن کتابی به نام" اجوبة مسائل المسعودی" می نویسد که اکنون در دست ما نیست اما خواجه نصیرالدین طوسی اعتراضات مسعودی را ندیده اما جوابهای فخر رازی را به مسعودی دیده است و در سه موضع از شرح خویش (بخش طبیعیات) بر اشارات، قطعاتی از آن را آورده است که چگونگی بیان و استفاده خواجه از اجوبة فخر رازی قابل توجه است.


نظر شما