به گزارش خبرنگار مهر، "دو کاشی از تیاتر شهر دزدیده شد" عنوان واقعه ای بود که وقایع نگاران با آب و تاب آن را پرداختند و به جماعت تیاتری و غیر تیاتری رساندند. نمی دانم چرا از ساختمانی به آن عظمت دو کاشی کم می شود به چشم می آید؟ البته وقایع نگاران برای گرم کردم محافل خود این دو کاشی ناچیز را چنان بزرگ می کنند تا بازارشان گرم شود.
شاید یک بینوایی نیازمند دو عدد کاشی بوده و پولی برای خرید آن نداشته و کاشی های تیاتر شهر را متناسب با طراحی خانه خود دیده و ... شاید هم هنرمندی با برداشتن دو کاشی خواسته تغییری در نمای تیاتر شهر بی نما بدهد تا کمی جذاب شود! چنان می گویند دو کاشی از تیاتر شهر دزدیده شده که گویی چه اتفاقی افتاده!
نمی دانم این جماعت وقایع نگار از جمله بنده حقیر چرا هنوز به درک این واقعیت نائل نشده ایم که اگر روزی رهگذری تیاتر شهر را بار خود کند و ببرد و در بازار طهران کیلویی یک تومن هم بفروشد آب از آب تکان نمی خورد! بسی سالن های تیاتری در همین طهران هستند که تبدیل به انبار و قهوه خانه و سفره خانه و خانه های دیگر شده اند که تیاتر شهر جای خود دارد.
اصلا چرا باید بنایی در این کمبود بنا به جماعتی بلاتکلیف به نام تیاتری تعلق بگیرد که هم خود و هم دیگران را با کارهایی ذیل و پیش پا افتاده سردرگم کند؟ دست مدیران و مسئولان درد نکند که راه سخت شناخت این معضل را پیمودند و راه را برای فروش و یا تبدیل این سالن ها به انبار و قهوه خانه و سفره خانه و خانه های دیگر همواره کردند!
پذیرفتن استعفای مدیرعامل خانه هنرمندان و رئیس تیاتر ایرانشهر نیز از وقایع مهم این هفته بود که ظاهرا اول قرار بود نپذیرند اما یکباره پذیرفته شد تا خیال همگان راحت شود! و جوزانی به قول خودش به محل ماموریت قبلی خود بازگردد.
نظر شما