پیام‌نما

وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَ إِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ‌اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ * * * [مردان و زنان] بی‌همسرتان و غلامان و کنیزان شایسته خود را همسر دهید؛ اگر تهیدست‌اند، خدا آنان را از فضل خود بی‌نیاز می‌کند؛ و خدا بسیار عطا کننده و داناست. * * اللّه از فضلش بسازدشان توانمند / دانا و بگشاينده مى‌باشد خداوند

۳۰ مهر ۱۳۹۰، ۹:۴۳

جلسه نقد «هتل گمو»/

محمودی: وقتی کتابی را پیشنهاد می‌کنم که با خواندنش سر ذوق بیایم

محمودی: وقتی کتابی را پیشنهاد می‌کنم که با خواندنش سر ذوق بیایم

حسن محمودی گفت: من مطالعه «هتل گمو» را به کسی پیشنهاد نمی‌دهم. چون ما وقتی خواندن یک کتاب را به هم پیشنهاد می‌دهیم که با خواندنش سر ذوق آمده باشیم.

به گزارش خبرنگار مهر، جلسه نقد و بررسی رمان «هتل گمو» نوشته شهریار عباسی، عصر جمعه 29 مهر با حضور ابراهیم زاهدی مطلق، حسن محمودی، نویسنده کتاب، مرتضی کربلایی‌لو، پوریا فلاح و جمعی از نویسندگان در پاتوق ادبی کافه گارنو برگزار شد.

زاهدی مطلق در این نشست گفت: نویسنده معمولاً شبیه مجری تلویزیون است. بعضی اوقات مجری‌ها با طرح سئوالات خوب به مهمان برنامه‌شان، فرصت می‌دهند که خوب صحبت کنند. مجری بد یا معمولاً خودش حرف می‌زند و اگر هم کم صحبت کند، حرف‌هایی می‌زند که کارشناس برنامه باید بگوید. به نظرم عباسی در این کتاب، یک مجری خوب بوده است و افرادی را که برای صحبت در داستانش دعوت کرده، حرف‌های خوبی می‌زنند. در حالی که راوی انتخاب شده یعنی من راوی، بدترین انتخاب برای این نوع روایت است.

هم‌وزن بودن اتفاقات داستان، مانع توانایی‌های نویسنده شده است

وی افزود: «هتل گمو» 4 اتفاق اساسی دارد که به نظرم هم وزن بودنشان از ضعف‌های کتاب است. سرنوشت کتاب، گربه، من راوی و شخصیت نورایی، 4 اتفاق اساسی هستند که نویسنده می‌توانست یکی از آن‌ها را اتفاق اصلی در نظر بگیرد. این هم‌وزنی به نظر، جلوی توانایی نویسنده را گرفته است. یک نکته خوب «هتل گمو» این است که شخصیت‌هایش متفاوت از هم صحبت می‌کنند. این از اتفاقات خوب کتاب است.

این روزنامه‌نگار گفت: یکی از نقاط قوت کتاب، زمان حال و گذشته‌اش و تقابل این دو زمان با یکدیگر است. من به واسطه کار و شغلم با آدم‌های جنگ زندگی کرده‌ام و آن‌ها را می‌شناسم و از این جهت می‌گویم که نویسنده به خوبی به این انسان‌ها پرداخته‌ است. بحث 40 سالگی و بازگشت شخصیت به 15 سالگی‌اش موضوع مهمی است که نویسنده آن را درباره یکی از این شخصیت‌ها، به خوبی از آب درآورده است.

اگر در داستان جنگی شعار ندهیم یعنی روح جنگ را نشناخته‌ایم

زاهدی مطلق در ادامه گفت: عباسی خیلی تلاش کرده در آن مقاطعی که به جبهه مربوط می‌شود، بی‌طرف بماند. در خیلی از مقاطع موفق بوده، ولی در جاهایی هم موفق نبوده است. او باید در مقاطعی شعار می‌داده، ولی این کار را نکرده است. 90 درصد جنگ ما با شعار پیش می‌رفت. اثری که درباره جنگ باشد و درباره جنگ شعار ندهد، نتوانسته روح جنگ را انتقال دهد. مانند اینکه کسی به ایران بیاید و به حسینیه‌های آن نرود یا کسی به آمریکا برود، ولی به قمارخانه‌های آن کشور سر نزند. به نظرم این پرهیز عباسی از شعار دادن، به کارش لطمه زده است.

نویسنده کتاب «ترکش حرف‌شنو» افزود: وصیت‌نامه‌ها بهترین آدرس برای این کار هستند. وصیت‌نامه‌ای از شهدای جنگ نداریم که در 2 صفحه‌اش تعداد زیادی شعار ندهد. جدا از فرماندهان جنگ، موثرترین آدم جنگ ما، صادق آهنگران است. چون شعار نقش زیادی در جنگ ما داشت. البته توجه داشته باشیم که شعارزدگی نباید با شعار دادن اشتباه گرفته شود. شعارزدگی ضعف هر اثر است و به این معنی است که نویسنده بدون این که توانایی پرداخت وقایع را داشته باشد، مرتب شعار داده است.

وی ادامه داد: من بسیاری از آثار مربوط به جنگ را خوانده‌ام. نویسنده‌ها در بسیاری از این کتاب‌ها خواسته‌اند بی‌طرف باشند و شهدای خودمان را کشته نامیده‌اند. اگر نویسنده لفظ شهید را نپسندد، باید بداند که در آن زمان به کشته‌‌های جبهه،‌ شهید گفته می‌شد. اگر در داستانی بگوییم فلانی کشته شد یا مرد، یعنی حقیقت جنگ را تحریف کرده‌ایم. شاید آن روزها همه می‌دانستند شعار می‌دهند، ولی باز هم شعار می‌دادند. عباسی هم در رمانش می‌خواهد شعارزده نشود، ولی در مقاطعی از کتاب، شعارهای جنگ را بیان نکرده است. او می‌توانست این شعارها را با بیانی خوب در رمانش بیاورد.

خواندن این کتاب را به کسی پیشنهاد نمی‌دهم

در ادامه این برنامه، حسن محمودی گفت: من مطالعه این کتاب را به کسی پیشنهاد نمی‌دهم. وقتی پشت جلد این کتاب را نگاه می‌کنیم، چند سطر از قسمت‌های جنگی آن را می‌بینیم و بعد با این مضمون روبرو می‌شویم که این رمان، حاصل تجارب نویسنده از جنگ است. من همیشه پای ثابت کتاب‌های خاطراتی هستم که انتشارات سوره مهر از جنگ چاپ می‌کند و هر فیلم مستندی را درباره دوران جنگ، تماشا می‌کنم. حتی روایت‌های ساده هم از جنگ مرا جذب می‌کند.

وی افزود: تا این‌جا فکر می‌کنم، بخش خوب کار، قسمت‌های جبهه‌ای آن است. از این‌جا می‌خواهیم برگردیم به ساخت و ساز این رمان. اگر این کتاب اهمیتی دارد، از همین مقطع است. فصل اول رمان، از آن فصل‌هایی بود که با خواندنش راغب بودم به فصل بعدی بروم. دقیق‌ترین تصویری که از شخصیت راوی در زمان حال داریم، توسط خواهر او ارائه می‌شود و نگاهی به بیرون شخصیت اوست. این که ابتدای صحبت گفتم این کتاب، کتابی نیست که ترغیبم کند، برای مطالعه به کسی پیشنهادش بدهم، به این دلیل است که نویسنده می‌توانست کاری کند که کتاب، چیزی بهتر از آن‌چه که هست، باشد.

نویسنده مجموعه داستان «از 14 سالگی می‌ترسم» در ادامه گفت: نقد من بیشتر درباره درهم‌آمیزی و رفت و برگشت زمان حال و گذشته است.  مورد انتقاد من، ساختن زمان حال این شخصیت است. مشکل من با این مساله است که این دو زمان باید باعث تغییر لحن و ذهنیت راوی داستان می‌شد. بخش روایت جنگ رمان، بسیار دوست‌داشتنی است و خواننده را به آن فضای نوستالژیک جنگ و جبهه می‌برد. می‌خواهم بگویم آن چند سطری که ناشر پشت جلد کتاب چاپ کرده است، کار را خراب کرده است.

محمودی گفت: دغدغه‌ام چیزی فراتر از این است که «هتل گمو» یک کتاب متوسط است یا نه. صحبت ضعیف یا قوی بودن اثر نیست. پرسشی که مطرح می‌کنم این است که چه می‌شد کتاب، از این که هست بالاتر می‌بود؟ چه اتفاقی افتاد که این کتاب از مرز خوب بودن بالاتر نرفته است؟ چون ما وقتی کسی را به خواندن کتابی تشویق می‌کنیم که سر ذوق آمده باشیم.

ترسیدم حذفیات، مانع از لذت بردنم از این رمان شود

یوسف انصاری هم در این جلسه گفت: من خوشبختانه کتاب را قبل از چاپ خواندم. هفته پیش می‌خواستم دوباره آن را بخوانم، ولی ترسیدم به خاطر حذفیات احتمالی از آن لذت نبرم. عباسی در این کتاب، هم از آن نگاه کلیشه‌ای و هم از آن دیدگاه ضد جنگ که در آن فقط از خون و خونریزی حرف بزند. او رمانی نوشته که درباره زندگی یک انسان است و بخشی از آن در جنگ و بخش دیگرش بعد از جنگ اتفاق می‌افتد.

کد خبر 1439537

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha