به گزارش خبرنگار مهر، خراسان رضوی همچنان از عدم حمایت کارآفرینان خلاق رنج می برد. بی توجهی به نخبگان خلاق در عرصه صنعت و معدن، معضلی قدیمی در مشهد و سایر شهرستانهاست که سبب فرار مغزها، مهاجرت و پایتخت نشینی مخترعان و سازندگان برتر خطه خورشید شده است.
زینت ایزدی یکی از مخترعان، کارآفرینان و صاحبان صنعتی است که تنها و بی حمایت حتی یک مسئول در خراسان رضوی، با مشکلات مالی و اجرایی دست و پنجه نرم می کند، اما همچنان قدرتمند و صبور به آینده امیدوار است.
من با او در صبحگاه یک روز اردیبهشتی وعده دیدار دارم. مبتکر خیری که اگر جز این می اندیشید، میلیونری صاحب برند و نام آوری در صنعت پوشاک می شد. اما می بینم این خانم مهندس، بی وقفه به خلاهای صنعت کشور فکر می کند و خالی از تفکر ثروت اندوزی، دانش آموز مریض تحت پوشش و بازسازی مدرسه در پرونده دارد.
مبتکری خیر با دلواپسی های بنفش
در دفتر شرکت، در و دیوار پر است از تقدیر نامه و گواهینامه. لوح تقدیر خیریه آبشار عاطفه ها، آموزشگاه توانگر کاشمر، مدرسه راهنمایی فدک رزق آباد.

نامه و معرفی نامه های کمیته امداد، اداره زندانها و آموزش و پرورش هم هست که یا از دستهای مهربانش تشکر کرده اند یا درخواست یاری گرفتن داشتند که البته هیچ کدام هم بی جواب نمانده است. اصلا او یک زونکن دارد مخصوص همین دلواپسی های بنفش برای گرفتاران که وقتی از 5 صبح دیده به دنیای خدا گشود به حتم ساعتی را به آنها اختصاص می دهد.
می بینم دوره آموزشی پارچه سازی تزیینی و الگو سازی به روش حجمی را تمام کرده، گواهینامه عضویت در انجمن صنفی کار فرمایان صنایع نساجی استان اصفهان دارد. مشاور طراحی لباس گرین گروپ ارمنستان و تقدیر شده شرکت ایسو مخصوص لباسهای پتروشیمی دبی است.
سه سال پیش از کانادا مدرک خیاطی با الگو سازی حجمی گرفته و مجوز فنی مهندسی وزارت صنایع برق و کنترل انفورماسیون دارد.
او مبتکری خلاق است که عضوانجمن تحقیق و توسعه خراسان رضوی و انجمن خدمات فنی مهندسی این استان نیز هست.
چندی است مدرک و مجوز نصب و راه اندازی سیستم دیجیتایز "الگو سازی با کامپیوتر" را اخذو فارغ التحصیل رشته نیو تکنیک بوده و تاییدیه آموزش خیاطی حجمی را دارد.
او تقدیر شده پتروشیمی الوند، تقدیر شده برتر شرکت ایسو "لباسهای پتروشیمی در سطح بین المللی "دبی" و محقق پوشاک ایمنی آنتی استاتیک "لباسهای ایمنی رشته نفت و گازو پتروشیمی" است.
این قناری غمگین از عدم توجه مسئولان بلند پایه استان به تلاشهای زنی سازنده گرندل رول آلومینیوم و پارچه نسوزکشور است.
دستگاهی که برای اولین بار در ایران ساخته می شود و قدرت ساخت پارچه ضد حریق را هم دارد. این پارچه برای ایمنی کارکنان آتش نشانی مورد استفاده قرار گرفته و قیمت تمام شده آن یک پنجم قیمت وارداتی آن از هلند، فرانسه و آلمان است.
وی می گوید: متاسفانه هم اکنون شرکتی بازرگانی در هند این جنس را برای ایران واسطه گری می کند.
او خبر می دهد: یک هفته دیگر این دستگاه در ایران شروع به کار می کند، همان دستگاهی که بابتش چندین بار به استانداری رفتم و حمایت نشدم هیچ که منشی معاون استاندار به من گفت که "مگر در جیبهای ما پول است که به تو بدهیم".
وی با بغض در گلو ادامه می دهد: من برای پول نرفته بودم، می خواستم هدایتگرم باشند 5 ماه است منشی فرماندار می خواهد برای من یک وقت ملاقات بگذارد که هنوز خبری نداده است.
بعد می افزاید: می دانی به کار من اهمیت و جهت داده نشده است، سال قبل با یک بحران کوچک داشتم از پا می افتادم، اما باز خودم، شرکت را نجات دادم.
پرنده بی پناهی که امروز با من هم کلام شده است، مهندس زینت ایزدی بجستان است. زاده سال 43. تهران .16 سالگی که ازدواج می کند، گیلان می شود سرزمین زندگی و شوق پروازش به سمت صنعت و علم.
اول ادبیات می خواند. شعر هم می گوید. شاعر نمونه سال 66 کنگره شعر میرزا کوچک خان با صنعت التزام است.
بعد وقتی تکنولوژی به تمام وجودش ریشه می دواند ریاضی می خواند. 22 ساله که بوده، با کارخانه های ماشین سازی کار می کند عشقی که حالا نتیجه می دهد، وقتی می تواند " دستگاه جوش و آرگون ریگیتیفایر" که التزام ماشین سازی هستند را؛ بسازد.
نخبه ای در همین هوای بی کسی
این زن صنعتگر، اذعان می دارد: هر ماشین آلاتی که نیاز داشته باشم مثل دستگاه فیکس، پیلیسه یا آهار را می توانم بسازم، نظام مهندسی افتخاری به من داده اند، چون کارم را تایید کردند.
مکانیک را در دانشگاه تهران و "استرودر" را به صورت همزمان اما نیمه متمرکز در شیراز خوانده است.
می بینم، بحرانی که از آن حرف زد، نتیجه مقروض شدنش بابت تحقیق برای ساخت ماشین آلاتی بوده که او احساس کرده کشورش به آن نیاز دارد.
ساخت گرندلش،36 میلیون تومان برایش آب خورده است و او 30 میلیون تومان دیگر نیاز دارد. دستگاهی که 3 ماه ساختش طول کشید. وسیله ای که طراحی اش از او، ساخت زیر نظر خودش و در اصفهان و توی همین جاده صنعتی خودمان، دارد تمام می شود.
"پانچ" یک دستگاه دوخت و بسته بندی است. برای لباسهای ضد مواد شیمیایی کاربرد دارد. او در حال ساخت این دستگاه است که بتواند لباس کارگران را پرس کند تا مواد شیمیایی به بدنشان سرایت نکند.

ایزدی می افزاید: این دستگاه فعلا از چین و ژاپن به دنیا، صادر می شود، دو قطعه اش را که از ژاپن وارد کردیم بقیه اش در ایران قابل ساخت است.
این زن سخت کوش وخلاق، می افزاید: من هر جا خلایی در بخش تولید دیدم؛ دست به کار شدم، کارخانه هایی که تولید مواد شیمیایی می کنند، مثل شرکت نفت و کشتی رانی که حمل کننده است، سخت به این دستگاه نیازمندند.
زیرمجموعه های کار آفرینی
خط مشی او که دخترش پزشک و پسر و عروسش در رشته بازرگانی همراه خود اویند، آموزش افرادی است که در محیط منزل یا کارگاه خودشان، کار کنند و زیرمجموعه داشته باشند. گاهی این افراد را آموزش و پرورش به او معرفی می کنند و گاه کمیته امداد، بهزیستی، خیریه ها یا زندان.
وی می افزاید: شرط اول این که کسی در مجموعه من یا زیر مجموعه خودش کار کند این است که از موسسه حمایتگرش، جدا شود، مستقل شده و شروع به کار کند.
من به او آموزش می دهم و خانمها از 18 تا 35 سال بدون مهارت و آقایان با مهارت برش کاری، دوخت یا طراحی بالای 40 سال هم به کار گرفته می شوند.
او به غیر از کارگاهش که در جنوبی ترین نقطه شهر است، 49 زیر گروه دارد که هر کدام بین 5 تا 16 تن را زیر پوشش گرفته اند.
وی ادامه می دهد: امکانات چرخ و پارچه و آموزش هم با ماست، زیر گروه ما هستند اما برای خودشان کار می کنند.
بین برگه هایی که نشانم می دهد، نامه ای می بینم از آموزش و پرورش خطاب به وزیر و این بانوی توانمند که 100 میلیون تومان خرج بازسازی مدرسه ای نیازمند در قوچ پلنگ کاشمر ساخته است. او 16 دانش آموز بیمار را حمایتگر است و در سال 88 جزو خیران مدرسه ساز بوده است.
حیرت می کنم کسی که تحت لیسانس شرکت بین المللی" ان آ جی" ارمنستان استو طراحی و تولید لباسهای فرم و صنعتی و ورزشی دارد و خودش حمایتگر است مگر می شود برای کمک گرفتن به استانداری، حدیث دل برده باشد.
مهندس ایزدی، 17 سال است که با عشق، کار می کند. از زنانه دوزی تا تولید پوشاک. فکر می کنم اگر او در همان هنر مجلسی دوزی اش می ماند به کجا رسیده بود و آیا برای خیال افزایش تولید و اختصاص 20 درصد از درآمدش به همان گروههای خاص، باز متوسل وام و تسهیلات نگرفته بانکی می شد. یا این که نه در فشن و مد می شد ابرقدرتی برای خود و خانواده اش.
می پرسم مشکل الان شما چیست؟ می گوید: می دانید من انتظار نداشتم از اداره ای که حتی حاضر نشد برای تحقیقات پارچه آنتی استاتیک من وام بدهد و حمایت کند، حالا سفارش خرید بگیرم، راستش بعضی از خریداران هم ناجوانمردانه، مارک شرکت مرا از لباسها حذف و با آرم شرکت خود در نمایشگاههای بین المللی حاضر می شوند که این انصاف نیست.
ایزدی اولین سازنده لباس فیلتر دار و صد در صدضد شیمیایی است. این تن پوش که برای نیروی انتظامی و مناطق عملیاتی و سد سازی مناسب و لباس دو جداره که برای صنایع شیمیایی خوب است، هر چند تنهایی اش عذابم می دهد، اما خدایش با اوست.
چندی پیش، شرکت نساجی پارسیان با اطمینان از موفقیت این زن مبتکر به او اجازه می دهد در کارخانه اش تحقیقات را اتمام و کار را به مرحله استاندارد سازی برساند. برخلاف شرکت گاز که باید حامی او می شد. هر چند دو بار هم از تهران می آیند، بازدید و تایید می کنند، اما انگار یادشان می رود که سرانجام وعده ها باید قصه حمایت باشد.
تولید کننده ای در کمند واسطه گران
ایزدی می گوید: من اگر می خواستم مجلسی دوزی کنم با 5 کارگر، ماهی 15 میلیون درآمد داشتم.
وی ادامه می دهد: از زمانی که وارد کار تحقیقی شدم درآمدم صفر شده، اما ناراحت نیستم.20 درصد درآمدم وقف است و مطمئنم کارم نتیجه خواهد داشت، من قدرت تولید لباسهای ایزوله را دارم و نمی دانم چرا کارخانه های بزرگ، مستقیم با ما وارد معامله نمی شوند و همیشه واسطه ای این کار را انجام می دهد تا شرایط سخت آنان میسر شود، در حالی که، تولید و فن آوری مال ماست.

من برای تمام واحدهایی که با ماشین جوش کار می کنند، می توانم لباس ایمنی بسازم که بتواند استاندارد تمام کشورها را بگیرد، اما وقتی حمایت نیست آیا لباسم را باید بردارم و کارخانه ها را دور بزنم، منی که حاضرم خط تولیدش را بدهم نیازمندها انجام بدهند.
او در روز، دو بار به کارگاهش سرکشی می کند. 10 تا 12 ساعت در هفته را به طراحی دستگاههای صنعتی اختصاص می دهد و به قول خودش بیشتر کارش عملی است تا تئوری.
ایزدی تا به حال حتی یک هزارتومانی وام دریافت نکرده و می گوید: این قدر شرایط تسهیلات مشکل است که از عهده اش بر نمی آیم.
زندگی اینجا معنا می شود
وی موافق است که به آزاد شده ها از زندان یا خانواده هایشان در واحد تولیدی اش کار بدهد، به شرط آن که نظارت بهزیستی هم کمرنگ نشده و به دردسرهایش نیفزاید.
او قبل از این به 30 زن زندانی کار داده بود. حالا تا کارگاهش باید 10 کیلومتری راه رفت شاید هم بیشتر. زنان و مردان مشغول برش، دوخت و دوز و طراحی اند که من می رسم.
سکینه ساروان زایی یکی از همان زنان دربند دیروز و آزاد امروز در مجموعه است. شوهرش در بیمارستان روانی ابن سینا بستری و دو فرزند دختر 10 و 5 ساله دارد. می گوید: خیاطی را دوست دارم، خانم ایزدی را بیشتر، او خیلی هوای زندگی مرا دارد، کمک می کند، محبتهایش را هیچ وقت فراموش نمی کنم.
معصومه مهاجر، در این مجموعه کار می کند از 7.5 می آید تا 6 بعد از ظهر. می گوید: آمدم این جا تا آخر هم هستم.
سمانه قائمی دیگر خانمی که از آگهی روزنامه ها این شغل را برای خودش پیدا کرده می گوید: رشته تحصیلی ام طراحی و دوخت است اینجا و خانم ایزدی رو خیلی دوست دارم .
می پرسم اگه همین حالا به تو پیشنهاد شغلی با درآمد بیشتر بدهند چه می کنی؟ جواب می دهد خوب معلوم است می روم. بعد نفسی راست می کند، پارچه را از زیر سوزن چرخش در می آورد و می گوید: نه، خانم ایزدی بهتر است، همین جا می مانم.
.................................
گزارش: عزت خیابانی


نظر شما