
به گزارش خبرگزاري "مهر" ، متن كامل سخنراني وي كه صبح امروز در همايش بين المللي خليج فارس ايراد شد ، يدين شرح است :
كنفرانس خليج فارس تحت عنوان "امنيت و همكاري منطقه اي و يا عناوين مشابه ديگر بصورت ترجيع بندي، 12 سال است كه در همين دفتر برگزار مي شود، ولي حكايت امنيت وهمكاري همچنان باقي است! چرايش را عرض خواهم كرد، اما ابتدا اجازه بفرماييد از برگزاركنندگان اين سمينار بين المللي و بويژه جناب آقاي معيري معاون آموزش و پژوهش وزارت امور خارجه و همكارانشان در تنظيم برنامه ها و برگزاري خوب اين كنفرانس، صميمانه سپاسگزاري نمايم و برايشان آرزوي توفقي نمايم.
همانگونه كه عرض كردم اين كنفرانس تحت نام "خليج فارس" ظاهرا صحبت از منطقه و محدوده معيني از جغرافيا را در برنامه دارد، ولي هم به باور من و هم بدان گونه كه از عنوان كامل سمينار مستفاد مي شود، مسايل و چالش هاي آن به تمامي جهان مربوط است.
لذا امروز، بحث از يك مقوله جهاني است و اين امر نه تنها به خاطر نفت و انرژي و پولي كه در اين محدوده جغرافيايي نهفته است، بلكه نقطه تلاقي و مركز مسايل و رويارويي هاي مهم امروز جهان از تروريسم وخشونت طلبي كه جهان را در آستانه جنگ تمدنها قرار داده است، گرفته تا تعارضات فلسفي و ايدئولوژيك و همچنين عرصه و ميدان چالش هاي سياسي و اقتصادي و نظامي بزرگ جهان قرن بيست و يكم است. بي ثباتي در اين حوزه، تمامي جهان را دچار تزلزل مي كند و آرامش و ثبات و رفاه اين منطقه نشان دهنده آسودگي خاطر جهان صنعتي است.
لذا مبالغه نخواهد بود اگر بگوييم الگوهاي امنيت منطقه اي كه ارايه مي شوند اگر چه به ظاهر منطقه اي هستند ولي پايه هاي امنيت جهاني را تشكل مي دهند و مكانيسم هاي امنيتي موجود در منطقه كه ديروز طراحي شده اند، آنهايي نيستند كه امروزه پاسخگوي مسايل باشند و با ادبيات دوران جنگ سرد نمي توان انتظار تحول گسترده داشت.
همه مي دانند شوراي همكاري خليج فارس اگرچه بظاهر تحت نام همكاري شكل گرفته است ولي هدف اصلي آن تامين امنيت خارجي پاره اي از كشورهاي آسيب پذير و بعضا متزلزل حوزه خليج فارس بود. نمي توان از همكاري دم زد ولي از امنيت حرف نزد و ترديد ندارم اگر اعضاي اين شورا در سال 2005 مي خواستند آنرا نامگذاري كنند، به آن حداقل نام "شوراي همكاريهاي سياسي امنيتي" مي نهادند.
همكاري اقتصادي از يك سو و امنيت خارجي از طرف ديگر، دو روي يك سكه اند و با همديگر ملازمه دارند و نمي توان رفاه اقتصادي را طالب بود ولي آماده پرداخت هزينه هاي امنيتي نبود. آنچه تا به امروز ظرف 25 سال گذشته صورت گرفته است و بگونه اي لرزان، پاسخهاي مقطعي و محدودي هم داشته است ،فقط در همين حد قابل دفاع است.
دنيا و كشورهاي منطقه بايد درك كنند آن معادله وموازنه اي كه تاكنون لنگ لنگان آنان را به سر منزل قرن 21 رسانيده است اينك از پاي بست، مشكل اساسي دارد و با شرايط امروز خليج فارس همخواني و همنوايي ندارد. جهان غرب و جهان عرب درمنطقه خليج فارس بايد درك كنند كه ماهيت گفتمان آنها با كشورهاي اصلي منطقه نياز به تحولات اساسي و جدي دارد.
تاكنون براي آنان اينگونه تجسم وترسيم شده است كه بايد امنيت خود را از طريق دادن امتيازهاي اقتصادي كلان به غرب و اتكا به تسليحات وارداتي انبوه و حضور نظامي ارتش هاي بيگانه تامين كنند، عمده ترين منشا تهديد نظامي يعني عراق، از بين رفته است . جهان غرب در دهه 80 با اغتنام از جنگ هشت ساله عراق عليه ايران، پايه هاي حضور خود را محكم كرد.
پس از پايان جنگ هاي خليج فارس، با سياست مهار دوگانه حداقل براي يك دهه به يمن تحريم هاي يك جانبه عليه ايران و چندجانبه عليه عراق و زمين گيركردن صدام حسين با برقراري no fly zone و نيز فشارهايي به بهانه سلاحهاي كشتار جمعي كه عاقبت هم پيدا نشد و منتهي به سقوط رژيم عراق گرديد، پاسخ داده است .
اينك با پايان انتخابات عراق ، وارد فاز جديدي در منطقه شده ايم كه ضرورت بازنگري در گفتمان امنيتي را در منطقه خليج فارس بيش از پيش مورد تاكيد قرارمي دهد.
خرازي گفت: در تمامي جلساتي كه شوراي همكاري خليج فارس داشته است و يا اخيرا دراجلاس هاي بين المنطقه اي نظير اتحاديه اروپا و يا اتحاديه عرب وغيره دارند، سعي مي كنند سو تفاهم با يكي از كشورهاي منطقه، سه جزيره ايراني تنگه هرمز را كه حدود سي و چند سال قبل بطور هميشگي حل وفصل شد و به تاريخ پيوسته است، به شكل مغرضانه اي مطرح و بر عليه ايرانيان بگونه اي تبليغ كنند كه شايسته روح همزيستي در منطقه خليج فارس نيست.
حال ببينيم در اين معادله، سياست جمهوري اسلامي ايران چگونه بوده است. دولت ايران به پيروي سياست تشنج زدايي، تمامي اين بي مهري ها را تحمل كرده وهمواره سعي نموده است كه كدورت جدي كه در ايران از زمان حمايت آنان از صدام حسين در جنگ هشت ساله وجود داشت، بزدايد و آنها را به صورت كينه در دل نگاه ندارد.
جمهوري اسلامي ايران تاكنون تجاهل العارف كرده است كه آنها با حمايت از متجاوز يعني صدام حسين در اعمال مجرمانه او بعنوان يك جنايتكار جنگي سهيم اند وسعي كرده است كه فعلا متعرض اين موضوع نشود كه آنها بعنوان معاونت صدام حسين در مسئوليت آغازگر جنگ شريكند .

جمهوري اسلامي ايران تاكنون تحريف و جعل نام تاريخي و اصيل خليج هميشه ايراني فارس را جدي نگرفته است و سعي كرده است كه با غمض عين اينگونه وانمود كند كه اين مثلا دائره المعارف نشنال جئوگرافي بوده است كه مرتكب اشتباه جزيي و چاپي نسخه اخير بوده است. آنها بايد بدانند ايرانيان ملت صبور و باهوش و اهل مدارا هستند ولي هر كاسه صبري حجم محدودي دارد.
البته آنچه كه سياست رسمي دولت جمهوري اسلامي ايران در اين زمينه است از مجاري ديگري بازگو مي شود، ولي بعنوان سخنران امروز اين سمينار، مايلم جاي هيچگونه شك و شبهه اي براي برادران عرب آن سوي خليج فارس باقي نگذارده و بگويم كه سياست تشنج زدايي نيز سكه اي است كه دو رو دارد.
سياست تشنج زدايي نبايد اينگونه تعبير شود كه مسيح وار طرف ديگر گونه خود را براي سيلي هاي ناجوانمردانه ديگري آماده سازيم . همه ما مسلمانيم و پيرو قرآن هستيم و به تعاليم قرآني " ضربا ضربا و دكا دكا" واقفيم.
اين سوالي است بسيار جدي كه هر دو ساحل شمالي و جنوبي خليج فارس بايد نسبت به آن فكر كنند. امنيت و رفاه اقتصادي از هم جدا نيستند.
اجازه بدهيد اندكي هم به عوامل تشكيل دهنده امنيت خارجي در اين منطقه كه در پرتو تحولات جديد عراق وهمچنين پاره اي رويدادها در منطقه خاورميانه جلوه تازه اي يافته است، بپردازيم.
شايد از دهه 60 به بعد كه بريتانيا نيروهاي خود را از شرق سوئز خارج كرد و جغرافيايي سياسي منطقه با بازيگران نوزادي در خليج فارس مواجه شد همواره عراق و ايران براي آنان وهر يك بگونه اي بعنوان تهديد بالقوه امنيت ترسيم شده اند و چنين برداشتي از مساله در بين اعراب حاشيه جنوبي خليج فارس چنين القا شده است.
وي افزود: با فراسوي مرزها، پيمان ببندند تا از در امان باشند . ولي اينك ديگرنمي توان از اين حربه استفاده كرد. در عراق انتخاباتي در جهت برقراري نوعي دموكراسي برگزار شده است . ايران ظرف يك دهه حسن نيت و صداقت خود را در سياست تشنج زدايي به ثبوت رسانيده است. چه درعراق و چه در افغانستان، نشان داده است كه چگونه مي تواند عليرغم تبليغات سويي كه از طرف محافل غرب و رسانه هاي بين المللي درباره مقاصد و نيات سو او مي شود روحيه همكاري و سازنده اي از خود نشان دهد . در مذاكرات با اروپايي ها، در تلاش براي جلب اعتماد در نداشتن اهداف نظامي از فعاليت هاي هسته اي است. ما معتقديم در راه مبارزه با تروريسم بايد بين مبارزه با تروريست ها وغلبه بر زمينه هايي كه تروريسم در آن پرورش مي يابد قائل به تفكيك شد.
ولي در عين حال بايد همزمان اقدام كرد و خاستگاه آن را شناخت، همانند منازعه فلسطين و اسراييل كه بي عدالتي هاي ناشي از آن منشا بسياري از ناهنجاري ها است.
بگذاريد كه مشتركا با دوستان عرب خود به اين نتيجه برسيم كه رابطه ما رابطه گرگ و ميش نيست . ما هر دو سرنشينان كشتي خليج فارس هستيم و در ثبات و امنيت و رفاه، و آسايش كشي سهيم هستيم و شوراي همكاري خليج فارس بدون دو بازيگر اصلي آن يعني عراق و ايران بي محتوا بوده و قابل استمرار نيست.
شاهزاده سعود الفيصل چندي پيش در كنفرانسي در بحرين، و چه خوب ، قريب با اين مضمون، گفته بود كه همكاري بدون عراق و ايران و يمن براي شوراي همكاري خليج فارس كامل نيست.
دست دوستي ايران براي برقراري نظمي جديد و امنيتي دوباره تعريف شده بسوي سرنشينان ديگر كشتي خليج فارس دراز واهد بود. حدود 25 سال پيش ترس اغراق آميزي به كشورهاي سنتي حاشيه خليج فارس القا كردند كه دو دشمن بزرگ در كمين آنانند اول كمونيسم بين المللي و دوم بعث عراق و ايران . براين اساس، بگونه اي شتاب زده با ساز وكارهاي تصنعي و وارداتي شوراي همكاري را براه انداختند و باقيمانده دلارهاي نفتي كه براي شيوخ عرب از كمك هاي مالي به صدام حسين و يا جنگ كويت برايشان باقي مانده بود، بصورت فروش تسليحات گران قيمت از چنگشان بدر بردند كه در روز واقعه ديده شد كه چگونه بي استفاده بودند و بصورت يك آلت معطله در آمدند.
اين ثروت اعضاي شوراي همكاري چرا بايد صرف تسليحاتي شود كه قادر به استفاده از آن نيستند. كجاي اين كار نامش همكاري است؟! از چه مي ترسند؟! اگرنگران تروريسم هستند كه بايد گفت: "شكايت از كه كنم خانگي است غمازم . جمهوري اسلامي ايران مدتهاست سياست تشنج زدايي را پيشه خود ساخته و دست دوستي خود را بطرف آنان دراز كرده است و كمونيسم بين المللي نيز مدتها است كه از دروازه تاريخ گذشته است و مي رود كه به افسانه ها بپيوندد و لذا شوراي همكاري به آن صادراتي كه در ابتدا طراحي شده بود، فلسفه وجودي خود را از دست داده است.
به اميد آن روز كه اين معنا به خوبي درك شود كه زمان عرب و عجم گذشته است و بگذاريم كه همگان بفهمند كه ما ملت هاي دو سوي آب راهه خليج فارس، دير زماني است كه از سياست تفرقه بيانداز و حكومت كن، فاصله گرفته ايم.



نظر شما