به گزارش خبرنگار مهر، در حالیکه مردم آبادان و خرمشهر و سایر شهرهای مرزی با کشور عراق در تب و تاب حضور فرزندانشان در کلاسهای درس به مناسبت اول مهر ماه بودند و بچه ها در رویای استفاده از کیف و کفش و لباسهای نو برای آغاز سال تحصیلی جدید لحظه شماری می کردند، جوخه های مرگ عراق یک روز قبل از آغاز فصل بازگشایی مدارس با فرمان صدام، هجومی سراسری به شهرهای مرزی را آغاز کردند.
آن سال اغلب دانش آموزان شهرهای مرزی ایران به علت سرگردانی در شهرهای مختلف ایران، موفق به حضور در مدرسه نشدند و یک سال از بهترین سالهای عمر خود را به دور از مدرسه و کلاس درس گذراندند و خیلی از آنها دیگر حتی رغبتی برای ورود به مدرسه و تحصیل پیدا نکردند و این امر بی شک یکی از عواملی است که ضربه ای جبران ناپذیر به توسعه و پیشرفت شهرهای جنگی زد.

هجوم همه جانبه به مرزهای ایران
روز 31 شهریور 1359، کشورعراق با اتکا به تجهیزات لجستیکی و پیشرفته جنگی خود به مرزهای جنوبی ایران یورش برد و در فاصله ای کم بسیاری از تاسیسات شهرهای آبادان و خرمشهر و سایر شهرهای مرزی را ویران و مردم بسیاری را به خاک و خون کشید.
مقاومت خودجوش و مردمی مردم خرمشهر و حتی آبادان، پیشروی دشمن را مهار کرد تا اینکه امام خمینی (ره) به جوانان متعهد ایران فرمان جهاد داد و آنان با ساده ترین سلاحهای جنگی به مقابله با دشمن تا بن دندان مسلح رفتند.

480 شهید غیر نظامی تا روز سوم جنگ
طبق آمار موجود در روز سوم هجوم دشمن به کشور تعداد شهدای غیرنظامی به 480 نفر اعم از زن و مرد و کودک رسید در حالیکه بسیاری دیگر دچار جراحت بسیاری شدند و ساختمانهای شهرهای جنوبی خوزستان به کلی تخریب شد. بسیاری از انبارها و تاسیسات طعمه حریق شده بودند و اغلب ادارات بدون تخلیه امکانات و اسناد تعطیل شده بود و هر از چند گاهی یکی از آنها دستخوش حمله دشمن می شد.
ترک تحصیل دانش آموزان
حمید محمودی که در آن روزها دانش آموز بود، گفت: به همراه پدر و مادر و برادرانم برای آغاز سال تحصیلی جدید از بازار لین یک احمد آباد لباس و کیف و کفش گرفته بودیم و برای آغاز سال تحصیلی جدید لحظه شماری می کردم که یک روز قبل از آغاز سال تحصیلی، بدترین خاطرات زندگی زیبا و بی حاشیه ما برایمان رقم خورد.

رحیم گله داری که در آن هنگام یک جوان 20 ساله بود در خصوص آغاز جنگ می گوید: هیچکس به غیر از مردم آبادان و خرمشهر نمی تواند واقعیت اصلی جنگ و هجوم وحشیانه دشمنی بی رحم را لمس کند.
غلامحسین گلستانی یکی از کسانی که در هنگام آغاز جنگ در آبادان حضور داشت در مورد خاطرات زمان جنگ می گوید: هواپیماهای عراقی، آبادان به خصوص پالایشگاه و اطراف آن را به شدت بمباران کردند، خانواده و فامیل همه رفتند شهرهای دیگر ولی من که آن زمان 16 سال داشتم به همراه برادرم در شهر ماندیم چون تمام دار و ندارمان در خانه مانده بود و خارج کردن آن مشکل بود.
وی می گوید: در همان روز اول برادرم که از من بزرگتر بود به نیروهای بسیجی پیوست و در جنگ شرکت کرد و من حدود یک هفته را تک و تنها زیر بمباران شدید شهر در خانه بسیار بزرگ پدری کنار رودخانه کارون سرکردم، یک هفته بعد وقتی سراغ برادرم رفتم به من گفتند به نیرو احتیاج داریم و من ابتدا به آشپزخانه رفتم و این رفتن حدود هشت سال طول کشید و من در تمام دوران جنگ در همه بخشها به صورت بسیجی حضور داشتم.
یکی از کارکنان پالایشگاه آبادان هم در مورد هجوم دشمن به این پالایشگاه گفت: آن زمان پالایشگاه آبادان که ظرفیت روزانه 630 هزار بشکه نفت در روز را داشت یکی از بزرگترین پالایشگاه های کشور بود و طبیعی بود که دشمن از آن به عنوان اولین هدف تهاجمی استفاده می کند و این چنین شد و در شامگاه روز سی و یکم این پالایشگاه مورد حمله قرار گرفت و تعداد فراوانی از همکاران ما به خیل عظیم شهیدان پیوستند اما برای من جالب و حیرت انگیز این بود که با وجود بمباران شدید این پالایشگاه هیچ یک از کارکنان آن ترسی از جنگ و بمباران نداشتند و تا روز آخر جنگ عملیات این پالایشگاه در جریان بود ضمن اینکه برخی از تجهیزات را که نمی تواستیم با پدافند غیرعامل حفظ کنیم به سایر نقاط کشور منتقل کردیم.
غلامرضا بغلانی نیز در مورد حال و هوای آغاز جنگ در خرمشهر می گوید: هنوز 19 ماه از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود که صدام ناقوس جنگ را به صدا در آورد، ما هم که هنوز از پیروزی انقلاب خوشحال بودیم و توانسته بودیم با چوب و سنگ در خرمشهر علیه رژیم شاه قیام کنیم تحمل هجوم دشمن بیگانه به خاک خود را نداشتیم و یادم می آید در همان روز اول با برخی از همفکرانم به دنبال اسلحه بودیم تا در مقابل هجوم دشمن به شهر مقاومت کنیم ولی اسلحه ای یافت نمی شد، تا اینکه گفتند در یکی از مناطق خرمشهر با تحویل شناسنامه تفنگ برنو می دهند، ما هم این کار را کردیم ولی این تفنگ آنقدر قدیمی و پوسیده بود که حتی 10 تیر هم با آن شلیک نکردم و مجبور شدیم در پشت جبهه به دفاع بپردازیم.

نظر شما