به گزارش خبرنگار مهر، نشست بررسی معنویت در آثا رضا امیرخانی عصر دوشنبه 16 بهمن با حضور رضا امیرخانی و محمدحسن حسینی در تالا مهر حوزه هنری برگزار شد.
وی در ابتدای این نشست در سخنانی اظهار کرد: پیش از ورود به سالن به آقای امیرخانی زنگ زدم که بپرسم کجاست، گفت در نمازخانهام. من هم به خودم گفتم خدا را شکر که آقای امیرخانی هنوز در حوزه هنری نماز میخواند!
حسینی در ادامه با اشاره به کلمه معنویت گفت: خداوند درباره این کلمه میگوید اگر قرار است نگاهمان را از آسمان فرا بگیریم و به زمین بیندازیم، کلمه ایمان و معنویت از میان ما رخت برمیبندد و این خاستگاه حقیقی این عبارت را نشان میدهد. شاعران و هنرمندان نیز معمولا وقتی به مراتب معنوی میرسند حرفهای غیرعادی و خلاف عادت از جنس معنویت را در آثارشان بیان میکنند.
وی افزود: در سالهای اخیر در کشور ما بیش از 200 کتاب راجع به عرفانهای نوظهور چاپ شده است که در میانشان حتی آثاری هست که انتشارش در آمریکا نیز ممنوع است. البته گاه هم حرفهای نویی در خودشان دارند. آنچه به ما کمک میکند از این کثرتگرایی عبور کنیم، حرکت بر اساس خلاف عادت و بر مبنای خلاقیت و نوآوری است.
حسینی افزود: وقتی صحبت از معنویت در آثار امیرخانی میزنیم، نباید نارحت شویم که حرفهایی زده شود که به نتیجه خوبی ختم نشود. مهم این است که اسم ما در لیست کسانی قرار بگیرد که خریدار یوسف باشند؛ حالا اگر نتوانستیم آن را هم بخریم، چندان مهم نیست. مهم این است که در این شهر یک نفر قد بلند کرده و در قالب طعنههایی که شنیده است، حرفش را میزند.
این منتقد در ادامه امیرخانی را اهل حقیقت نامید و گفت: حرف حساب و حقیقت در این دنیا حرف دل است. دنیایی کردن دین هم بدون نگاه به فقه و شریعت و مرجعیت مفهومی ندارد. به همین خاظر میگویم که امیرخانی ذاتا شیعه است و نیازی به تظاهر به این مسئله ندارد و البته در کنار این موضوع او به نظر من نمایشگاهی از بیان عاشقانه است.
حسینی افزود: امیرخانی چیزی جز عشق حقیقی و بیآلایش در کار خود ندارد و شاید به همین خاطر است که وقتی از منتقدان درباره این موضوع در آثار او سئوال میشود، ترجیح میدهند کاری با آن نداشته باشند. امیرخانی به نظر من از آن دست میوههایی نیست که بتوان او را با پوست خورد.
وی همچنین گفت: امیرخانی در مقام نویسنده بسیار دوستداشتنیتر از امیرخانی در مقام مصاحبهشونده است؛ چون نثرش، نثر مدارا و از جنس امر به معروف و نهی از منکر میشود و حرفش این است که همه ما آدمها یک حرف میزنیم؛ بدون آنکه مهم باشد دینمان چیست.
حسینی افزود: برخی از مطرحکنندگان عرفانهای نوظهور مدعی هستند که با افراط و تفریط میشود انسان را شاد کرد و حتی معتقدند باید یکبار به گناه آلوده شد تا طعم توبه حقیقی را بتوان چشید. در قیدار هم با چنین شخصیتی روبرو هستیم که میگوید توبه کننده گناهکار را بیشتر از بیگناه دوست دارد و البته امیدوارم که ارزش این مفهوم در کار امیرخانی از جنس آن دست عرفانها نباشد.
وی در پایان گفت: قهرمانان قصههای امیرخانی همگی از اصحاب یمین هستند که امید و توکل در میانشان موج میزند.


نظر شما