۲۸ اسفند ۱۳۹۱، ۱۴:۳۴

رابطه خودشناسی با شاد زیستن/ بدون شناخت خود به جایی نمی رسیم

رابطه خودشناسی با شاد زیستن/ بدون شناخت خود به جایی نمی رسیم

لازمه خوب و شاد زیستن این است که خودمان را بشناسیم و بدانیم که هر شخصی توانایی و استعدادهای خاصی دارد که اگر در مسیر صحیح پرورش یابد می تواند شادی را برای وی به ارمغان آورد.

به گزارش خبرگزاری مهر، با اندکی تامل و دقت در مورد خود و دیگران در می یابیم که به رغم تفاوت های متعدد و متنوع موجود میان ما و دیگر افراد در شکل ظاهری و خلق و خوی، آدم ها وجوه مشترک فراوانی با یکدیگر دارند. برخی اشتراکات منطقه ای ومحلی هستند و گاهی اشتراکات در میان همه افراد انسان یافت می شود. مشترکات نوع نخست، به دلیل عدم وجود آنها در برخی افراد از امور ذاتی و سرشتی نیستند، ولی مشترکات نوع دوم تقریبا در همه انسانها دیده می شود و می توان به طور نسبی گفت از امور سرشتی هستند. کسی که می خواهد خوب، شاد و سالم زندگی کند بایستی تا حدودی اینها را بشناسد.

انسانها ویژگی های طبیعی مشترکی مانند زیبایی دوستی، کنجکاوی، نیاز به غذا و استراحت و کمال جویی دارند. کافی است که کمی دقت کنیم و در وجود خودمان به درستی آنها را بشناسیم زیرا اگر آنها را بشناسیم یعنی "خود را بشناسیم" خدای خود را بهتر می شناسیم.

اگر خود را آنطور که هستیم و باید باشیم نشناسیم، زندگیمان در تضاد و کشاکش بیهوده سپری خواهد شد و یافته هایمان از خودمان نه بر اساس واقعیت وجودمان، بلکه بر اساس ایده آل ها و تلقینات خواهد بود. اغلب مردم از مسیر واقعیت منحرف شده اند که نتیجه ای جز شکست و از خود بیگانگی نخواهد داشت. این انحرافات در دو دسته قابل طبقه بندی است.

دسته اول، کسانی هستند که تحت تاثیر تلقینات و خوب و بدی هایی که در سالهای اولیه زندگی، خانواده و جامعه بر آنها تحمیل کرده شخصیت ایده آلی برای خود ساخته اند. این افراد همواره با ذهن خود در ستیزند که ایده آل باید چنین کند، چنان باشد. در عمل بار این "چنین" و "چنان" ها را کسی جز شخصیت فراموش شده آنها بر دوش ندارد و مسلما پس از گذشت چند سال، چیزی از شخصیت واقعی بر جای نمی ماند و ایده آل هم که جز ذهنیت و پندار، چیزی نبوده است، به خودی خود حرکتی نمی تواند داشته باشد. اینجاست که برای خود "ارزش قائل نشدن" انسانیت فرد را، اگر چیزی از آن باقی مانده باشد نابود می کند.

دسته دوم، کسانی هستند که نمی دانند توانایی شان چیست؟ در وجودشان چه استعدادها و قابلیت ها و چه ظرفیت هایی دارند؟ بر حسب تصادف و بیشتر باز هم، تحت تاثیر امکانات و تبلیغات ظاهری محیط، به سویی کشانده می شوند و به طور تصادفی طرحی برای زندگی خویش ترسیم می نمایند. به طور یقین این طرح مناسب شخصیت و وجود واقعی آنان نخواهد بود و گاه و بیگاه احساس خواهند کرد که چیزی در زندگیشان ناقص است و آن طور که دوست دارند، از شوق و شور زیستن برخوردار نیستند. با محیط کارشان، با زندگیشان، با همه چیز و همه کس بیگانه اند و در مجموع در پایان عمر به رغم موفقیت های ظاهری در زمینه های مختلف احساس می کنند که خوشبخت نیستند.

برای شاد زیستن باید خود را شناخت و فهمید که هر شخصی توانایی و استعدادهای خاصی دارد که اگر در مسیر صحیح پرورش یابند و به کار گرفته شوند می توانند به سهم خود باعث پیشرفت و اعتلای بشریت شده و شادی را برای شخص به ارمغان آورند.

از این رو باید قبول کنیم که مهمترین وظیفه ما در زندگی، کشف خود واقعی و سپس شکوفا ساختن آن است. البته این وظیفه ابتدا بر دوش پدران، مادران و بعد مربیان است که سعی کنند فرزندانشان را فقط در جهت شخصیت واقعی آنها هدایت کنند و امکانات آموزشی و پرورشی مناسبی را برایشان فراهم سازند.

حکمای یونان باستان همواره نصیحت می کرده اند که "خود را بشناسید" این پند خوبی است؛ زیرا به دلیل شناخت ناقص خود، معمولا در انتخاب رشته تحصیلی، شغل، همسر و تمام مواردی که می خواهیم درباره موضوع مهمی در ارتباط با آینده مان اخذ تصمیم کنیم دچار اشکال می شویم و اگر در هر یک از موارد بالا پیروز نشویم، می تواند در شادی زندگی، تاثیر منفی بگذارد.

پس برای شاد زیستن نیاز داریم که خود واقعی مان را بشناسیم. باید بدانیم که به چه چیزی علاقه و گرایش داریم و از چه چیزی بدمان می آید، باید بدانیم که در چه زمینه ای استعداد لازم را داریم و در چه زمینه ای استعدادمان کمتر است. در واقع جستجوی این توانمندی های ذاتی بشر می تواند شناخت او از خودش را بیشتر کند و هر چه بیشتر خود را بشناسد، راحت تر و شادتر زندگی خواهد کرد.

کد خبر 2020746

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha