به گزارش خبرگزاری مهر، "اگر رفتاري تشويق شود دوباره تكرار خواهد شد" و این امر پايه شرطي شدن هر عملی است. اين اصل را مي توان از دو زاويه نگاه كرد؛ از نگاه یک دانشجوي با انگيزه که می گوید"براي پاداش گرفتن بايد چه كار كنم؟ و از نگاه یک اصلاح طلب که می گوید"براي رفتار مطلوب چه پاداشي در نظر بگيرم؟"
مثال را از هر ديدگاه مشاهده كنيد دانشجوي با انگيزه پاداش مطلوب را مي شناسد، اما نمي داند چگونه به آن دست يابد. فوتباليست مبتدي دوست دارد محكم شوت بزند، اما ياد گرفتن اين كار خيلي وقت مي خواهد. هر شوت موفقي يك پاداش است، يعني انگيزه اي براي ادامه تلاش و منبعي براي اطلاع از اين كه در آينده چگونه موفق شود. عمده زندگي صرف كشف كارهايي مي شود كه براي رسيدن به هدف بايد صورت پذيرد. وقتي مي فهميم چه بايد بكنيم كه رابطه اي منطقي بين رفتار و نتيجه را فهميده باشيم.
یک مشكل اصلي وجود دارد و آن این است كه وقتي كارها خوب پيش مي رود، انسانها پاداش دادن را فراموش مي كنند. اما وقتي وضع خوب نيست خود به خود ناراحت مي شوند. براي استفاده موثر از تقويت مثبت بايد فكر كرد. بايد براي اوقاتي كه وضع خوب است پاداشي پيش بيني شود. به اين كار "مديريت احتمالات" يا "قرارداد بستن" مي گويند.
بسياري عقيده دارند اكثر عادت ها حاصل تقويت هستند چون هر كار نتيجه اي دارد، بنابر اين هر كس مي تواند خودش را خوب كنترل كند. پاداش مي تواند انگيزه يا تقويت كننده باشد به نحوي كه رفتاري به عادت بدل شود. هر وقت به رفتار، فكر، احساس يا مهارتي جديد براي حل مشكل نياز داشتيد يا خواستيد آدم بهتري باشيد از پاداش استفاده كنيد. به عنوان مثال در موارد زير مي توان از پاداش استفاده كرد؛
-ايجاد انگيزه براي رفتار مطلوبي كه هنوز عادت نشده است. رفتار جديد بايد در نهايت نتيجه اي داشته باشد كه سبب ماندگاري اش شود.
-تشويق به تلاش در جهت يافتن راهي براي رسيدن به هدف.
-افزايش احتمال وقوع رفتار، فكر يا احساسي مطلوب درآينده.
- خلق و اكنشي جديد با رفتار مطلوب يا تقويت رفتارهاي جايگزين و كاهش واكنش هاي بد.
- قابل تحمل كردن كارهاي نامطلوب ولي ضروري.
- كسب آمادگي براي ترك لذت هاي مضر و لذت بردن از عضويت در يك تيم ورزشي سبب مي شود از خير دوستان ناباب بگذريم.
- كشف و ارضاي دروني، شروع كاري كه ذاتا ارضا كننده است يا همراه كردن پاداش بد با كار تا اين كه كار لذت بخش بشود.
- رفتار مطلوب را دقيقا شناسايي كنيد.هدف هاي كوتاه مدت و دراز مدت انتخاب كنيد.
اگر كسي نداند كه چه كاري را چه وقت و كجا انجام دهد، اصلاح سخت مي شود. بايد اهداف مبهم مثل"مي خواهم منظم باشم"يا "مي خواهم مهربان باشم" يا "مي خواهم عصباني نباشم"را به رفتارهاي مشخص و مطلوب مثل نوشتن برنامه هاي روزانه، صحبت و تفريح دو نفره، هرروز به مدت 30 دقيقه و روش هاي خاص كاهش عصبانيت تبديل كرد.
چون تقويت كننده هاي مثبت واكنش هايي را كه حداكثر طي چند دقيقه ي اخير انجام شده اند، تقويت مي كنند و كنش مورد نظر بايد مختصر و مشخص باشد. در غير اين صورت فرد نمي داند كه چه وقت بايد پاداش بدهد. چون اصلاح رفتار تدريجي صورت مي گيرد بايد اهداف كوتاه مدت"روزانه، هفتگي، ماهانه"انتخاب كرد كه به محض و صول مورد تشويق قرار بگيرند.
مثال در اولين هفته پياده روي بايد روزي يك كيلومتر، هفته دوم 1500 متر و هفته سوم دو كيلومتر راه برويد و به محض پايان هر جلسه پاداش بدهيد. چون تاثير محيط چشمگيراست، بايد موقعيتي را كه رفتار مطلوب بايد درآن انجام شود، مشخص كنيد يعني رفتار، چه وقت و كجا دقيقا مشخص باشند.
پاداش موثر را پيدا كنيد؛ پاداش بايد در دسترس، تحت اختيار و قوي باشد تا بتواند انگيزه ايجاد نمايد. شايد در ابتدا نتوانيد به آنها فكر كنيد چون اين جور فكر كردن را بلد نيستند. بايد بدانيد كه دنيا پر از تقويت كننده هاي مثبت است. اين دانش سبب مي شود از زندگي بيشتر ارضا شويد اگر از آنها استفاده كنيد تاثير عميقي روي تصورتان از زندگي تان مي گذارد.
در نتيجه مي توان گفت كه تقويت كننده ها فهرست بسيار طويلي دارند و هر كس بايد تقويت كننده هاي مناسب خود را پيدا كنيد هر بر نامه ي تقويت نيازمند پاداش هاي بزرگ و كوچك است چون هر واكنش پاداش متناسب خود را مي طلبد.
نظر شما