به گزارش خبرنگار مهر، بهنام ذاکری عکاس 23 ساله هرمزگانی است که در بهمن ماه 69 در میناب متولد و فعالیت عکاسی خود را از سال 89 آغاز کرده است. او نمایشگاهی را با عنوان "ابتدا به ساکن" از بیستم تا بیست و پنجم مهرماه در گالری گرمساری فرهنگسرای طوبا در بندرعباس به معرض دید همگان گذاشته است.
میزگرد بررسی آثار بهنام ذاکری در نمایشگاه عکس "ابتدا به ساکن" در خبرگزاری مهر هرمزگان برگزار شد. در این نشست دو ساعته عکاسان و صاحب نظران این حوزه عکس های بهنام ذاکری را مورد نقد و بررسی قرار دادند.
خبرگزاری مهر: آقای ذاکری انگیزه شما از خلق این آثار چه بوده است؟
بهنام ذاکری: از زمانی که مادرم مرا در یکی از اتاقهای خانه مان به دنیا آورد سالها گذشته، سالهایی که روزهایش به سادگی و با سرعت سپری شد. دورانی با خوشیها و ناخوشیهای فراوان. قابهایی که میبینید مکاننگاریهایی است از جایی که من تمام دوران زندگیام را در آنجا سپری کردم. روایتی بدون شروع و پایان، بدون ابتدا و انتها و بدون هرگونه داستانگویی صِرف. روایتی از مکانی که تخیل و رویاهای مرا با خود درگیر کرد و تنها به وسیله عکاسی میتوانستم این مکانها را برای همیشه در آرشیو خود داشته باشم ؛ تا زمان ، این عنصر بیرحم که به سرعت همه چیز را یا به تغییر وا میدارد یا آنرا به دست فراموشی میسپارد نتواند مانع ارتباط بین دنیای سالهای پیش من با دنیای عکاسانه یا امروز من باشد.
عکاسی واسطهای شد تا فضاهای مرده خانه کشف شود. فضاهایی که هنوز با دیدنشان به ثبت آن میپردازم هر چند گذشت زمان خانه را فرسودهتر از پیش کرده و امکانهای زیادی را پیش روی ساکنان خانه گذاشته اما برای من هنوز فضاهایی کشف نشده و بکر وجود دارد.
همانگونه که اشاره شد این نمایشگاه از بیستم مهرماه به مدت پنج روز در نگارخانه کورش گرمساری فرهنگسرای طوبی برپا و استقبال مخاطبان از این نمایشگاه قابل قبول بود. ذاکری در گوشهای از نمایشگاه تابلویی را برای نوشتن یاد بود نصب کرده بود که پر از نوشتههایی با رنگها و خطهای مختلف بود.
جهانگیر سایانی شاعر و نویسنده دربارهی این عکاس و نمایشگاهش میگوید: اندیشه مهمترین عاملی است که میتوان در عکسهای بهنام ذاکری در قالب این مجموعه به آن اشاره کرد. برخلاف برخی از دوستان عکاس، او آگاهانه قابها را برگزیده و ثبت کرده. کاراکتر بهنام ذاکری را میتوان کاراکتر یک هنرمند دانست، او تنها لحظات را ثبت نمی کند بلکه هنر را در خدمت اندیشه و ایدهی خود در آورده است.
مهر: نام و عنوان یک نمایشگاه باید دارای چه ویژگی هایی باشد آیا انتخاب این عنوان را انتخابی مناسب میدانید؟
ذاکری : از یک جنبه به علت اینکه نخستین نمایشگاه انفرادی من بود این نام را برگزیدم ؛ هر چند که این موضوع جنبه سطحی ماجراست و در انتخاب این نام زیرلایههای معنایی را مدنظر داشتم که ترجیح میدهم بیش از آنکه موضوع را واگشایی کنم مخاطب با درگیر شدن با این عنوان و آثار ارائه شده آن ارتباط را کشف کند.
هر بیننده در یک اثر بصری به خودی خود یک مولف محسوب می شود
حسن بردال؛ عکاس و گرافیست هرمزگان: نام و عنوان را میتوان به عنوان شناسنامه یک اثرهنری برشمرد ، انتخاب نام باید هوشمندانه باشد؛ نام آنقدر اثرگذار است که یا نباید نامی بر اثر گذاشت و یا در صورتی که انتخاب و نامگذاری صورت پذیرفت میبایست آن نام در خدمت موضوع قرار گیرد، به این شکل که یا در باره موضوع سوالی را در ذهن مخاطب مطرح کند که پاسخ به آن به واگشایی موضوع کمک کند. یا بدون طرح پرسشی در واگشایی موضوع نقش داشته باشد. حال با توجه به آنچه گفته شد نام این نمایشگاه را انتخاب مناسبی میدانم با توجه به نقش داشتن عنصر زمان و اشاره به آن در نام وآن سکون و ایستایی میتواند در کشف زیر لایهها به مخاطب کمک کند.
احسان میرحسینی؛ نقاش و مجسمه ساز: به نظر من عنوان "ابتدا به ساکن" ارتباطی چندانی با موضوع نمایشگاه نداشت. البته هستند اسمهایی که بر آثار هنری گذاشته میشوند و ما حضوری ازآن را در اثر نمیبینم که از آن جمله میتوان به فیلم گوزنها اشاره کرد. اما این گونه اسمها به مفهوم کلی اثر در شکلی غیرمسقیم اشاره میکند.
خیام مویدی؛ طراح و گرافیست در هرمزگان: عکاسان و نقاشان بسیاری وجود دارند که برای آثار خود نامی انتخاب نمی کنند و این بیشتر در خدمت رسالت اصلی هنرهای بصری است. اما وقتی برای یک اثر یا یک مجموعه عنوانی انتخاب میشود، به واقع هنرمند میخواهد به شکل سهلالوصولتری ذهن مخاطب را به سمت خواستهاش هدایت کند. البته این موضوع در بسیاری موارد باعث کجروی ذهن مخاطب و دور افتادن از مفهوم اصلی میشود؛ چرا که هر بیننده در یک اثر بصری به خودی خود یک مولف محسوب میشود.
این تفکر که اسم کلید ورود به آثار بصری است قابل قبول نیست
بردال: البته مسئلهی تاریخ مصرف در انتخاب نام نیز باید مورد توجه قرار گیرد. در حالی که جریان هنر امروز از این موضوع میگریزد دلیل انتخاب نام به علت اولین نمایشگاه انفرادی میتواند از موارد تاریخ مصرفدار باشد. در این مورد میشود نام همان نمایشگاه انفرادی را برگزید.
مویدی: دقیقا به خاطر توانمندی تصویر است که اکثر هنرمندان برای نقاشی یا عکس یا غیره عنوانی انتخاب نمیکنند. ولی خواه ناخواه وقتی این عنوان انتخاب میشود و پیش چشم مخاطب قرار میگیرد ، باعث گشوده شدن دریچهای میگردد که در نوع نگاه مخاطب به اثر تاثیرگذار خواهد بود.
میرحسینی: من با این تفکر که اسم کلید ورود به آثار بصری است مخالفم چون این تفکر یعنی تصویر ناتوان از ارائه مفهوم و برای درک بهتر محتاج کلمه یا واژههاست که قابل قبول نیست.اتفاقاً با گذاشتن عنوان بر یک اثر نه تنها دریچهای باز نمیشود بلکه علاوه بر دادههای بصری دادههای کلامی نیز اضافه شده که باعث درگیری بیشتر ذهن مخاطب خواهد شد. البته مخاطبی که سواد بصری نداشته باشد بیشک برای رسیدن به پاسخی برای پرسشهای شکل گرفته در ذهناش از طریق کلام وارد میشود.
عنوان یک اثر هنری شناسنامه آن اثر محسوب میشود
سایانی : از نظر من نام به عنوان یک امکان مطرح است و میتوان از این امکان بهره جست، حال این بهرهجویی میتواند به بهترین شکل استفاده و در خدمت اثر باشد یا در بدترین شکل به گمراهی مخاطب بیانجامد. البته باید در نظر گرفت که اگر نبودش خلایی در درک مخاطب دارای سواد بصری ایجاد نماید؛ آن اثر میتواند دارای ضعف در ساختار نشانه گذاری و هارمونی کلی در معنا باشد.
میرحسینی: به عنوان یک امکان موافقم.
مویدی : بااین بخش از گفتهها موافقم که هنر بصری نیازی به دادههای کلامی ندارد گرچه به عنوان یک گرافیست حضور دادههای کلامی را در هنر بصری نفی نمیکنم و اگر در بطن ارائه اثر باشد قابل قبولتر میدانم؛ اما در باره عنوان این نمایشگاه شخصاً از این دیدگاهی که خود عکاس گفت به این عنوان نگاه کردم و فکر نمیکنم چندان موضوعیتی داشته باشد چرا که "ابتدا به ساکن" تداعیکننده یک نقطه یا یک جور ایستایی است در حالی که این آثار راوی یک جریان سیال بودند.
مهر: چه ویژگیها و ضعفهایی در این مجموعه به عنوان نمایشگاه به لحاظ تکنیکی، فرمیک و محتوایی میبینید ؟
بردال : به لحاظ تکنیکی در شب و با سرعت پایین عکاسی شده و چون نور ورودی در سرعت پایین بیشتر است زمان ثبت نیز طولانیتر میشود. از نقاط قوت این مجموعه میتوان به کنترل نور و سایهها اشاره کرد؛ مخصوصاً استفاده از سایهها، در عکسهای ارائه شده با سایههایی معمولی روبرو نیستیم این سایهها در فُرم عکسها و ایجاد فضاسازی کارکرد دارند، حتی با استفاده از کنتراست بالا گاهی این سایهها باعث وهم آلودگی میشوند که گذر زمان به عنوان مهمترین مولفه در ایدهی عکاس را در ذهن مخاطب تداعی میکند، حتا میشود گفت که بخشی از بافت اثر را نیز همین سایهها شکل میدهند.
شاید تنها نکته قوت این نمایشگاه فرم کلی آثار باشد
مویدی : در ابتدا به ساکن با سلف پرترههایی امپرسیونیستی روبرو هستیم که در تجربههای شخصی عکاس از محل زندگی روزمرهاش ثبت شده. اما آنچه این آثار را از خودنگارههایی صرف متمایز میکند، در درجه اول همین لوکیشنهاست که گویی جزئی از پرتره شخصی عکاس است. عکاس در این قابها سالها زندگی کرده و با ذره ذرهی اجزایش باعث شکلگیریاش شده و یا خود به آنها شکل داده. از این بابت است که میشود این آثار را به جای خودنگاره، دروننگاره نامید.
میرحسینی : شایدتنها نکته قوت این نمایشگاه فرم کلی آثار باشد منظورم از فُرم یعنی تمام عناصر بصری، که شامل ترکیب بندی کنتراست، هارمونی و.. میشود البته در چند اثر خوب بود و در چند اثر متوسط. درباره فُرم و ترکیببندی باید روی تصاویر صحبت کرد اما به لحاظ کلی ترکیب بندی و فُرم مناسب بود همانگونه که اشاره شد در بعضی از آثار این ترکیببندیها قویتر و در برخی دیگر نیز فقط فُرم صِرف بود و هنگامی که در یک کل قرار میگرفت معنا پیدا میکرد اما در بعضی دیگر علاوه بر فُرم خود تک عکس نیز محتوای قوی داشت.
مهمترین ویژگی این نمایشگاه را میتوان داشتن یک ایده مرکزی بر شمرد
مویدی : باید به نوع میزانسنهایی که عکاس برای خودش و کودک همراهش طراحی کرده نیز اشاره کرد. میزانسنهایی که بسیار پخته، هوشمندانه و تاثیرگذارند. در اکثر این طراحیها کارکرد نور و سایه، کارکردی بیش از ابزار است و به نوعی میتوان آنرا به مثابه کارکتر سومی در عکس دید. در اوج نقش آفرینی این سایهها، به عکس دهم یا آخرین قطعه از این مجموعه میرسیم که سایه چون موجودی خوفانگیز و قدرتمند، دقیقا از دریچهی دید ما به قاب سرازیر شده و اینجا تنها جایی است که کودک و عکاس را که در بطن این موجود قرار دارند. از عکس چهارم به بعد نقش مرد خیلی پررنگتر است و کودک است که با نگاه به مرد یا با پشت کردناش به حاشیه میرود و ما را به این باور سوق میدهد که زمان کنونی زمان مَرد، و کودک نماینده گذشته است.
سایانی: به نظر من از این ده فِریم میشود تعدادی را به عنوان عکسهای درخشان انتخاب و باقی را حذف کرد و هیچ نارسایی معنایی نیز در محتوا صورت نگیرد؛ پس در هارمونی کلی آن یکپارچگی وجود ندارد، و اگر کل نمایشگاه را به شکل دیوار و هر قطعه عکس را آجری در نظر بگیریم با برداشتن یکی از آجرها از میان این دیوار هیچگونه ریزشی اتفاق نمیافتد. بحث من به هیچ عنوان دارا بودن خط روایت به شکل خطی یا هر نوع دیگر نیست ، بیشتر کارکرد یک فریم در رساندن محتوای کلی به مخاطب و کارکرد آن در هارمونی کلی مدنظر است.
مویدی: اگر به لحاظ ترکیببندی نگاه کنیم برای مثال در فریم دوم نمایشگاه خبری از فُرم مناسب نیست اما نوع پوزیشن وحشتزده کودک و در مقابل پوزیشن رها و تنداده مرد و این تناقضی که وجود دارد محتوا را میسازد؛ در این قطعه کودک را میبینیم که در میان فضای طبیعت و رهای بیرون و آشفتگی درون خانه مستأصل و درمانده است و مرد نیز در آستانه در، رو به درون خانه نشسته و به بیرون پشت کرده است و از پوزیشناش میشود اینطور برداشت کرد که به این اتفاق و آشفتگی تن داده است.
تعلق خاطر و حسی نستالوژیک به مکانها در عکاس وجود دارد اما برای مخاطب به عینیت نمیرسد
میرحسینی: بین اسم نمایشگاه، متنهای نوشته شده، چیدمان عکسها و خود عکسها پراکندگی وجود دارداما نمایشگاه از این منظر که عکسالعملی به فضای کلی عکاسی استان میباشد قابل تأمل است تا کنون عکسهایی که ما به صورت کلی از عکاسان دیدهایم کلیشههایی از دریا، مُشتا، بادگیر، مراسم عروسی و عاشورا و... بوده اما اینجا عکاس به خود و مسائل ساده پیراموناش توجه کرده و این تا حد یک ایده یا عکسالعمل قابل قبول است اما چقدر در ارائه این تفکر موفق بوده به نظر من سهم کمی داشته؛ این عکاس جوان راه طولانی در پیش داردتا بتواند این فضا را از حالت شخصی به حالتی برساند که برای عموم نیز جدایی از فرم، محتوایی مناسب را نیز در بر داشته باشد.
این آثار آن برای عکاس درونی شده که به جای خودنگاره میتوان این آثار را درون نگاره نامید
بردال: مهمترین ویژگی این نمایشگاه را میتوان داشتن یک ایده مرکزی برشمرد ، شاید جمع شدن و به حد نصاب رسیدن عکسها برای ارائه در قالب این مجموعه زمان کمی برده باشد اما هدفمند عکاسی شده ، عکسها پراکنده نیستند و تمام آنها در خدمت ایده قرار دارند. البته در کلیت نمایشگاه تکرار وجود دارد و به لحاظ مفهومی میتوان از تعدادی از عکسها چشم پوشی کرد.
ذاکری: موافق نیستم ، برای من بیشترمکانها مهم بود. شاید کارکترها هستند که تکرار میشوند اما مکانها ثابت نیست و نشان دادن این مکانها برای من مهم بوده.
سایانی: شاید این مکانها برای عکاس معرف و به یادآورنده خاطراتی باشد که مخاطب از آن بیخبر است، یکجور تعلق خاطر و حس نستالوژی نسبت به این مکانها که برای مخاطب به عینیت نمیرسد ، با وجود کارکرد بصری دوکارکتر، آن فضاها در اکثر موارد در سایه شخصیتها محو میشوند ، ضمن اینکه دالها در ذهن عکاس موید مدلولهایی است که برای مخاطب به آن شکل نمود ندارند. و این شکاف در رساندن محتوا بین مخاطب و عکاس وجود دارد.
بردال : داستان تمام عکسها یکی است اما دو کارکتر در گوشههای مختلفی از خانه تغییر موقعیت میدهند.گرچه پرداختن به این موضوع و محوریت عکاس به عنوان یک کارکتر خیلی خوب است ، اما این پرداختن به زندگی شخصی در حد یک کلیت باقی میماند. و وارد جزئیات نمی شود. در تمام عکسها پرداختن به محیط و فضای عمومی خانه دیده میشود.در پشت شکل گیری این مجموعه ایده خوبی وجود دارد اما به پختگی لازم نمیرسد.
بین اسم نمایشگاه، متنهای نوشته شده، چیدمان و خود عکسها پراکندگی وجود دارد
مویدی : مجموعه روایتگر دو دنیاست. اگر سعی کنیم نگاه شخصی عکاس و حساش به فضاها را کنار بگذاریم و به عنوان یک ناظر سوم شخص به آثار نگاه کنیم، دو دنیا را میبینیم با تمام تفاوتها و تناقضهایش؛ ما به عنوان بیننده روی جادهای در میان این دو دنیا حرکت میکنیم و بسته به همذاتپنداریها و منیّات شخصی خودمان تصمیم میگیریم که به کدام سمت تمایل داشته باشیم. در این جاده میانی حسرت هست، وحشت هست، سرخوردگی و تندادگی هست که اینها هم برای کودک و هم برای مرد احساس میشود و اگر به دنبال روایتی خطی در مجموعه باشیم، در آخرین عکس میبینیم که در هجوم تمام این حسهای گاهی سرکش و گاهی موذی، کودک و مرد به آغوش هم پناه بردهاند و این قطعه عکسی است که زمان این دو شخصیت را درهم میشکند و میتوان از هر دو زمان به عکس نگاه کرد.
بردال : عکسها در فرم تکی دارای گستره تاویل و از چند لایه معنایی تشکیل شده، اما در هارمونی کلی بیانگر یک موضوع هستند.
ایدهی بسیار خوب و قابل تاملی در شکل گیری این مجموعه وجود دارد اما به پختگی نرسید
مویدی : ایدهپردازی مهمترین نکته است که این مجموعه را متمایز میکند اما شناخت از فرم به نظر کافی نمیرسد گرچه در فرم هم ایدهپردازی وجود داشته مثل استفاده از سایهها؛ عکاس در رساندن محتوا تا حد زیادی موفق بوده، بهتر بود که روایتی برای مجموعه درنظر گرفته میشد که با توجه به فاصله زمانی ثبت عکسها و تعدد ثبت آنها میتوانست این اتفاق بهتر بیافتد.
مهر: درخشان ترین عکسهای این نمایشگاه از دیدگاه شما کدام قطعات بود؟
بردال : من به شخصه عکس شماره دو و سه را از این مجموعه دوست داشتم، در این دو عکس سایهها ملایمترند وآن کنتراست شدید دیده نمیشود پس برای مخاطب ملموستر و واقعگراتر هستند.
مویدی: اگر بخواهم چند تک عکس موفق انتخاب کنم که به تنهایی نیز میتوانند عکس موفقی باشند در درجه اول عکس شماره هفت و دوم عکس شماره 5 را انتخاب میکنم ، البته به لحاظ فرم عکس اول (که مرد کنار آب سردکن ایستاده) و عکس چهارم (عکسی که مرد به پشت شیشه دست گذاشته) قابل تاملند. اما بیش از همه قطعه هفتم بود که من را مجذوب خودش کرد. در این قطعه با خطوطی عمودی و ایستا مواجهیم که شخص سوم یا همان سایه چون عنصری بیرونی و نچسب خود را دخیل کرده و فرم را برهم زده. سایه مثل نموداری از یک نقطه صفر شروع شده و از سینهی کودک که نگاهش را به راس ناکجای نمودار دوخته، گذشته و به سینه مرد رسیده و همچنان در حال اوج است. مرد گویی تمام این خط کودکی و نگاه به آیندهاش را سپری کرده و دیگر به هیچ کجا خیره نیست. انگار پذیرفته که اوست که با تاریکی رشد میکند و نه تاریکی با او، و دیگر برخلاف کودکی امیدی به خلاصی از این تاریکی ندارد.
سایانی: برای من عکس دو ، سه و فریم پنجم از این مجموعه شاخصترین عکسها هستند ، این عکسها قابلیت ارائه به شکل تکی را نیز داشته و میتوانند به لحاظ گسترهی تأویل نیز حرفهایی برای گفتن داشته باشند.
نظر شما