به گزارش خبرگزاری مهر، در جوامع كنوني، اغلب والدين خواستار آن هستند كه فرزندشان بتوانند راه و روش زندگي را به درستي ياد بگيرند يعني اينكه مثلا به دانشگاه راه يابند تا بدين وسيله به مقامي در خور توجه نائل شوند و يا درانتخاب همسر دچار هيچ گونه لغزش و سستي نشوند و در نهايت بتوانند در جامعه شخصيت و حرفه خويش را تثبيت كنند. پس اگر از والديني سوال كنيد كه دوست دارند فرزندشان در آينده بتواند در اجتماع موفق باشد. بدون ترديد و درنگ جواب مي دهند بله. اما متاسفانه بسياري از والدين حتي كمترين فرصتي به خود نمي دهند تا دربرابر خواسته هاي آنان كلمه"نه" بگويند و براي اقناع خويش مي گويند مي خواهيم فرزندمان عقده اي بار نيايد.
والدين بايد بين عقده يا گرههاي رواني با به كار بردن صريح و روشن و منطقي كلمه"نه"تفاوت فاحشي قائل باشند، زيرا بيان اين واژه به مراتب مشكل تر از بيان كلمه بله است. "بله" عامل مثبت و جاده اي تقريبا هموار براي خواسته هاي آدمي است، ولي واژه"نه"كمركش كوهي است كه نياز به قدرت و نفس و اراده دارد. بنابراين تسليم شدن در برابر خواسته هاي بي حساب و كتاب فرزندان عقده هاي گوناگون رواني را رقم مي زند.
فرزندي كه مزه رنج و مشقت را در به دست آوردن خواسته هايش نكشيده باشد به مراتب از كودكي كه در راه خواسته هايش رنجي را تحمل كرده، ضربه پذيرتر است. هر يك از شما دوران كودكي تان را به خاطر بياوريد؛ هر چيزي را كه با تحمل ناراحتي بدست آورديد، در مراقبت از آن تلاش بيشتري كرده ايد. بنابراين اگر واژه"نه"به موقع و منطقي و درست به كار برده شود، اولا از فرزندسالاري جلوگيري شده است، ثانيا فرزند مي آموزد براي هر خواسته اي بايد تلاش كند ثالثا ياد مي گيرد كه بايد در اجتماعي زندگي كند و ممكن است "نه" هاي فراواني بشنود و براي آنها راه حل هايي منطقي بيابد.
در دنياي ماشين زده و زياده خواه امروز، والدين به علت مشغله هاي فراوان و درگيريهاي اقتصادي زياد مجال به كار بردن واژه"نه"را ندارند و يا متاسفانه بسياري از والدين حتي كمترين فرصت را به كودكان خود نمي دهند تا آنان مجال اين را داشته باشند كه افكار و احساسات بالقوه خويش را آشكار سازند. اغلب والدين از كودكانشان انتظار دارند فقط ساكت باشند،هر چه مي خواهند اشكالي ندارد.اگر ساكت باشند والدين تسليم خواسته هاي آنان خواهند بود.ولي اگر ساكت نباشند گستاخ و بي ادب هستند و اين انتظار نابجاي والدين تا 20 سالگي فرزند ادامه دارد و بعد از اين سن آنان منتظرند كه حصارها شكسته شود و فرزندشان بتواند بر تمامي معضلات فردي و اجتماعي فائق آيد. در حالي كه ايجاد يك ارتباط منطقي مستحكم در خانواده از اساسي ترين نمودهاي خانواده قدرتمند مي باشد و اين ارتباط به كودكان احساس استواري عطا مي كند، يعني اعتماد به نفس و در نهايت يك قدرت دفاعي در برابر هجوم فشارهاي خارجي.اما خود اين ارتباط الزاما بايستي در روابط بين پدر و مادر به و جود آيد.
والدين به عنوان معلمان اوليه كودكان خود، بهترين نمون براي هر يك از آنها هستند، زيرا كودكان بسياري از عادات و رفتار خود را از والدين كسب مي كنند و مي آموزند. ولي پيوند اين ارتباط بايستي از دوران طفوليت شروع شود و به طور مستمر ادامه پيدا كند. به عنوان مثال وقتي مادري در حال پوشانيدن لباس هاي كودك خردسال خود مي باشد بايد به او توضيح دهد كه در حال انجام چه كاري است و يا هم اكنون پدر مشغول انجام چه وظيفه اي مي باشد. پدر و مادري كه در حضور كودك مشاجره مي كنند چه توقعي دارند كه كودكشان درآينده پرخاشگر،عصبي،بدبين بار نيايد.
والدين بايستي با كودكان صحبت كنند و به آنان تفهيم كنند كه تا چه اندازه به آنها علاقه دارند و علت اين عشق و علاقه چيست. والدين بايد به قدرت تشخيص فرزند احترام بگذارند به طوري كه او را باور كند كه وجود دارد و مي تواند فكر و اظهار نظر كند.
والدين مسئول اند كه فرزندان را از وقايع پيرامون خود آگاه سازند و به آنان توضيح دهند كه در محيط پيرامونشان چه وقايعي در شرف انجام است. حتي اگر آنان قدرت تحليل اين رويدادها را هم نداشته باشند، توضيحات به آنها مي فهماند كه مي بايستي خود را آماده كنند تا چيزهاي بيشتري بفهمند و حداقل كارآيي اين توضيحات اين است كه كودكان با الفاظ و لغات جديدتري آشنا مي شوند و سرانجام زماني مي رسد كه آنان نيز مي توانند خود را در بحث با شما شريك سازند. آن زمان شما مي توانيد از تمايلات دروني كودكان خود با خبر شويد و در نهايت از علائق اوليه آنان مطلع گرديد.
بنابراين براي ايجاد يك ارتباط منظم و منطقي، والدين بايستي از اوقات مفيد خود سرمايه گذاري كنند و حتي الامكان اوقات ويژه اي را براي اين مهم در نظر بگيرند. به عنوان مثال اگر شما در حال رانندگي هستيد مي توانيد راديوي ماشين را خاموش كنيد به فرزندتان نشان دهيد كه آماده ايد تا با وي حرف بزنيد، اين كار به او مي فهماند كه گوش دادن به راديو كم اهميت تر از صحبت هاي اوست. به تجربه ثابت شده كه كودكان زماني بيشتر تمايل به ايجاد ارتباط با ديگران دارند كه به آنها اهميت داده شود. يعني پدر و مادر نبايد در حالي كه مشغول انجام كاري هستند، با اعتنايي فرزند خود را طرف صحبت قرار دهند.
نظر شما