پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۲۶ مرداد ۱۳۸۴، ۱۴:۴۷

در نشست آزادگان در خبرگزاري «مهر» عنوان شد

آزادگان نيز از معضلات و مشكلات ايثارگران مصون نمانده‌اند

آزادگان نيز از معضلات و مشكلات ايثارگران مصون نمانده‌اند

بيشتر نارضايتي ايثارگران از تبليغات قبل از اجراست. تصور مردم بر آن است كه اين گروه در تمام زمينه‌ها حقوق خود را دريافت مي‌كنند. در صورتي كه به علت عدم برنامه ريزي مناسب و ضعف مديريت، خدماتي به اين گروه ارايه نمي‌شود.

گروه دفاع مقدس خبرگزاري مهر:15 سال پيش چشمان هزاران منتظر از فروغ چهره‌شان نوري دوباره گرفت. نگاه پير و خسته مادر به قامت رعناي فرزند روشن شد و اين انتظار سخت به پايان رسيد .  امروز پس از گذشت سالها از آن روز به يادماندني در كنار 4 تن از آزادگان دفاع مقدس نشستيم تا از سالهاي استقامت و ايمانشان به آن يگانه معبود برايمان بگويند. لحظاتي كه به شوق رضايت مولايشان خميني كبير(ره) تمام رنجهاي دنيا را به جان خريدند تا پرچم اسلام بر فراز اين سرزمين به اهتزاز در بيايد.

گفتند . از دوران سخت اسارت گفتند . از سختي‌هايي كه كامشان را تلخ نكرده بود . از تلخي‌هايي كه در برابر جوهره ايمانشان محو و يا شيرين شده بود .

و در پايان بر خلاف انتظار ما از تلخي‌هاي بعد از اسارت نيز گفتند . گمان نمي‌كرديم آزادگان نيز درگير مشكلات زندگي روزمره باشند . اما واقعيت اينست كه آنها نيز مشكلات عديده اي دارند . صحبت از 15 سال پيش نيست . صحبت از همين امروز است . ظاهرا معضلات و مشكلات مختص جانبازان نيست . بلكه همه گروه‌هاي ايثارگران را شامل مي‌شود . اين روزها كه روز تجليل و تكريم از آزادگان است و هر كسي در اين مهم از ديگري پيشي مي‌گيرد بايد توجه داشت كه فراتر از اين مهم، اهمي نيز وجود دارد. و در اين باب چه توصيه‌اي بالاتر از فرمايش امام عاشقان ، خميني كبير (ره) كه : « . . . بر دست‌اندركاران نظام است كه ذوق و استعداد و توان خود را در هرچه بهتر رسيدن به امور معنوي و مادي و ارزشي و فرهنگي اين يادگاران هدايت و نور به كار گيرند و از خدمت بي‌شائبه و بي‌منت به آنان دريغ نكنند ؛ هرچه انقلاب اسلامي ايران دارد از بركت مجاهدت شهدا و ايثارگران است . . .
. . . و من ميل ندارم كه اين قدرشناسي فقط در حد تعريف و تمجيد ظاهري خلاصه شود بلكه بايد در همه نوع امتيازات اجتماعي و اقتصادي و فرهنگي به آنان بها داده شود . . . »

صحيفه نور جلد 21 صفحه 15

پس اي كاش تجليل و تكريم ايثارگان منحصر به روز و موقعيت خاص ، برنامه و مراسم و كنگره خاص نشود . اي كاش رهنمودهاي آن روح قدسي ، امام سفركرده بر زمين نماند و از قاب روي ديوار بر اعمال و رفتارمان بنشيند .

قرار بود اين گزارش بمناسبت 26 مرداد ماه در كنار مجموعه اخبار مربوط به آزادگان منتشر شود . اما تغيير فضاي نشست و محتواي پاياني آن ما را برآن داشت تا در كنار مجموعه اخبار « پيشكسوتان جهاد و شهاد ؛ دهه دوم پس از جنگ » منتشر شود .

 مهر: قبل از هر سوالي از اينكه در خبرگزاري مهر حضور پيدا كرده‌ايد كمال تشكر را داريم وبه عنوان اولين سوال تاريخ و نحوه اسارت و آزادي خود را بيان كنيد.
 

محمد علي احدي: روزهاي جنگ، روزهاي پرخاطره ما بود . زمستان سال 1360 براي اولين بار همراه با نيروهاي بسيجي استان سيستان وبلوچستان به جبهه رفتم و بعد از پايان مأموريت سه ماهه با اصرار زياد در عمليات فتح المبين شركت كردم. اما در آن عمليات ساعت سه محاصره شديم و ساعت 5 بعدازظهر به اسارت دشمن درآمدم . لحظات سختي بود. من در شياري افتاده بودم و كلي خاك وشن در اثر انفجارات روي من ريخته بود به طوري كه آنها تصوركردند كه من مرده ام. نيروهاي بعثي به دوستان شهيدم تير خلاص مي زدند و من نمي دانستم چه كار بايد كرد. بالاخره با لگد سرباز عراقي به پهلويم تكان خوردم و چشمانم را باز كردم و در اولين روز عيد سال 1361 سربازان بعث در اردوگاههاي عراقي به پيشوازم آمدند. آن موقع من نوزده ساله بودم . مدت هشت سال و نيم در اسارت بودم تا اينكه در تاريخ 4/6/69 آزاد شدم.

حسين صادقي:  در دوران اسارت به حسين گاردي معروف بودم و آن هم به اين دليل كه من در دوران قبل از انقلاب عضو گارد ارتش بودم و در دوران انقلاب خلع سلاح شدم و بعد از انقلاب در كميته وسپاه فعاليت كردم. قبل از جنگ در مناطق كردستان و كرمانشاه درگيري بود كه به منطقه قصر شيرين رفته بودم و از آنجا به نفت شهر حركت كردم و چون منابع نفتي ما را عراق زده بود ما هم مقابله به مثل كرديم و با امكانات كمي كه داشتيم توانستيم منابع نفتي آنها را بزنيم. اوايل جنگ بود كه به دليل كمبود امكانات نظامي و وجود منافقين ،  در منطقه قصرشيرين محاصره شديم و بعد از اينكه مقاومت كرديم ، به اسارت نيروهاي عراقي درآمديم .در اولين بازجويي خودم را آشپز و كارمند ارتش معرفي كردم تا جانم از كينه آنان نسبت به پاسداران در امان بماند و بعد از بازجويي هاي متعدد من و ديگر همرزمانم جزء اولين افتتاح كنندگان اردوگاه الرمادي بوديم. در سن 25 سالگي اسير شدم و مدت ده سال و نيم در اسارت به سر بردم .

محمدعلي دوست پرست: اهل گرگان هستم  و تازه ازدواج كرده بودم كه براي شركت  در مرحله سوم عمليات رمضان به جبهه اعزام شدم. به عنوان راننده آمبولانس به خط مقدم رفتم. آن روز عراقي ها پاتك زده بودند و من بي اطلاع از اين حمله براي نجات جان مجروحان مسير مقابل خط مقدم را تا حدود 2 الي 3 كيلومتري به سمت خاك عراق ادامه دادم.قبل از آن من لباس سپاه را در آورده بودم و لباس خاكي پوشيدم چون لباس سپاه گرمتر بود و مدارك هايمان را نيز در زير خاك پنهان كرديم. طولي نكشيد كه نيروهاي سوداني اطرافمان را محاصره كردند و من به اسارت دشمن درآمدم. تيرماه 1361 اسير شدم و مردادماه 69 جزء اولين گروه ورود آزادگان بودم.

مهر: آيا حرفهايي بوده كه بنا به شرايط خاصي اصلا بيان نشده است؟

محمد علي احدي: حرفهاي ناگفته زياد داريم چراكه آن زمان نتوانستيم بگوييم. اين مطالب چند دسته هست يكي تشريح وضعيت خود اسارت هست. يك دسته از مطالب را زمان آزادي نمي شد بگوييم چون تعدادي بودند كه سرنوشت شان هنوز نامعلوم بود. يك دسته ديگر بحث انواع بد رفتاري هاي بعثي هاي عراقي بود.

سختي هاي اسارت زياد بود وهر كسي از زاويه و ديدگاه خودش و بر اساس آن اردوگاهي كه در آن قرار داشته مسائلي را بيان مي كند. ما حدود 43هزار آزاده داشتيم . اسارت با اينكه در يك دوره و در يك كشور اتفاق افتاده و به دست يك سيستم نظامي اتفاق افتاده است اما به اندازه 43هزار نوع اسارت داشتيم. يعني من به عنوان يك جوان نوزده ساله و طلبه ومجرد اسير شدم و ديگري با شرايط ديگر. تجرد و تأهل، پير وجوان، روستايي و شهري بودن ،فرزند داشتن يا نداشتن و... شرايط گذران اسارت را متفاوت مي كند.

در هر اردوگاهي افراد را به گونه اي خاص شكنجه مي كردند. يادم هست اوايل سال 1366 بعثي ها براي مقابله به مثل در مقابل ايران كه سربازان بعث را از سربازان عادي جدا كرده بود، تعدادي از رهبران مذهبي وسپاهي را به اردوگاه تكريت منتقل كرد. اردوگاه تكريت واقع شده بود در منطقه كاملا كويري كه هميشه پوشيده از شن بود وسرما و گرماي تيزي داشت. در تكريت از ساعت 12 ظهر تا ساعت 6 هر سه نفر مزدورعراقي يك اسير ايراني را مي زدند. آن روز، روزي فراموش نشدني بود به طوري كه عراقي ها از آن روز به عنوان «روز قيامت» ياد مي كردند و خاطره آن را براي ديگر سربازانشان مي گفتند.

 در اردوگاه موصل يك،  يكي از افراد را به ستوني بستند و پاهايش را با نفت سوزاندند و يا در تكريت اسراء را در گوني هاي خاص مي انداختند و گوني را بر روي زمين مي غلتاندند يا از پله ها پرت مي كردند. دشمن بعثي كينه اي ، قسي القلب و سنگدل بود. دو نفر از بچه هاي ما در اردوگاه موصل 2 به علت اصابت كابل به چشمهايشان ، مردمك چشمشان بيرون پريد. در يكي از اردوگاهها افسري بود كه هر كس را مي زد بدون استثنا فلج مي شد .مرحوم حاج آقا ابوترابي هميشه مي گفت شكنجه هاي بعثي ها فجيع تر از جنايات رژيم پهلوي بود. ميشل  سرپرست تيم صليبي به ما مي گفت: من 14 كشور رفتم و با 14 مليت در اسارت ملاقات كردم هيچ كدام مثل شما زندگي نكردند. اما يكي از به ياد ماندني ترين خاطرات اسارت مسابقه قوتبال ايران و عراق بود كه باعث شگفتي ما شد.

حسين صادقي: رزمندگان آنجا مشكلات بهداشتي داشتند. آنچه مسلم است وضعيت نابهنجار اسراء در عراق همچنان آثارش باقي مي ماند.

محمد علي دوست پرست: البته در برخي از اردوگاهها هم اجازه استفاده از كتابهاي ادبي و مذهبي مانند نهج البلاغه و قرآن بود حتي ما كلاسهاي زبان ، ادبيات ، خوشنويسي و واليبال داشتيم.

مهر: از روزهاي بازگشت بگوييد . چه چيزهايي در سال‌هايي كه دور از كشور بوديد تغيير كرده بود؟

محمد علي احدي: از سالهاي اسارت كه بگذريم اولين روزهاي بازگشت به ايران براي ما سخت بود. چراكه معيارهاي سال 1360 با سال 69 مقداري متفاوت  بود. حتي ما اوايل از كوچكترين تغييرات همانند روند اقتصادي كشور بي اطلاع بوديم. همانگونه به جامعه و كشور نگاه مي كرديم كه در سال 1361 از آن خارج شديم. يادم هست در اولين روزهاي ورود ما به ايران به آزادگان سكه بهار آزادي دادند. جمعي از آزاده ها سكه ها را كنار هم گذاشتند تا در ديدار با مقام معظم رهبري براي كمك به زلزله زدگان رودبارتقديم كنند  اما مسوول پادگان قرنطينه با ما دعوا كرد كه اين كار اشتباه است و اين هديه دولت به شماست - به دليل اينكه معيارها عوض شده  بود- در حاليكه ما هنوز خاطره حساب 100 امام و بخشيدن حقوق پاسداران به اين حساب را در ذهن داشتيم. به اجبار آزاده ها سكه ها را برداشتند . اما براي من شيريني آزادي با كلام تلخ اين برادر عزيز كه خبر از تحول معيارها مي داد از بين رفت يا استفاده بي حد از بيت المال براي ما غير قابل باور بود. نمي توانستيم بپذيريم كه برخي مسئولين از امكانات رفاهي استفاده مي كنند و زندگي شان با عموم مردم متفاوت هست.

شايد دوستان ما در كشور از نظر موقعيت اجتماعي و تحصيلات رشد داشتند و ما عقب مانديم. اما مطمئن هستم هيچ گاه در دفاع از دينم كوتاهي نكردم. اسارت توفيق خاص الهي بود. شايد اگر مسووليتي در ايران داشتم بعد از چند سال نسبت به خلوص خودم در كارم شك مي كردم. اما نسبت به دوران اسارت تنها دوراني است كه واقعا براي رضاي خدا كار كردم.

يكبار عراق من را به اردوگاه ديگري تبعيد كرد. از بين دوهزار نفري كه در محوطه اردوگاه بودند به مدت دو سال و نيم با هم مأنوس شده بوديم تنها مرا صدا زدند و  با چشمان بسته سوار ماشين كردند و به منطقه بد آب وهواي تكريت بردند . شايد سختي آن لحظه كه مرا از دوستانم جدا كردند و سرنوشتي مبهم در انتظارم بود برابر با لحظه اسارت بر من گذشت. به شدت احساس تنهايي وناراحتي مي كردم. همان لحظات ياد يكي از عرفا افتادم كه در سن 80 سالگي هنگام مرگ مي گريست. پرسيدند براي مرگ خود گريه مي كني گفت: به حال خودم گريه مي كنم كه 80 سال از عمرم گذشت وحتي يك سيلي براي اسلام نخوردم.

ما خدا را شاكريم كه در راه اسلام توانستيم سخت ترين مشكلات را تحمل كنيم. اگر به تاريخچه اسارت در دنيا نگاه كنيم متوجه خواهيم شد كه فقط دو گروه از اسرا با آزادگي به سرزمين خود بازگشتند. گروه اول كاروان كربلا بود و گروه دوم پيروان سالار شهيدان(ع)، يعني همان آزادگان ايراني هستند. بايد ديد چه شد كه اسير ايراني آزاده برگشت. با وجود همه اينها اسارت براي ما نعمتي بزرگ بود و من هميشه به خاطر اين نعمت خدا را سپاس مي گويم.

محمد عقيقي:  چه فايده اي دارد كه من بگويم در كجا وچه تاريخي اسير شدم . آنچه در طول دوران اسارت بر ما گذشت به اتمام رسيد. شكنجه، كتك، محروميت، سختي... اسارت جز اين نيست اما بايد به مشكلات امروز آزاده ها بيانديشيم. اسارت بدون سختي نمي شود اسارت مانند كابوسي بود كه يك فردي در شب باراني در خواب مي بيند و تمام مي شود. حالا، بايد حركت كرد. امروز مشكلات آنقدر ما را احاطه كرده كه حتي معيارهايمان يادمان رفته است. در جايي كه انواع فيلمهاي مبتذل را نشان مي دادند و تحت سخت ترين شكنجه هاي روحي بوديم چه شد كه جوانان آنروزمقاومت و ايثار برايشان ارزش بود و حالا اينها ارزش نيست؟  چرا رسانه ها سعي كردند در اين مدت الگوهاي جوانان را تغيير دهند. چرا هيچ يك از مسوولين اجرايي به ملاقات ايثارگران نرفتند تا از نزديك مشكلاتشان را ببينند. بايد رسانه ها توانمندي هاي آزاده ها و جانبازان را انعكاس دهند. به آزاده مجال دهيد تا خودش را ثابت كند. بعضي از اين افراد در كارهاي مديريتي و فرهنگي نمونه هستند.

 

معيارها عوض شده ديگر بچه من معيارهاي فكري مرا قبول ندارد. براي همسر من اين مطالب كه من بگويم خنده داراست. چون نود و نه درصد رسانه ها معيارهاي جديدي را اشاعه مي دهند. فلان ورزشكار معروف سنبل تمام جوانان شده فلان ريشي كه مد شده فلان ورزشكار مد كرده ، موي بلندي كه الان فرهنگ شده فلان ورزشكار وهنرپپيشه مد كرده ديگر چفيه خاكي ما ارزش ندارد. اصلا يك نفر در ميليونها باور نمي كند كه چهار زن ايراني اسير بودند و در طول اين 4-3سال عراقي ها جرأت تعرض به آنها نداشتند چرا ؟ به خاطر اينكه ما پايش ايستاده بوديم.

حسين صادقي: ما توانمندي هاي زيادي در اسرا مي بينيم اما متأسفانه روي آن تكيه نشد نمونه آن ابتكارات آنها در اسارت هست .من يادم مي آيد كه در اردوگاه الرمادي  پزشك اردوگاه دائم الخمر بود و هميشه به جاي دندان خراب دندان سالم را مي كشيد . ما سعي كرديم ديگر سراغ او نرويم. تصميم گرفتيم با زرورق سيگار دندان اسرا را پركنيم يا حتي يكبار من با دسته قاشق دندان نيش  يكي از رزمندگان را كشيدم. ما با سختي در زندانهاي عراق از حماسه سازان انقلاب و از اين سرمايه ها مراقبت كرديم . اما اينجا آنطور كه بايد به اين افراد رسيدگي نمي شود . متاسفانه مجريان مسائل آزادگان افرادي هستند كه نسبت به اين افراد بي اهميت مي باشند. جناح گرايي مسوولين بزرگترين ضربه را به مردم و ايثارگران زد.  بعد از امضاء قطعنامه روند سياسي و اجتماعي ايران عوض شد و مردم نيز بطبع تغيير كردند.

محمدي علي احدي: بيشتر نارضايتي ايثارگران از تبليغات قبل از اجراست. تصور مردم بر آن است كه اين گروه در تمام زمينه ها حقوق خود را دريافت مي كنند. در صورتي كه به علت عدم برنامه ريزي مناسب و ضعف مديريت خدماتي به اين گروه ارايه نمي شود.

کد خبر 219316

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha