۱۳ شهریور ۱۳۸۴، ۱۶:۵۸

مشروح گفت وگوي اختصاصي "مهر" با دكتر عسگرخاني مدير مطالعات منطقه دانشكده روابط بين الملل وزارت خارجه: من معتقدم آب نبات هم نگرفته ايم// بزرگترين اشتباه ما مذاكره با اروپايي ها بود//CTBT به مراتب وحشتناك تر از NPT خواهد بود

مشروح گفت وگوي اختصاصي "مهر" با دكتر عسگرخاني مدير مطالعات منطقه دانشكده روابط بين الملل وزارت خارجه: من معتقدم آب نبات هم نگرفته ايم// بزرگترين اشتباه ما مذاكره با اروپايي ها بود//CTBT به مراتب وحشتناك تر از NPT خواهد بود

دكتر ابومحمد عسگرخاني عضو هيات علمي دانشگاه تهران در گفت وگوي اختصاصي با خبرنگار "مهر" در چارچوب فناوري هسته اي، پيامدهاي حوادث 11سپتامبر، روند اتهامات هسته اي به ايران، تعليق غني سازي و چانه زني هاي هسته اي با اروپاييان به اظهارنظر پرداخت. توجه خوانندگان را به مشروح اين گفتگو جلب مي نماييم.

 

- دكتر ابومحمد عسگرخاني، متولد 1330- تهران

- عضو هيات علمي دانشگاه تهران

- دكتراي روابط بين الملل از دانشگاه كوئينز كانادا

- كارشناس دعاوي ايران و آمريكا در دادگاه لاهه از طرف نخست وزير وقت، مهندس ميرحسين موسوي

- مولف كتاب رژيم هاي بين المللي

- مديرسابق گروه مطالعات آمريكا و اروپاي مركز تحقيقات استراتژيك مجمع تشخيص مصلحت نظام

- مدير مطالعات منطقه دانشكده روابط بين المللي وزارت خارجه  

معرفي:

مهر: ريشه بهانه جويي آمريكا درخصوص بهره مندي و تجهيز كشور هاي در حال توسعه به فناوري هسته اي از چه زماني شكل گرفت و اين بهانه جويي چقدر مبناي واقعي داشت؟

- عسگرخاني :
با فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، در نظام بين الملل خلا عميقي ايجاد شد و بازدارندگي و موازنه قدرتي كه بين آمريكا و اتحاد جماهير شوروي بود از بين رفت . اين خلا در سرزمين هايي كه اتحاد شوروي جاي پا داشت محسوس تر بود . براي اينكه نظم نوين بر هم نخورد آمريكا ناگزير از پر كردن آن خلا بود . در نتيجه آماده شد تا بر اساس نظريه هايي كه از دهه 70 تحت عنوان تئوري ثبات مبتني بر سيطره پيش بيني كرده بودند نظم نوين را ايجاد كند.  چون نمي توانست بدون مدرك حقوقي به اين كار اقدام كند، تغييري بر منشور سازمان ملل بويژه بخش شوراي امنيت آن گذاشت.

مهر: منظورتان كدام تغيير است؟

- ببينيد! در منشور سازمان ملل از يك طرف اصل "حاكميت"  بسيار محترم است و رعايت مي شود و از سوي ديگر مي گويد هر جا صلح و ثبات منطقه اي بر هم بخورد، سازمان ملل و شوراي امنيت مي توانند وارد عمل شوند. در حقيقت آمريكاييها از اين تناقض در منشور سازمان ملل استفاده كردند و اين را كه در كدام موارد ثبات و صلح و امنيت بين المللي و منطقه اي به خطر مي افتد، تعريف كردند و آن را در 4 زمنيه "حقوق بشر، تروريسم، جنگ داخلي و اشاعه  سلاح هاي كشتارجمعي" برشمردند.در نتيجه  قابل پيش بيني بود كه با توجه به اين چهار محور در چهار زمينه؛ دخالت انجام خواهد گرفت و در پيش بيني كه خود من آن زمان انجام دادم بر اساس اين 4 اصل؛ تحولات آتي را گمانه زني كردم؛ و مثلا به وضوح ديدم كه بالكان مستعد جنگ داخلي است چون نيروهاي اتحاد شوروي به تازگي از آن خارج شده بودند يا در خاورميانه  به طور كلي از دهه 80 بسياري از كشورهاي اين منطقه ، از مرحله توليد "سلاح هاي متعارف" عبور كردند و به توليد "سلاح هاي كشتار جمعي"  روي آورده بودند بر اين اساس خاورميانه هم مستعد بود براي پذيرش اين  اتهام، علاوه بر  اين، در كشورهاي در حال توسعه در آفريقا و آسيا و بالكان هم نقض حقوق بشر به خوبي مشهود بود و اينگونه بود كه زمينه براي دخالت و بهانه جويي آمريكا در مناطق مختلف و به خصوص خاورميانه پديد آمد و آنچه در 11 سپتامبر 2001 ميلادي اتفاق افتاد اين برنامه ها را تسريع بخشيد.

مهر: پس از 11 سپتامبر چيزي شروع نشد؟

-  بله قضيه از 11 سپتامبر شروع نشد. قضيه از يك دگرگوني كلي در سيستم نشات مي گرفت . در اثر اين دگرگوني سيستم يك سري برنامه ها بايد انجام مي گرفت و حادثه 11 سپتامبر فقط يك "كاتاليزور" بود كه آن را تشديد كرد.

مهر: برخي معتقدند اين حادثه هم كار خود آمريكاييها بوده است و آن را بوجود آوردند تا روند را تسريع كنند. اين حرف چقدر منطقي و قابل اثبات است؟

- البته اين به نظر من درست نيست چون خود پديده بن لادن و طالبان هم ناشي از پديده دگرگوني سيستم بودند.

مهر: لطفا بيشتر توضيح بدهيد؟

- ببينيد ، مثلا طالبان از آغاز بصورت يك "پروژه" بود ، زماني طالبان متولد شد كه قرار بود براي رهايي از سيطره اتحاد شوروي و كمونيسم فعاليت كند و بر اين اساس آن را تقويت كردند همانطور كه صدام حسين را هم تقويت كردند براي پيش گيري از انقلاب ايران . اما بعدا طالبان از حالت پروژه خارج  شد و وقتي كمونيسم شكست خورد ديدند مولودي را بزرگ كرده اند كه براي نظام بين المللي خطرناك است. طالبان بعدا به يك "ايدوئولوژي" و مكتب تبديل شد كه همان عربستاني كه به آنها كمك مالي مي كرد و همان پاكستاني  كه از آنان حمايت مي كرد ديدند كه پروژه شان فرزند نامشروعي در نظام بين الملل شده است.

مهر: خوب آقاي دكتر! رويكرد دستگاه ديپلماسي كشورمان در قبال طالبان چه بود؟ 

- واقعيت اين است دستگاه ديپلماسي ما عمق مساله طالبان را نفهميد،  بنده همان موقع ، حداقل 5 سال قبل ،  پروژه طالبان را در دستگاه وزارت خارجه ارزيابي كردم  و اين  وقتي بود كه هنوز 11 سپتامبري وجود نداشت و من آن زمان مساله عراق و افغانستان را هم  پيش بيني كردم و گفتم اين اتفاق ها خواهد افتاد هر چند متاسفانه ارزيابي ام را كه تسليم مركز پژوهشهاي مجلس شوراي اسلامي شده بود تا استفاده شود و دستگاه سياست خارجي سياستش را اصلاح كند ؛ مورد استفاده قرار نگرفت. متاسفانه دستگاه ديپلماسي ما در آن زمان به سوي شناسايي و به رسميت شناختن طالبان رفت و آقاي  امين زاده ، معاون وزير امور خارجه صريحا گفت كه طالبان يك واقعيت است و بايد آن را بپذيريم و با آن زندگي كنيم در صورتي كه طالبان  "واقعي"  نبود بلكه گروه هاي تروريستي بودند كه مشكل آفرين مي شدند.

مهر: خوب، به سوال اصلي مان برگرديم، ظاهرا آمريكا بيش از مساله تروريسم، در مورد ايران؛ بهانه هاي مربوط به فعاليت هاي  "هسته اي" ايران  را پررنگ پيگيري كرده است، نظر شما در اين خصوص چيست؟

- نه ! به اين سادگي نيست ؛ جمهوري اسلامي ايران حتي اگر بهانه  سلاح هاي كشتارجمعي و مساله هسته اي را تمام كند و تسليم غرب شود؛  در مرحله دوم،  بحث حقوق بشر و  در مرحله بعدي بحث تروريسم پيش كشيده مي شود . حتي برنامه هايي براي ايجاد "درگيري هاي داخلي" به منظور ايجاد فشار بر ايران و به پيش بردن پروژه اي كه در مورد ايران تعريف كرده اند دارند، همچنانكه در "اهواز و غرب كشور"  اتفاق افتاده است . تا در هر چهار محور و به خصوص مساله نقض حقوق بشر ايران را درگير و متهم  كنند، اين كاملا يك برنامه از پيش طراحي شده است.

به هر حال اين اتفاق افتاده و هنوز هم كه مساله سلاح هاي كشتارجمعي مطرح مي شود بايد توجه داشت كه يكي از 4 محوري است كه هنوز گريبانگير سيستم نظام بين الملل است و فعلا از ميان اين 4 مورد براي جمهوري اسلامي ايران؛ مساله هسته اي ،  در رديف اول قرار دارد. متاسفانه در طول 8 سال گذشته بطور اخص و 16 سال گذشته بطور اعم جمهوري اسلامي ايران توجهي به مناني نظري و حقوقي تحولات نداشت و آمادگي نداشت كه به لحاظ نظري و عملي با اين مسائل مواجه شود.

 

 واقعيت اين است دستگاه ديپلماسي ما عمق مساله طالبان را نفهميد،  بنده همان موقع ، حداقل 5 سال قبل ،  پروژه طالبان را در دستگاه وزارت خارجه ارزيابي كردم . متاسفانه دستگاه ديپلماسي ما در آن زمان به سوي شناسايي و به رسميت شناختن طالبان رفت و آقاي  امين زاده ، معاون وزير امور خارجه صريحا گفت كه طالبان يك واقعيت است و بايد آن را بپذيريم و با آن زندگي كنيم در صورتي كه طالبان  "واقعي"  نبود بلكه گروه هاي تروريستي بودند كه مشكل آفرين مي شدند

مهر:  با توجه به اينكه مي فرماييد اين روند اتهام هسته اي به كشورهاي منطقه قابل پيش بيني بوده است مي خواهيم نظرتان را راجع به عملكرد ديپلماسي ايران در سالهاي اخير بويژه 2 سال اخير و بعد از باز شدن پرونده هسته اي كشورمان بپرسيم. آقاي دكتر لاريجاني كه چند روز پيش مسئوليت بحث هسته اي ايران را بر عهده گرفتند معتقدند در 2 سال گذشته در مذاكرات هسته اي مرواريد بخشيديم و آب نبات گرفتيم. نظر شما در اين خصوص چيست؟

- بديهي است كه عملكرد ما در طول 2 سال گذشته بسيار ضعيف بود من با آقاي لاريجاني موافقم كه در دو سال گذشته ايران مرواريد گرانبهايي را از دست داد.

مهر: آن مرواريد گرانبها چه بود؟

- "امنيت"، امنيت ايران به نظر من معامله شد. حق مسلم ايران معامله شده است، حق توسعه ايران و حقوقي كه مبتني بر خود NPT  بود، حقوقي كه مبتني بر توسعه حقوق بشر بود از ما سلب شد. حق حاكميت از ما سلب شد حق قوه قضاييه سلب شد و اين فقط دو سال نيست. انتقاد آقاي لاريجاني نبايد فقط بر اين دو سال باشد. من مذاكره كنندگان دو سال اخير را فقط مسبب اين پيامد نمي بينيم. مذاكره كنندگان دو سال اخير به لحاظ "عدم تخصص" و  "رعب و وحشت" و جوي كه در نظام بين الملل بود تن به اين كار دادند. ما بايد فراتر از اين دو سال را بنگريم. اين بحث  ريشه عميقي دارد و بيش از آنچه متوجه شوراي عالي امنيت ملي باشد بحث وزارت خارجه است . آنهم اداره خلع سلاح وزارت خارجه نه هم وزارت خارجه. افرادي در اين اداره ناخودآگاه و در نتيجه كارشناسي هاي غلط، به پيمانهايي ازجمله NPT و CTBT و  MTCR  تن داده اند كه مشكلات ما از آن ناشي مي شود. نمي دانم تا چه حد اطلاع داريد، زماني كه سكوهاي نفتي ما را در اواسط دهه هشتاد ميلادي (1366)  حدود 20 سال توسط ناوگان آمريكا مورد حمله قرار گرفت،  بنده آن زمان پيشنهاد كردم كه بهترين موقع است كه ايران  از NPT  خارج شود اما حتي يك نفر هم به اين موضوع توجه نكرد.

مهر: شما آن زمان، مقطع جنگ نفتكش ها در خليج فارس؛ كجا فعاليت مي كرديد؟

- زماني كه سكوهاي نفتي ما را زدند من در هلند در لاهه بودم و اتفاقا در سفارت ايران در لاهه بودم و اين تز را گزارش كردم. در اواخر دهه هشتاد هم در كانادا بودم و در دانشگاه "كوئينز"  كانادا تحصيل و تدريس مي كردم . اين هشدار را تكرار كردم،  آنجا طراحان NPT  و كساني كه درس كنترل تسليحات را آموزش مي دادند كساني بودند كه صحبت از تمديد نامحدود NPT  در سال 1995 مي كردند . بنده همان زمان در سال 1989 گزارشي به ايران فرستادم و اعلام كردم با توجه به تمديد نامحدود NPT  در سالهاي آينده بهتر است ايران به اين معاهده نپيوندد. به هر حال ايران در سال 1995 بدون سرو صدا در كشور به اين معاهده پيوست و مخالفت هاي ما تاثيري نداشت.

من سال 1996 همزمان با بحث امضاي CTBT (معاهده منع جامع آزمايشات هسته اي) از كانادا به ايران بازگشتم و مخالفتم را در دانشگاه تهران ، دانشگاه  وزارت امور خارجه و دانشگاه امام صادق(ع)  به شدت اعلام كردم، حتي پيش نويس CTBT  را بين دانشجويان توزيع كردم و خطرات آن را اعلام كردم اما متاسفانه برخلاف هشدارهاي ما، وزارت خارجه آن را امضا كرد. حالا هم اگر قضيه NPT  تمام شود ، ايران را در مساله CTBT مهار خواهند كرد.

مهر: يعني چه؟ منظورتان از مهار ايران توسط CTBT چيست؟

- يعني فاجعه اي به مراتب عظيم تر از مساله NPT  رخ خواهد داد. اين را من بار ديگر هشدار مي دهم كه قضيه CTBT به مراتب وحشتناك تر از NPT خواهد بود. CTBT  حاصل 60 سال فعاليت جاسوسي و ضد جاسوسي است، مكانيسم هايي كه دارد به مراتب خطرناك تر و دشوارتر از NPT  است. آنجا اصل "حاكميت"  كاملا از بين رفته است ، ما فقط مي توانيم اعتراضمان را به دبير كل CTBT  ارايه بدهيم!  و دبير كل فقط مي تواند به بازرسان هشدار بدهد كه ديگر جاسوسي تكرار نشود(!)  هيچ گونه اقدام قانوني عليه آنها انجام نمي شود و هيچ مرجع قضايي در داخل ايران اجازه انجام هيچ اقدامي را ندارد.

متاسفانه آن زمان كه دستگاه ديپلماسي ما CTBT  را امضا كرد ، بنده مي گفتم چه لزومي دارد كه الان  وارد اين معاهده شويم . معاهده اي كه هنوز رسميت نيافته و" نافذ"  نشده است . من پيش بيني كردم كه حداقل 10 سال طول خواهد كشيد كه اين معاهده نافذ شود ما بايد  نفر آخر مي بوديم كه به اين معاهده مي پيوستيم، اين حداقل هوش سياسي بود.

سال 1996 همزمان با بحث امضاي CTBT (معاهده منع جامع آزمايشات هسته اي) از كانادا به ايران بازگشتم و مخالفتم را در دانشگاه تهران ، دانشگاه  وزارت امور خارجه و دانشگاه امام صادق(ع)  به شدت اعلام كردم، حتي پيش نويس CTBT  را بين دانشجويان توزيع كردم و خطرات آن را اعلام كردم اما متاسفانه برخلاف هشدارهاي ما، وزارت خارجه آن را امضا كرد. حالا هم اگر قضيه NPT  تمام شود ، ايران را در مساله CTBT مهار خواهند كرد

مهر:  نافذ شدن CTBT  به چه معناست؟

- طبق مقررات بايد 44 كشور داراي توان هسته اي اين معاهده را تصويب كنند تا "نافذ " شود. هنوز اين اتفاق نيافتاده است از 1996 تاكنون 9 سال گذشته است و  يقينا در آينده  نزديك نيز نافذ نخواهد شد. سوال اينجاست كه چرا دستگاه ديپلماسي ايران آن را امضا كرد و باعث شد دستگاههايي در بوشهر و تهران و چاران كرج نصب شود و اطلاعات آزمايشهاي ايران را مخابره كند چه لزومي داشت كه از 9 سال قبل معاهده اي كه هنوز اصلا نافذ نشده است بپذيريم و عواقبش را قبول كنيم. اين يا واقعا "خيانت" است يا "جهالت"  ما صلاحيت قضاوت در مورد اين قضيه را نداريم ولي مي توانيم بگوييم كه اين كار به هر يك از دو دليل كه بوده باشد، غلط بوده است. درنتيجه نبايد از اين دو سال ايراد بگيريد امنيت كشورها در سالهاي گذشته دست كساني بوده كه اين امنيت را مذاكره كرده اند. امنيت ما در دست وزارت دفاع يا وزارت اطلاعات نبوده است در دست  اداره خلع سلاح وزارت خارجه بوده كه قضيه را به جايي كشاندند كه حالا بايد پروتكل الحاقي به NPT  را هم بپذيريم.

اين قضيه بسيار عميق تر از آن است كه سياسي و جناحي شود. اين موضوع با امنيت كشور و با حق توسعه مرتبط است . خطا در اين دو سال نبوده است . نمي توان گفت مثلا آقاي فلان در شوراي امنيت در مذاكراتش ناتوان بوده است، مسئوليت قصور و غفلت و ترك فعل با كساني است كه حداقل از سال 1995 تاكنون در اين معاهدات دانسته  يا ندانسته كوتاهي كرده اند.

مهر: به هر حال ايران در مسيري افتاد، مشكلات حاد دو سال اخير به وجود آمد. آيا در دو سال اخير در مقاطع مختلف تصميم گيري جز آنچه ايران انتخاب كرد انتخاب هاي بهتري هم وجود داشت تا آن جرقه اوليه در بحث هسته اي به شلعه امروزي تبديل نشود؟

- بزرگترين اشتباه ما مذاكره با اروپايي ها بود . اروپايي ها طرف حساب ما در معاهدات نيستند . معاهده اي كه ما امضا كرده ايم بين المللي است. طرف ما آژانس و جامعه  بين المللي است و در هيچ جاي معاهدات نيامده كه ما وارد مذاكره با سه كشور اروپايي شويم و در نتيجه به بازدارندگي و تهديدهاي آن سه كشورش بدهيم. ما وقتي با سه كشور اروپايي مذاكره مي كنيم يعني آنها را به عنوان "حكم" پذيرفته ايم و وقتي آنها را به عنوان حكم پذيرفتيم پيامدهايي كه اين سه كشور اروپايي از ما مي خواستند از جمله تعليق غني سازي هر چند داوطلبانه بود به "تعهد" تبديل شد.

بزرگترين اشتباه ما مذاكره با اروپايي ها بود . اروپايي ها طرف حساب ما در معاهدات نيستند . معاهده اي كه ما امضا كرده ايم بين المللي است طرف ما آژانس و جامعه بين المللي است و در هيچ جاي معاهدات نيامده كه ما وارد مذاكره با سه كشور اروپايي شويم

- ما وقتي با سه كشور اروپايي مذاكره مي كنيم يعني آنها را به عنوان "حكم" پذيرفته ايم و وقتي آنها را به عنوان حكم پذيرفتيم پيامدهايي كه اين سه كشور اروپايي از ما مي خواستند از جمله تعليق غني سازي هر چند داوطلبانه بود به "تعهد" تبديل شد

 مهر:  يعني اروپايي ها مذاكره كردند كه تا خواسته آمريكا را به ما تحميل كنند؟

- بله ! شما به كلماتي كه در بيانيه هاي اروپا در مورد ايران به كار برده شده نگاه كنيد. اين كلمات، كلمات اروپايي نيست بلكه من ثابت مي كنم كه اين كلمات، كلمات آمريكايي است. در قطعنامه هاي مختلف كه عليه ايران صادر شده اشاره شده است كه ايران بايد Full and prompt copration  از خود نشان  دهد "همكاري كامل و فوري" . اين عبارتي استاندارد و حقوقي است كه ساخته و پرداخته آمريكاييها در 100 سال گذشته است و در معاهدات مختلف به چشم مي خورد.

مهر:  تاريخچه اين عبارت را بگوييد.

- اين عبارت را براي اولين بار آقاي "كورد سال" وزير خارجه آمريكا در نامه اي كه در زمان انقلاب مكزيك به اين كشور نوشت به كاررفت. كورد سال با اين عبارت در پي مصادره اموال آمريكا توسط مكزيك خواستار غرامت  فوري و كامل شد. گرچه مكزيكي ها به صورت حل و فصل يك كاسه غرامت را پرداخت كردند اما از آن زمان فرمول غرامت به عنوان غرامت كامل در حقوق بين الملل مرسوم شد. بعد در دهه 1950 يعني بيش از نيم  قرن پيش آمريكا يك سري قرارداد با كشورهاي در حال توسعه تحت عنوان معاهده دوستي يا معاهده مودت امضا كرد. عهده نامه مودت بعد از كودتا عليه دكتر مصدق با شاه ايران هم امضا شد و در آن همين عبارت را گنجاند و گفت اگر روزي ايران اقداماتي انجام داد كه اموال آمريكا را تحت تاثير قرار دهد و مصادره كند ، بايد Full and  prompt  كامل و سريع غرامت بپردازد.

30 سال بعد و بعد از انقلاب ايران و وقايع اشغال سفارت آمريكا و گروگانگيري براي نوشتن بيانيه الجزاير هم متاسفانه افراد ناواردي از ايران شركت داشتند و باز هم  اين عبارت گنجانده شد. در ديوان لاهه هم در طول 25 سال گذشته به موجب همين فرمول از ما غرامت خواسته اند. آمريكا در قطعنامه هايي كه در مورد عراق براي كنترل تسليحات صادر كرد همين عبارت را به كار برد و گفت صدام حسين  همكاري مي كند و موشك هايش را از بين مي برد ولي همكاريها كامل و سريع نيست و بايد تا آنجا پيش رود كه صدام حسين هيچ نداشته باشد. امروز هم هر چند اروپايي ها بيانيه ها را عليه ما يكي پس از ديگري صادر مي كنند اما همان زبان و عبارات و خواسته هاي آمريكا در آن به كار گرفته شده است.

مهر: پس بايد قبول كنيم كه دستگاه ديپلماسي ما كارشناس حقوقي و زبان شناس ندارد!

- بله متاسفانه ! ما در مذاكرات نستيم كه ببينيم بيانيه ها را چه كسي مي نويسد اما به عنوان متخصص اين كار مي دانيم واژه ها واژه هاي چه كساني است و سابقه تاريخي آنها را مي دانيم و مي دانيم تغييرات واژه در طول تاريخ چه بوده است . از آن زمان ، اين عبارت از ادبيات غرامت وارد  ادبيات تسليحات يك نوع Gradioation  وmutation داشته است و اين كار آمريكاييهاست.

حالا بايد پرسيد چرا رفتيم با كساني كه اصلا وجاهت قانوني حكميت سيطره مشروعيت نداشته اند، مذاكره كرده و حرف آنها را پذيرفته ايم .

مهر: گاهي ازسوي كارشناسان غربي اين نقد به سه كشور اروپايي وارد مي شود كه به ايران دو سال "فرصت" داده اند، ايران وقت كشي كرده و از اين فرصت براي ايجاد "عرق ملي"  در حمايت از انرژي هسته اي و تكميل  تحقيقات و فناوري هسته ايش را استفاده كرده و به نوعي به احساس هم گرايي و هم سرنوشتي در ميان كشورهاي در حال توسعه  شكل دهد؛ چون بسياري از كشورهاي در حال توسعه هم در آغاز راه استفاده از فناوري هسته اي هستند؛ همچنين از سوي ديگر مذاكره كنندگان هسته اي ايران هم معتقدند در مقطعي كه بحث ارجاع سريع پرونده به شوراي امنيت مطرح بود با توجه به قدرت و نفوذ آمريكا چاره اي جز مذاكره به كشور اروپايي به عنوان قدرتي كه بتواند همپايه قدرت اين آمريكا باشد و نوعي بازدارندگي و موازنه ايجاد كند وجود نداشت، امروز آقاي دولت جديد و مسولان جديد بحث هسته اي ابتكار توسعه دامنه مذاكره را مطرح مي كنند. آيا گريزي از آنچه انجام شده بود و آيا راهكار جديد راهگشا خواهد بود؟

- ببينند در طول  يك دهه گذشته با حقوق معاهدات، تا حد زيادي براي  ايران "دام"  گذاشتند و دستگاه ديپلماسي ما داوطلبانه اين دامها را پذيرفت و در آنها گرفتار شده، دستگاه ديپلماسي ما اعتقادي به حاكميت نداشته و تصور مي كرد كه اصل حاكميت جهاني شده است.

مهر:  منظورتان از حاكميت چيست؟

- حاكميت ملي. البته من به رژيم ها و معاهدات بين المللي اعتقاد دارم و آنها را در دانشگاه تدريس مي كنم ولي معتقدم اين معاهدات را صاحبان قدرت مي نويسند و بايد در درون آنها چانه زني داشته باشيم . اما اين كار هرگز در طول اين دهه صورت نگرفته است. من باز هم تاكيد مي كنم اين مصيبت 2 ساله ما ريشه   10 ساله دارد. در دو سال گذشته با رعب و وحشت به قضييه نگاه كرديم و تحت تاثير تهديدها قرار گرفتيم.

من معتقد بودم كه نبايد پروتكل را به اين شكل مي پذيرفتيم بايد مذاكرات  جدي انجام مي گرفت . اگر آقاي لاريجاني معتقد است كه آب نبات گرفتيم من مي گويم آب نبات هم نگرفته ايم . چون آنچه به ما داده شده همان است كه 30 سال پيش به موجب NPT  به ما داده بودند

مهر:  خوب يعني تهديد ها عليه ايران جدي و واقعي نبودند؟

- واقعيت اين است كه تهديدها را در داخل خيلي بزرگ كردند. تهديدها عملي نبود و هنوز هم چنين تهديدي نيست كه عمليات مسلحانه عليه ايران صورت گيرد. سناريوي عراق با سناريوي ايران فرق دارد. من معتقد بودم كه نبايد پروتكل را به اين شكل مي پذيرفتيم بايد مذاكرات  جدي انجام مي گرفت. اگر آقاي لاريجاني معتقد است كه آب نبات گرفتيم من مي گويم آب نبات هم نگرفته ايم . چون آنچه به ما داده شده همان است كه 30 سال پيش به موجب NPT  به ما داده بودند . به موجب معاهده  ما به عنوان يك كشور ندارد حتي اگر امكانات مالي هم نداشته باشيم آنها بايد در اختيار ما قرار مي دادند. تا ما به دانش هسته اي برسيم . اين كار صورت نگرفته است. اينكه امروز بگويند بايد فعاليت هسته اي تان را مطلقا متوقف كنيد اين حق مسلم ما و آنچه را كه معاهده به ما داده بود را هم از ما گرفته است.

مهر: آيا اين طور كه مي فرماييد با توجه به اينكه ارجاع به شوراي امنيت به ادله قانوني نياز دارد. بحث ارجاع به شوراي امنيت هنوز هم يك بحث غير واقعي و غيرممكن است؟ آيا كشورهايي چون روسيه و چين هم بر سر راه آمريكا براي ارجاع پرونده به شوراي امنيت مي توانند مانع واقعي باشند؟

- بله من معتقدم بحث ارجاع به شوراي امنيت و مجوز حمله نظامي به ايران از اين طريق غيرممكن است و معتقدم روسها و چيني ها مايل به ادامه مذاكره با ايران هستند و تا قبل از رفتن پرونده ايران به شوراي امنيت از ما حمايت مي كنند و اگر پرونده به شوراي امنيت رود حمايت آنها از ما كم خواهد شد. ولي اين كم شدن حمايت به اين شكل نيست كه مجوز عمليات نظامي را به آمريكاييها بدهند. آمريكا در اين قضيه راهي طولاني دارد و ناگزير خواهد بود نه  از طريق شوراي امنيت ، بلكه از طريق سازمان پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) وارد قضيه  شود. به نظر من آمريكا راه ناتو را در پيش خواهد گرفت نه شوراي امنيت را براي اينكه در شوراي امنيت به حد كافي  مدارك و ادله عليه ايران وجود ندارد كه شورا متقاعد شود ايران Material Bridch  داشته است. شوراي امنيت در مورد عراق هم مطمئن نشدند كه نقض ماهوي معاهده صورت گرفته است.

مهر:  ايران بر حفظ غني سازي تاكيد دارد و حتي مقدمه آن را در يو.سي.اف اصفهان آغاز  كرده است. غربي ها ادعا مي كنند غني سازي زمينه ساخت سلاح هسته اي است آيا فكر نمي كنيد با تبليغات غرب اين غني سازي جلب اجماع جهاني را عليه ايران براي آمريكا آسان كند؟

- به صورت فني نه. اين غني سازي اين درصد پايين آن غني سازي نيست كه چنين مجوزي را به آمريكاييها بدهد كه پرونده را به شوراي امنيت  ارجاع دهند. در عين حال آنچه در اصفهان آغاز شده و بهانه اي براي تهديد قرار گرفته است اصلا غني سازي نيست. آن ماده اوليه اي كه بتواند بهانه اي براي ارجاع پرونده به شوراي امنيت قرار گيرد حداقل در يكي دو سال آينده در دست آمريكا نخواهد بود.

مهر: بعضي ها اصولا به استراتژي ايران در مذاكرات هسته اي اشكال مي گيرند،  يعني مي گويند چه ضرورتي داشت ايران به طور رسمي و پر سرو صدا با سه كشور اروپايي مذاكره كند؟ بهتر نبود كه اين مذاكرات بطور مستمر و غير رسمي و به دور از فضاي رسانه اي صورت مي گرفت كه فشار تبليغاتي روي ايران كمتر شود؟

- البته مذاكرات طولاني ايران و اروپا و آنچه در اين دو سال رخ داد چيزي را به دست آمريكا داده است كه  آمريكا دو سال قبل ان را نداشت.

در مذاكرات بايد سه محور در نظر گرفته شود. اول محور حقوق بين الملل، دوم محور نظريه هاي روابط بين الملل و سوم محور فناوري تكنولوژي كه همكاري نزديك با سازمان انرژي اتمي خودمان را مي طلبد و اين سه ضلع مثلث با پشتوانه افكار عمومي مي تواند زمينه ساز موفقيت ايران در احقاق حقش باشد

مهر:  آن چه بود؟

- ايجاد "رويه" عليه ايران. همين قطعنامه هايي كه صادر شده و مذاكراتي كه صورت گرفته آهسته آهسته عليه ايران ايجاد رويه كرده است به ياد بياوريد كه براي اقدام نظامي عليه صدام حسين به يك دهه قطعنامه اشاره كردند دارند اين كار را هم براي ايران مي كنند. ما به دست خودمان رويه اي را كه وجود نداشت، ايجاد كرديم.

مهر: چه راهكاري پيش روي ايران قرار دارد و پيشنهادي كه قرار است در يكماه آينده به جامعه جهاني بدهيم چه بايد باشد؟

- درحال حاضر بايد يك اجماع دروني در مورد اين قضيه داشته باشيم و قضيه را با گروههاي فشار و لابي  و  بلوكهاي قدرت، مساله را حل كنيم. من يك دهه سعي كردم موضوع معاهدات منع گسترش سلاحهاي كشتار جمعي را مردمي كنم. به جرات مي توانم بگويم دو نفر در مورد اين قضيه قدم گذاشتند. يكي من يكي آقاي محمود مهدي سلطاني كه هشت سال است به خاطر همين افكار در وزارت امور خارجه خانه نشين شده است.  ايشان در اداره خلع سلاح كار مي كردند. ما بايد در درون خودمان گروههاي فشار بلوكهاي قدرت و مردم را كه تا حدي با قضيه آشنا شده اند با موضوع و اهميت آشنا كنيم. اين برنامه يك برنامه ملي است و ربطي به نظام جمهوري اسلامي ندارد. اختصاص به يك گروه ندارد بلكه مخصوص كل ايران خاك ايران ملت ايران و آينده ايران است. طرح هسته اي يك طرح ملي است  كه بايد امكانات ملي مصروف آن شود. مذاكرات نبايد در انحصار عده خاصي  باشد و هيچ گروهي حق ندارد آن طور كه خود مي خواهد تصميم بگيرد بلكه بايد  در پي كنفرانس هاي متعدد تصميات جامع اتخاذ شود.

مهر: يعني منظورتان پشتوانه ملي براي قدرت چانه زني با خارج است؟

- بله من فكر مي كنم كار به جايي رسيده كه بايد مساله فناوري هسته اي را  يك "طرح ملي" بدانيم و براي آن برنامه ريزي داشته باشيم.

مهر: در مذاكرات چطور؟ چه راهكاري براي ادامه مذاكرات يا قطع آن داريد؟

- در مذاكرات بايد سه محور در نظر گرفته شود. محور حقوق بين الملل دوم محور نظريه هاي روابط بين الملل و سوم محور فناوري تكنولوژي كه همكاري نزديك با سازمان انرژي اتمي خودمان را مي طلبد و اين سه ضلع مثلث با پشتوانه افكار عمومي مي تواند زمينه ساز موفقيت ايران در احقاق حقش باشد.

مهر:  نظرتان درخصوص اظهارات پياپي سخنگوي وزارت خارجه كشورمان كه تاكيد مي كند در صورت ارجاع پرونده به شوراي امنيت يا حمله نظامي عليه ايران گزينه هاي ما بيشتر از گزينه هاي آمريكاست؛  چيست؟

- آمريكا همانطوري كه گفتم اگر بخواهد اقدامي عليه ايران صورت دهد  از طريق ناتو انجام خواهد داد  چون امكان حمايت بيشتري در آنجا وجود دارد ولي من هنوز اميدوارهستم كه دولت آقاي احمدي نژاد  بتواند با ديد باز و تخصصي به اين قضيه نگاه كند و معتقدم كه هنوز فرصت را در دست داريم.

"مهر": با تشكر از شما براي شركت در اين گفت وگو

 

 

کد خبر 225978

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha