به گزارش خبرگزاري" مهر" مجيد جلالي دراين نامه نوشته است : چند روزي است كه با خود خلوت كرده ام، آنقدرحرف براي گفتن دارم كه به مانند كوهي روي دلم سنگيني مي كند. حرفهايي كه مانند استخوان درگلوست. با چه كسي درد دل خود را درميان بگذارم؟ تا كي مي توانم اين دردها را درخود نگه دارم؟ بعد ازساعتها فكر، از رييس جمهورمردمي ايران كسي را بهتر نديدم. او كه دل سوخته است و عاشق وطن و او كسي است كه بهتر از هر كسي مي تواند به حرفهاي يك دل پردرد گوش دهد. نمي دانم تا چه زماني مربيان ايراني بايد اين همه اهانت، توهين، نامهرباني و شرايط سنگين را تحمل كنند. مگر ما كه يك ملت بزرگ و استقلال خواه هستيم حق نداريم كه به نيروهاي خود اعتماد كنيم و چرا فضاي ورزشي كشور را به سمتي برده اند كه همه بگويند: ما چيزي نيستيم ما مربي نداريم، ما امكانات نداريم، ما بازيكن و داور نداريم. آيا اين يك سبك مدريتي جديد است؟ چه كساني از اين القائات سود مي برند؟
كشور مردمي كه با افتخاربه شهيدان و ايثارگران و جانبازان خود مي نگرد، چرا بايد افتخارات ورزشي خود را در گرو كساني ببيند كه فقط ما را به چشم مردمي نگاه مي كنند كه وابسته اند و پول دارند و چيزي هم بلد نيستند و استعداد زيادي هم ندارند و اين درحالي است كه ما هستيم كه براي آنها موفقيت دست و پا مي كنيم و آنها را به افتخار مي رسانيم و آنها هستند كه از تمامي ابزار، امكانات و استعدادهاي ما بهره مي برند و به وسيله فضايي كه خود براي آنها ايجاد مي كنيم موفق مي شوند و در نهايت ضمن تحقيرشدن ما ، جهانيان بايد شاهد بالا رفتن پرچم كشورمان بدست آنها باشند.
و البته اين موفقيت را مديون رفتار و نگرش سياستگذاراني هستند كه برخلاف اظهارات خود افكاروابسته و ايده هاي غيرحرفه اي دارند و تنها ديدگاه حرفه اي را درخرج كردن بي حساب پولهاي اين مردم مي دانند . چگونه است كه سالانه ثروت هنگفتي از سرمايه اين ملت به بهانه آوردن مربيان خارجي از اين كشور خارج مي شود و درحالي كه حتي يك ريال هم هزينه صرف تربيت مربي در اين كشور نمي شود.
مي گويند كه مربي نداريم. هرچند كه با اين حرف صد درصد مخالفم ولي اي كاش در طي اين سالها با آوردن مدرسان خوب خارجي، همچنين اعزام مربيان متعهد به صورت سالانه به دوره هاي پيشرفته خارجي و يا حتي آوردن مربيان مجرب خارجي به پيشرفت علوم مربيگري در كشور كمك كرده و از اين طريق در تكميل تامين نيروي انساني متخصص براي مربيان كشورهم اقداماتي انجام مي داديم تا مجبور نباشيم بعد از گذشت اين همه سال و صرف هزينه هاي بسيار سنگين باز هم به شخصيت هاي درجه چندم خارجي وابسته باشيم حال؛ اين ضعف چه كسي است؟ مگر نه اينكه مربي در فوتبال هر كشور يك ركن اساسي است پس چرا بخش سياستگذاري فوتبال در كشور در اين سي سال رقمهاي نجومي را هزينه استخدام مربيان خارجي كرده اند ولي براي تربيت مربي در كشور هزينه و زحمتي متحمل نشده اند و تازه اگر بنا بر استعدادهاي ذاتي اين ملت بزرگ كساني هم پيدا مي شوند كه در عمل مي گويند كه ما مي توانيم ، آنها را به شكلهاي مختلف بي كفايت جلوه داده و در همان زمانها به سراغ خارجي هايي مي روند كه هيچ كس به خوب بودن و مفيد بودن آنها مطمئن نيست و فضاي پيشرفت فوتبال كشور را براي كساني مهيا مي كنند كه نه به استعدادهاي اين ملت معترفند و نه به آرمانهاي آنها وفادار، ولي معلوم نيست كه در اين راه منافع چه كساني تامين مي شود.
معلوم نيست خارجي ها چه كاري را مي توانند انجام دهند كه نيروهاي داخلي نتوانسته اند. آيا ابزار، امكانات و بودجه اي را كه براي موفقيت خارجي ها مهيا مي كنند تا بحال براي نيروهاي خودي مهيا كرده اند؟ آيا حيطه اختياراتي كه براي خارجي ها قائل هستند براي مربيان ايراني هم قائل اند؟
وقتي مربي خارجي را مي آورند حتي بايد در برنامه ريزي هفتگي براي ساعات تفريح او نيز زمين تنيس اجاره كنند و آب سرد و گرم خانه آنها تمام فكر مسوولين اجرايي ما را مي گيرد. درحالي كه مربي ايراني را بعد از يك باخت كنارخيابان به تنهايي رها مي كنند و مي روند.
آنقدربه مربيان خارجي اختيار مي دهند كه همه و ازجمله بازيكنان فكرمي كنند كه او از كره مريخ آمده درحالي كه مربي داخلي را حتي ازاختيارات متعارف مربيگري خود هم مي خواهند محروم كنند.
رقم هاي نجومي را به مربيان خارجي مي دهند و با كلي اختيارات نامحدود و خدمات رفاهي، خانه و ماشين مجلل، مترجم گماشته ، راننده ، پزشك خصوصي و ... در صورتي كه وقتي به ثمره كارنگاه مي كني، هيچ چيز بالاتري را نمي بيني، آنها چه چيزيي به بازيكنان ياد مي دهند؟ كدام بازيكن را براي ما ساخته اند، چه روش و ايده نويني را به فوتبال ما تزريق كرده اند و چه چيزي به ما اضافه كرده اند؟
درحالي كه تنها هزينه هاي خدماتي كه براي آنها فراهم مي كنند برابراست با دستمزد پنج سال يك مربي داخلي كه البته اين غير از دستمزد اصلي آنهاست. ولي آيا به اندازه هزينه اي كه دارند براي فوتبال ما سود آور بوده اند؟ ولي با اين حال باز هم دست به سينه در خدمت آنها بوده و عاشق سينه چاك آنها هستيم.
فضا را طوري پيش برده اند كه تمامي مردم، جامعه، بازيكنان و مربيان و رسانه ها بايد بنشينند و دست بزنند تا خارجي ها پرچم ما را بالا ببرند. در حالي كه خودشان مي دانند كه ما دركشور نيروهاي توانمندي داريم كه قادر به انجام هر كاري هستند.
چه رازي در اين ميان نهفته است كه نيروهاي داخلي را با هزاران مارك از صحنه به در مي كنند و خود را مسوولين حرفه اي مي دانند. در حالي كه هيچ تعريف مشخص و روشني هم از حرفه اي بودن ندارند. پولها مانند ريگ بيابان هزينه مي شود، ولي ورزشگاههاي ما چراغ ندارند و تورهاي دروازه در مسابقات پاره است و حتي تعداد زمين هاي چمن مناسب در سطح كشور به اندازه انگشتان يك دست هم نيست. ولي زياد هزينه كردن و پول زياد دادن به عوامل مختلف خارجي اعم از مربي يا بازيكن را حرفه اي گيري مي دانند. چرا هميشه در سخنراني ها مي گوييم كه اين كشور داراي استعدادهاي بزرگ است ولي در عمل به هيچ نيروي داخلي فرصت ابراز وجود نمي دهند درحالي كه تمام امكانات و بودجه خود را بسيج مي كنند تا بگويند خارجي بهتر هستند و با تمام بودجه خود سعي مي كنند اين فكر وابسته را اثبات كنند؛ چرا؟
آقاي رييس جمهور دستور فرماييد، ارقام و حسابرسي هاي آنان را بياورند در اين صورت خواهيد ديد كه بر سر فوتبال ايران مملكت و نيروهاي اين كشور چه آمده است . مسلما روشن مي شود كه سياستگذاران فوتبال ماكه همه را متقاعد كرده اند به اينكه مربيان و بازيكنان خارجي بايد بيايند؛ چه چيزي را بدست آورده اند؟ در آن صورت پي خواهيد برد كه از طريق اين مسوولان غير متخصص؛ به فوتبال اين مملكت خدمت شده يا خيانت؟
مي توان پي برد كه چه دست هايي است كه با تمام وجود خواهان اثبات بي لياقتي نيروهاي داخلي و مفيد بودن خارجي ها هستند. كشوري كه با افتخار، هشت سال جنگ را با اتكال به خدا و با تكيه به نيروهاي داخلي توانست لياقت خود را به همه جهانيان ثابت كند و الگوي شجاعت، شهامت و شهادت براي همه دنيا باشد حالا چگونه است كه بايد براي بيگانگان دست بزند.
زماني مي توانيم خود را با لياقت معرفي كنيم كه همه چيز بدست خودمان انجام شود و پرچم كشورمان بدست ايراني بالا برود و فقط در اين صورت است كه دل تمامي انسانهاي دل سوخته و عاشقانه اين مرز و بوم و روح شهيدان شاد و راحت خواهد شد.
جناب آقاي احمدي نژاد مطمئن باشيد در كشور ما مربياني هستند كه بارها و بارها امتحان خود را پس داده و آنها توانايي خود را در ميدان هاي جهاني، آسيايي و باشگاهي به اثبات رسانده اند ولي واقعي اين است كه هر وقت مسووليت به آنها سپرده شده با حداقل امكانات، بودجه، و اختيارات بوده در حالي كه وقتي اين مسووليت به خارجي ها واگذار شده همه دست به سينه در خدمت آنان بوده اند ولي با اين حال افتخاراتي كه مربيان خودمان بدست آورده اند با خارجي ها قابل مقايسه نيست. دراينجا تقاضا مي كنم به جدول عناوين فوتبال ايران با مربيان ايراني و خارجي توجه فرماييد:
همانطور كه مرقوم است 27 عنوان در طول تاريخ فوتبال داشته ايم كه تنها هشت عنوان آن با مربيان خارجي و بيست عنوان بدست مربيان پرافتخار ايراني بدست آمده است.
جناب آقاي احمدي نژاد به اين قول باور داشته باشيد كه صرفا بعضي سياستگذاري هاي غيرتخصصي است كه مربيان ايراني مظلوم واقع شده و در جامعه خود غريب هستند.
حال به عنوان يك ايراني و نماينده كوچكي از جامعه مربيان ايراني به شما اطمينان مي دهم كه استعداد و توانمندي فرزندان اين مملكت بسيار فراتر از آن چيزي است كه تئوريسين هاي غيرورزشي ما سعي كرده اند آن را به جامعه القاء كنند. به شما قول مي دهم اگر فوتبال در دست فوتبالي ها و ايراني ها باشد ، هم شاهد شكوفايي لياقت هاي نهفته نيروهاي ايراني خواهيد بود و هم پرچم سرفراز ايران بدست فرزندان اين مملكت به اهتزاز درخواهد آمد.
درپايان از تمامي نيروهاي مستقل و ازتمامي انسانهايي كه به استقلال اين كشورعشق مي ورزند و به فداكاريهاي جوانان اين مرز و بوم اعتقاد و اعتماد دارند. و ازمربيان زحمتكش و دلسوخته اي كه درگوشه، گوشه اين كشور پهناوربه بارور شدن استعدادهاي جوان اين كشوركمك مي كنند و ازتمامي نويسندگان و رسانه هاي متعهدي كه توانايي نيروهاي داخلي اين كشوررا باور دارند خواستارم كه دراين امر مهم سهيم باشند.
جناب آقاي رييس جمهور درپايان مصرانه ازشما خواهش مي كنم كه اين مساله را با حساسيت خاصي دنبال كنيد . يادم مي آيد كه شما درتمامي سخنراني هاي خود از جوانان اين كشوربه عنوان نيروهاي كارآمد ، با استعداد و مورد توجه نام برده ايد، و استحضار داريد موضوع فوتبال يك امركاملا مورد توجه جوانان است كه مسائل و اخبار آنرا با حساسيت ويژه اي دنبال مي كنند و آنها با فوتبال شاد يا غمگين مي شوند، ولي ما مي دانيم كه موضوع فوتبال به همين جا ختم نمي شود بسياري از مسائل سياسي و اقتصادي وجود دارد كه درفوتبال جستجومي شود وازهمه مهمتر در حال حاضرازتمام دنيا فوتبال بهترين راه براي رخنه فرهنگي است بنابراين ناگزير هستيم نسبت به پيامدهاي فرهنگي و سياسي تفكرات استعماري درفوتبال حساس باشيم.
درانتها اضافه مي كنم كه حرفهاي بسياري دراين زمينه دارم كه نمي توانم دراينجا عنوان كنم و درصورت صلاحديد آنها را حضوري به عرض خواهم رساند.
با آرزوي سربلندي فرزندان اين كشور
مجيد جلالي
نظر شما