به گزارش خبرنگار مهر، همایش «قرآن و معرفت شناسی» امروز دوشنبه 5 آبان با حضور آیتالله علیاکبر رشاد، رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، سیدیحیی یثربی استاد بازنشسته فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی و حجتالاسلام علیرضا قائمیان دبیر علمی همایش در تالار عضدی دانشکده زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی تهران برگزار شد.
آیت الله علی اکبر رشاد رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی طی سخنانی به ارائه مقاله خود با عنوان«نظریه معرفت شناسی واقعگرایی دینی» پرداخت و گفت: این نظریه بر مقدمات و مقومات چندی استوار است: اصل یکم) "معرفت" به مثابه یک پدیده، با اضلاع و عناصر ششگانه زیر در پیوند است: 1: فاعل معرفت (شناخت بخش)، 2: وسائط معرفت (شناخت افزارها)3: معدات معرفت (شناختیارها)، 4: موانع معرفت (شناخت شکن ها)، 5 : معرفت (شناحتگر)، 6: متعلق معرفت (شناخته: بالذات و بالعرض)
وی افزود: اصل دوم) تکون معرفت، برایند دو فرآیند "طولی- عمودی" و "عرضی- افقی"یی است که در عرصه اطراف ششگانه پیشگفته صورت می بندد. فرایند "طولی-عمودی"تکون معرفت، از "سپهر ربوبی" آغاز و با طی فرآیند خاص ومناسب هر یک از وسائط، به "ساحت انسانی" منتهی می شود؛ فرایند "عرضی- افقی" نیز ساحت بشری که نشئه مادی ست و در بستر تعامل اطراف عرضی (عناصر سوم، چهارم، پنجم و ششم صورت می بندد.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در تبیین اصول فرآیند "طولی- عمودی" تنزل و تکون معرفت گفت: اصل سوم) حق تعالی، مبدا و فاعل حقیقی معرفت است، همه آگاهی ها (به مثابه پیام های باروی و ربوبی به عباد) از سپهر حضرت باری و رب هستی سرچشمه می گیرد و به ساحت بشری تنزل می کند؛ به تعبیر دیگر: عالم در محضر خدا حاضر است و کسب معرفت، نوعی حضور محضر الهی ست. اصل چهارم) ترابط معرفتی عبد و رب و حضور در حضرت الهی، از رهگذر دوال و دلایل گوناگون ( به مثابه پیام افزارهای معرفت به حقایق) صورت می بندد؛ به تعبیر دیگر: خداوند تنها از یک دریچه با انسان تماس نمی گیرد و انسان نیز تنها از یک طریق به حضرت الهی راه نمی یابد؛ به تعبیر دیگر: معرفت تام هرگز تک افزار ( و به تعبیر رایج: تک منبع) نیست و معرفت کامل و جامع به همه حقایق (برای انسان های عادی) تنها از رهگذر بهره مندی از همه مجاری ممکن است.
وی در تشریح اصل پنجم نیز گفت: هر چند افاضه معرفت از بیرون وجود انسان ( که قابل معرفت است) صورت می گیرد، اما برخی از مجاری (دوال و دلایل) درون خیز (انفسی) اند، یعنی پیام افزار آنها در درون وجود آدمی تعبیه شده است، مانند "فطرت" و "عقل"؛ برخی دیگر برونی (آفاقی) اند، یعنی پیام افزار آنها خارج از وجود قابل معرفت قرار دارد، مانند "وحی رسالی" و "وحی نبوی"، "سنت قولی و فعلی" و "شهود". اصل ششم) تنزل معارف از "سپهر ربوبی به "ساحت بشری" از رهگذر هر یک از مجاری معرفت، با طی فرآیند و طور افاضی مناسب همان مجرا (پیام افزار) انجام می گیرد؛ طریق فطرت به طور "ارشاد وجودی" از سوی باری (راهیابی برآمده از نحوه وجود انسان ها) در قالب ادراکات (بینش ها و دانش های) فطری و احساسات و افعان (گرایش ها و کنش های) فطری در وجود آدمی بروز می کند و حاصل آن می تواند در صورت "حکمت فطری" تکون پیدا کند.
علی اکبر رشاد تصریح کرد: طریق عقل، به طور "الهام عقلانی" (با استخدام قوه خرد آدمی) از سوی واجب تعالی، در قالب ادراکات و احساسات عقلی در آدمیان ظهور می کند و حاصل آن در صورت "حکمت عقلی" (فلسفه عقلگرا) سامان می گیرد.طریق اشراق، به طور "اشهاد باطنی" از سوی حق تعالی در قلب انسان های مستعد، در قالب واردات قلبیه متجلی می شود، "حکمت ذوقی" (عرفان نظری) صورت تدوین یافته آن است.
وی یادآور شد: طریق وحی نیز به طور "ایحاء" از سوی مبدا تعالی به یکی از صور سه گانه مطرح شده در قرآن به رسول صاحب شریعت افاضه می گردد؛ حاصل آن، بخش اصلی "حکمت نقلی" را تشکیل می دهد. کما اینکه مراتب نازله ای از وحی نیز به طور "انباء" از جانب خداوند به رسول یا نبی یا ولی معصوم افاضه می شود و در قالب "سنت قولی" و "سنت فعلی" در دسترس انسانها قرار می گیرد و حاصل واصل آن نیز بخش دیگری از حکمت نقلی را سامان می دهد.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی افزود: اصل هفتم)؛ آنگاه که سیر فرایند طولی افاضه معرفت از سپهر ربوبی به ساحت بشری- که نشئه ی مادی است- می رسد، قهرا با عوامل عرضی دخیل در تکون معرفت، سر و کار پیدا می کند. تعامل اطراف عرضی، «فرایند افقی» تکون معرفت را تشکیل می دهد. برای دستیابی به آگاهی قدسی که معرفت صائب است باید این عوامل بدرستی مدیریت بشوند، و الا معرفت حقیقی و حقیق فراچنگ انسان نمی افتد.در هر حال به اقتضای محدود و مشروط بودن وجود انسان، همه داشته های او از جمله معرفتش محدود و مشروط است (البته توجه داریم که محدود و مشروط بودن ملازم با خطا بودن نیست).
وی در توضیح فرایند «عرضی- افقی» گفت: فرایند «عرضی- افقی» تکون معرفت در ساحت انسانی، در روند تعامل اضلاع اربعه ی: شناختگر (قابل معرفت)، شناخته (متعلق معرفت) و پیراشناخت ها (که به دو دسته ی شناختیارها (معدات) که تجربه و مشاهده نیز دز زمره آنهاست، و شناخت شکن ها (موانع) تقسیم می شوند، تحقق پیدا می کند.
وی افزود: مجموعه اضلاع «فرایند افقی ساخت معرفت» را می توان به صورت زیر نمودار کرد: 1.افزون بر خصائل ذاتی نوعی موثر بر سطح و سعه معرفت آدمی (بمثابه رکن قابل معرفت)، انسان ها ظرفیت و وضعیت واحدی ندارند، بلکه هر کدام از آحاد انسانی دارای خصائص شخصی سلبی و ایجابی گوناگونی اند و این خصائص کمابیش بر فرایند تکون معرفت آنان تاثیر می گذارند. 2. اموری که متعلق معرفت قرار می گیرند نیز همگی دارای سرشت و صفات یکسانی نیستند. از این رو، عناصر متعلق شناسا، در نوع و نحوه، حد و حیث تعلق معرفت، و شناخت پذیری و شناخت ناپذیری، دیریابی و زودیابی، نمی توانند به یک اندازه باشند. 3. افزون بر دو رکن شناختگر و شناخته، که بازیگران اصلی و رکنی فرایند تکون معرفت هستند (هر چند یکی فعال و دیگری منفعل)، «پیراشناخت ها»، نیز به صورت ایجابی و سلبی، در فرایند ساخت معرفت، نقش آفرین هستند؛ بنابراین، معرفت، در فرایند تاثیر- تعامل و داد و ستد چندسویه ی اضلاع اربعه- بعنوان عوامل و عناصر عرضی موثر در تکون شناخت، صورت می بندد.
آیت الله رشاد تأکید کرد: هر چند حس در زمره معدات بشمار است اما در فرایند عرضی- افقی، خاصه در قلمرو علوم مربوط به نشئه مادی، کاربست ابزارهای حسی از جایگاه خاصی برخوردار است؛ از نظر گاه قرآن، استفاده از حواس بویژه مشاهده، حتی در حوزه ی معارف دینی از نوعی حجیت برخوردار است.
وی در ادامه به تشریح اصل هشتم در حوزه مقدمات «معرفت شناسی واقع گرایی دینی» پرداخت و گفت: با توجه به فرض های متنوعی که از ترکیب های محتمل و قابل تحقق میان مولفه ها و عناصر هر یک از اضلاع اربعه فرایند عرضی تکون معرفت، با دیگری پدید می آید، برایند تکون معرفت می تواند یکی از وضعیت های چهارگانه ی زیر باشد:الف) تبعد از واقع: در ورطه ی انحراف از واقع افتادن و دور شدن از وضعیت اولیه ای (جهل ساده) که شناختگر قبلا در آن قرار داشت؛ زیرا وقتی به جای واقع، ناواقع (واقع کاذب) بنشیند، آدمی با جهل ساده فاصله گرفته، از واقع دورتر گشته، دچار «جهل پیچیده» خواهد شد. ب) تحجب از واقع: بقا بر جهل ساده نخستینه.ج) تقرب به واقع: حصول دریافت های نارس و ناقص از واقع (علم مجمل). در این صورت هر چند واقع، کما هو، فراچنگ انسان نیافتاده است، اما او به واقع نزدیک شده است.د) تعرف به واقع: حصول معرفت صائب به واقع (علم مفصل).
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در پایان گفت: معرفت، در عنوان نظریه، به «محصل سعی موجه برای دستیابی به حقیقت» اطلاق شده؛ اتصاف این نظریه به وصف «دینی»، ناظر به «فرایند طولی- عمودی» مطرح شده، و اتصاف آن به وصف «واقعگرایی» نیز معطوف به لوازم فرایند «عرضی- افقی» مذکور است.