به گزارش خبرگزاری مهر، روزنامه رسالت در سرمقاله روز دوشنبه خود به قلم «محمد کاظم انبار لویی» نوشت:
۶ روز بعد از دستیابی به توافق هستهای یا بهتر بگوییم جمعبندی مذاكرات در وین، قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل كه به پیشنهاد آمریكا تسلیم شورا شد به اتفاق آرا به تصویب رسید. قطعنامه ۲۲۳۱ چیست و چرا تحریمهای ظالمانه علیه ایران كه از سال ۲۰۰۶ تا سال ۲۰۱۰ در شورای امنیت سازمان ملل طی ۶ قطعنامه به تصویب رسیده بود باید لغو میشد؟ پایه حقوقی وضع این قطعنامهها این بود كه ایران حق غنیسازی اورانیوم را ندارد و باید بساط دانش هستهای خود را جمع كند. آمریكاییها كه خود را پشت سر ۵ قدرت جهانی پنهان كرده بودند پای خود را در یك كفش كرده بودند كه پیچ و مهرههای تاسیسات هستهای ایران را باز كنند و دست ملت ایران را از فناوریهای نوین علمی از جمله دانش هستهای كوتاه كنند. دوازده سال مقاومت دیپلماتیك دولتهای هشتم تا یازدهم تحت مدیریت شورای عالی امنیت ملی و فرماندهی كل قوا و فداكاری دانشمندان ایرانی و به ویژه شهدای هستهای و از همه مهم تر پایداری ملت ایران در حفظ حقوق هستهای، آمریكا را از خط "محرومیت" به پشت خاكریز "محدودیت" عقب راند.
جیغ بنفش نتانیاهو و اصحاب جنگ در واشنگتن علیه اوباما همین عقبنشینی است. آنها میخواستند از طریق تهدید نظامی و تحریم اقتصادی به این هدف برسند كه نرسیدند. دلیل اینكه آمریكاییها پیشنهادكننده اصلی قطعنامه ۲۲۳۱ بودند همین بود كه در تاریخ ثبت كنند و رسما شكست پروژه "محرومیت" را بپذیرند. قطعنامه ۲۲۳۱ چه صادر میشد و چه نمیشد، اعتبار قطعنامههای تحریم شورای امنیت در سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ خود به خود با جمعبندی وین از درجه اعتبار ساقط شده بود. آمریكاییها حتی منتظر تصویب كنگره و سنا و فرایند رسیدگی به موضوع "برجام" در واشنگتن نشدند. آمریكاییها با مشاركت شركای جهانی خود جرمی را برای دولت و ملت ایران تعریف كرده بودند كه با جمعبندی وین، آن تعریف، خاصیت حقوقی خود را از دست داده بود. آمریكاییها با آن تعریف در شورای امنیت مجازاتهایی را اعمال كرده بودند و به آنها هم قانع نشدند، رفتند در كاخ سفید و كنگره، مجازاتهای جدید وضع كردند. حالا در جمعبندی وین با همان شركای جهانی میگویند آن جرمانگاری درست نبوده است، ایران حق غنیسازی اورانیوم در حد زیر ۵ درصد را دارد.
مفهوم این رویكرد این است كه آنها كسی را در محكمه سنا و كنگره و سپس در شورای امنیت سازمان ملل محكوم و مجازات كردهاند كه اصلا جرمی را مرتكب نشده است. در اینجا عوض اینكه آنها از این خطا عذرخواهی كنند، با پررویی تمام تا دیروز كه ایران را با عنوان "محرومیت" مجازات میكردند، میخواهند همان مجازاتها را با جعل عنوان جدید جرم یعنی "محدودیت" اعمال و تكرار كنند.
شامورتی بازی حقوقی آمریكاییها و شركای آنها در وضع قعطنامه ۲۲۳۱ از این جنس یا بهتر بگوییم "بدجنسی" است. كل ماجرای ۱۲ سال گفتگوی ایران با ۱+۵ این بوده است كه ما را به مرگ بگیرند تا به تب راضی شویم.
علت اصلی پذیرش گفتگو با طرف مقابل هم این بوده كه اصلا ساخت بمب در هدفگذاری ما در نگاه به دانش هستهای، وجود نداشته است. لذا ما دلیل بر گفتگو داشتیم اما آنها دلیلی برای اتهامات واهی خود نداشتند. آنچه در وین به دست آمد این بود كه واهی بودن این ادعا كه ایرانیها حق غنیسازی اورانیوم را ندارند، اثبات شد. البته آنها میگویند نه در ژنو، نه در لوزان و نه در مذاكرات نهایی در وین، چنین حقی را برای ملت ایران به رسمیت نشناختند.
میگوییم پس این رضایت به غنیسازی زیر ۵ درصد چیست؟ میگویند چون شما زورتان میچربید قبول كردیم، چون نتوانستیم از طریق تحریم و تهدید نظامی شما را از صنعت هستهای محروم كنیم این را پذیرفتیم لذا ما در لاین "محدودیت" هستیم نه "محرومیت"!
حال ببینیم در قطعنامه ۲۲۳۱ چه اتفاقی افتاده است؟ اولین اتفاق مهم در قطعنامه ۲۲۳۱ مطالبی است كه در جمعبندی وین نیست اما در قطعنامه ۲۲۳۱ هست، كه ایران رسماً اعلام كرده است ما آن را قبول نداریم و الزامآور برای ما نیست و برای خود حق تحفظ قائل هستیم. سئوال مهم این است كه اگر آمریكاییها در وین، خداوكیلی به جمعبندی پایبند هستند چرا در قطعنامه پیشنهادی ۲۲۳۱ مطالبی را اضافه كردند؟ یعنی هنوز مركب جمعبندی خشك نشده، آنها "دبّه" كردند.
چرا مدام به ما علامت میدهند كه قابل اعتماد نیستند؟! سئوال مهم دیگر آنكه اگر غنیسازی زیر ۵ درصد را پذیرفتهاند و اساس قطعنامههای شورای امنیت با همین پذیرش فرو ریخت، چرا دوباره در مفصلبندی تحریمها با سازوكارهای رسوا و بیپایه كه ارزش حقوقی و یا بهتر بگوییم اجرایی ندارد، مكانیزم ماشه را در آن تعبیه كردند؟
در متن توافق هیچ كلمهای درباره برنامه موشكی ایران نیامده است اما در قطعنامه ۲۲۳۱ آمده است. بند ۳ از ضمیمه B قطعنامه ۲۲۳۱ و نیز بند ۴ مقدمه B چطور یك دفعه سر از قطعنامه ۲۲۳۱ درآورده كه ربطی به موضوع فعالیتهای هستهای ایران ندارد؟ دم خروس مداخله آمریكا در امور دفاعی ما و یا بهتر بگوییم تهدید امنیت ملی چطور در وسط قطعنامهای كه باید پاسخگوی رسوایی حقوقی آمریكاییها و شركای جهانی آنها باشد، سبز میشود؟
جمعبندی وین نوعی راستیآزمایی جدید ملت ما از آمریكاییها و شركای آنهاست. یقه آمریكاییها را در مرحله پساتوافق نباید رها كرد.
در گذشته هر چه راستیآزمایی كردیم نتیجه این بوده كه دشمنان ایران فریبكار، دروغگو و دغلكارند اما یك نتیجه هم این راستیآزمایی داشته و آن اینكه آنها اگر در مقابل خود "قدرت" ببینند سر تعظیم فرود میآورند. ستاندههای جمهوری اسلامی در جمعبندی وین حكایت از آن دارد كه با عقبنشینی آمریكا از راهبرد "محرومیت" به "محدودیت"، آنها خود را در برابر اقتدار ملی ایرانیان دیدهاند. این اقتدار را باید حفظ كرد. آنها میخواهند با جنگ نرم این اقتدار را تضعیف و سپس نابود كنند. تست ۱۸ تیر ۷۸ و فتنه ۸۸ در فاصله ۱۰ ساله با هدف تضعیف اقتدار و امنیت ملی صورت گرفت. آنها در تدارك و تمهید فاز سوم براندازی و فتنهگری هستند. باید هوشیار باشیم.
نظر شما