خبرگزاری مهر- گروه استانها: دستهای کوچکش در بارانهای سرد پاییزی سرخشده و پیش از آنکه فرصت بزرگ شدن پیدا کند زمخت شده است؛ مثل رفتارهایش که کودکی را فراموش کرده و شاید ۲۰ سال بزرگتر از همهسالهایی که زیسته رفتار میکند.
لباس تمیزی به تن ندارد و با قیافه درهمی که در چهرهاش خوابیده شاید چند روزی است که حتی آبی به صورتش نزده است. دبه چهار لیتری و بطریهای پلاستیکی آبمعدنی که بارها پر و خالیشدهاند را از آب پر میکند و درحالیکه آب دماغش را بالا میکشد میگوید: خاله می خوای بده مال تو رم پر کنم.
بهجای اینکه حواسم به بطری آبی که حالا آبش سرریز شده باشد میگویم اینم می دم به تو به شرطی که بیایی قبر پدر بزرگمو بشوری. البته پولم می دم
لبخند کوچکی گوشه لبش مینشیند. تلاشم برای جلب نظرش که چنددقیقهای بیشتر با من باشد و حرفهایش را بشنوم موفق بوده و باهم راهی میشویم تا از میان قبرها بهجایی برسیم که قرار است از کیفم پولی دربیاورم و به او بدهم.
سه تا بطری آبمعدنی را در یکدست و دبه چهار لیتری را به دست دیگرش گرفته است. با جثه لاغر و کوچکی که دارد شاید مجموع وزن همه اینها بیشتر از وزن خودش باشد، میگوید: درس نمیخوانم بعضی وقتها از کلاس درمیروم میآیم بیرون کارکنم. پدرم زمینگیر است. حالا من هم باید کارکنم.
باعجله و شتابزده آب سرد را روی سنگ سرد خالی میکند و دستی بر روی سنگقبر میکشد و مثل مجسمهای مات و مبهوت خیره میماند به من. زمان دادن دستمزد برای فروشنده کوچک آب است.
بساطهای کودکانه در چهره شهر
درست به فاصله کوتاه از جایی که تصویر دستهای کوچک سرخش در ذهنم حکشده پدر و پسری بساط کردهاند. اسباببازی میفروشند. پسرک بیشتر از پدر فریاد میزند. هنوز حنجرهاش آهنگ کودکانه دارد.
در بساطش هواپیما، ماشین و عروسک پلاستیکی نشستهاند منتظر مشتری. میگوید: ببین اینا ۱۰ هزار تومن برداری تخفیف می دم. این یکیا پنج هزار تومن تخفیف نداره.
با یک حساب سرانگشتی میتوانم قیمت کل اجناس بساط را تا ۵۰ هزار تومان تخمین بزنم. پسرک فریاد میزند اسباببازی. اسباببازی ارزان...
به پدر میگویم خوب کمک می کندا در کارش ماهر است.
پدر جواب میدهد: معلومه دوساله می آرمش بازار دیگه کار دستش اومده.
پسرک در حین صحبت ما دارد یکی از ماشینهای بساط را عقب و جلو میبرد. لبخند شیطنتآمیز کودکانهاش را میبینم.
میگویم همین ماشین را بده. کمی مکث میکند. شاید شوکه شده است. دست کوچکش که حالا گرد بازار سیاهش کرده به سمتم گرفته است.
آرزو میکنم کاش میتوانستم یواشکی کامیون را به پسرک هدیه بدهم. اخم نگاه پدر باعث میشود راهم را بکشم و بروم.
اسباببازی تو نان شب من است
در چهره شهر بساطهای کودکانه اینور و آن ور دیده میشود. حتی کمی سن بالاها آنهایی که نوجوان خطاب میشوند. کمی دورتر از جایی که گمان میکنم دیگر خبری از کارهای سخت برای جثههای کوچک نیست کسی فریاد میزند: دمپایی کهنه، ظرف کهنه، لباس کهنه خریداریم.
در پیچ کوچه اندام نحیفش نمایان میشود. سن و سالش به ۱۵- ۱۶ سالهها میخورد. لباس پاره و کثیفی به تن کرده و دستهایش هم سرخ است و هم سیاه. گاری فلزی زورش بیشتر از پسرک است. در پیچ کوچه جوی آبباریکه وسط کوچه پسرک را با گاری به جنگی نابرابر فرامیخواند.
دوست دارم بروم کمکش کنم اما نمیتوانم کسی هم آن دور و اطراف نیست. پسرک عرقریزان بعد از تقلا بالاخره گاری را از گودی جوی بیرون میآورد. در بساطش یکی از همین ماشینهای پلاستیکی که خریدهام کهنه و مستعمل دیده میشود.
انگار که آرزوها و کودکیاش را در گاری فلزی حمل میکند و از کوچهای به کوچه دیگر میبرد بیآنکه نشاط و لذتی برایش به همراه داشته باشد.
کودکان کار مشاوره میشوند
مدیرکل بهزیستی استان اردبیل در گفتگو با خبرنگار مهر وظیفه بهزیستی در خصوص ساماندهی وضعیت تحصیلی وزندگی کودکان کار را بازگرداندن این کودکان به کانون خانواده و ساماندهی آنها عنوان کرد.
رؤیا احمدیان بابیان اینکه کودکان شناساییشده تحت مشاوره قرار میگیرند، تأکید کرد: در این میان برای اینکه از کار کودک جلوگیری شده و به آغوش خانواده و مدرسه بازگردد درصورتیکه سرپرست داشته یا نداشته باشد تحت مشاوره مددکاری قرار میگیرند.
مدیرکل بهزیستی استان با تأکید به اینکه کار کردن برای کودک زیر ۱۵ سال صحیح نبوده و شخصیت وجودی وی را با شغلهای کاذب زیر سؤال میبرد، متذکر شد: هدف از آموزش و مشاوره تفهیم این موضوع به خانواده کودک است تا فرصتی فراهم آورند به درس و تحصیل خود بپردازد.
کار کردن برای کودک زیر ۱۵ سال صحیح نبوده و شخصیت وجودی وی را با شغلهای کاذب زیر سؤال میبردوی این تصور را که کودک برای پختگی در آینده باید از سنین پایین کار کند، نادرست دانست و افزود: نباید به بهانه چنین تصوری فرصت تحصیل و تفریح از کودک سلب شود.
هیچیک از قهرمانان کوچک داستان من شاید رنگی از مشاورهها ندیدهاند. پسرک نمکی چنان غرق کار کردن است که فراموش کرده صدایی به نام زنگ مدرسه هرروز که او خانه را برای لقمهای نان ترک میکند در کوچهها و خیابانها طنینانداز میشود.
و مرد کوچکی که آب میفروشد و قبور را میشوید دغدغه درسومشق را بهاجبار فراموش کرده و جایگزین آن پرسههای اجباریاش در میان سنگقبرها است.
برخورد با والدینی که تخلف میکنند
مدیرکل بهزیستی استان سرنوشت کودکان شناساییشده را اینور عنوان کرد که اگر کودک خانواده داشته باشد بعد از خانوادهدرمانی به آغوش خانواده بازمیگردد و گروهی که خانواده و سرپرست مشخص ندارند توسط بهزیستی اردبیل نگهداری میشوند.
وی بابیان اینکه در مراکز شبانهروزی بهزیستی استان سه کودک در این شرایط نگهداری میشوند، ادامه داد: برای این گروه از کودکان زمینه حضور در مدرسه فراهم میشود و علاوه بر این سایر نیازهای آنها نیز تا حد امکان تأمین میشود.
درعینحال مدیرکل آموزشوپرورش استان نیز به اجرای شیوههای متعدد برای شناسایی کودکان کار تأکید دارد و اینکه از ظرفیت چند دستگاه در این خصوص استفاده میشود.
هرچند این سؤال ایجاد میشود که چطور اینهمه کودک و نوجوانی که در جایجای شهرها و بهویژه در روستاها جلوی دیدگان همه کار میکنند، تاکنون شناسایی نشدهاند، مشاوره ندیدهاند و به مدرسه بازنگشتهاند، صابر سپهری معتقد است کودکانی که از تحصیل محروم میشوند از چندین کانال رصد میشوند.
وی به خبرنگار مهر گفت: آموزشوپرورش از مسیرهای مختلف به دنبال انسداد بیسوادی و یا ممانعت از ترک تحصیل اجباری دانشآموز و اخلال درروند تحصیل وی است.
درصورتیکه والدین در پی مراجعه ما باز اجازه ادامه تحصیل به دانشآموز ندهند وضعیت صلاحیت سرپرستی آنها بررسی میشود.وی افزود: ازجمله اینکه درگذر تحصیلی بهعنوانمثال در ورود دانشآموز از مقطع ششم ابتدایی به هفتم تعداد ثبت نامی در مقطع هفتم با تعداد دانشآموز مقطع ششم مقایسه شده و در صورت مشاهده تفاوت به سراغ دانشآموز مربوطه میرویم.
به گفته مدیرکل آموزشوپرورش استان تعدادی از کودکان والدین در زندان دارند که مجبور میشوند بهجای تحصیل کار کنند که ما از مدیریت زندانهای استان لیست ۱۷۰ دانشآموز در این شرایط را اخذ کردیم و وضعیت تکتک آنها موردبررسی قرار گرفت.
سپهری افزود: علاوه بر این ممکن است پدر و مادر کودک با یکدیگر اختلافاتی داشته باشند که در این راستا نیز از دادگستری استان کمک میگیریم.
وی تأکید کرد: درصورتیکه والدین در پی مراجعه ما باز اجازه ادامه تحصیل به دانشآموز ندهند وضعیت صلاحیت سرپرستی آنها بررسی میشود و در این راستا از بهزیستی درخواست کردیم تا برای نگهداری این گروه از کودکان با ما همکاری داشته باشد.
مدیرکل آموزشوپرورش استان به انجام برنامههای متعدد جهت انسداد بیسوادی در مقطع ابتدایی اشاره کرد و متذکر شد: در این راستا حتی به ثبتاحوال مراجعه کردیم و لیست کودکان در سنین مختلف را احصا کردیم تا مشخص شود ما در هر مقطع تحصیلی باید چند دانشآموز داشته باشیم و عملاً چه تعداد ثبتنام کردهاند.
فهرستی که هست و نیست
بهزیستی اردبیل نیز البته بهمنظور شناسایی کودکان کار به دلیل مداخله در آسیبهای اجتماعی توانسته است تعدادی از این کودکان را شناسایی کند. کودکانی که به نظر میرسد مشکل سرپرست ندارند و آموزشوپرورش باید برای بازگشت به اشتغال آنها اقدامی در دستور کار قرار دهد.
مدیرکل بهزیستی استان در این خصوص تصریح کرد: ما فهرستی ۳۰ نفره از کودکان کار شناساییشده که باید آموزشوپرورش در ترغیب به تحصیل آنها ورود کند به این نهاد اجرایی ارائه کردیم.
وی متذکر شد: اخیراً در نشستهای مشترک از معاون ابتدایی آموزشوپرورش نیز درخواست کردیم که وضعیت کودکان بازمانده از تحصیل را پیگیری کنند.
بااینوجود مدیرکل آموزشوپرورش استان با اظهار بیاطلاعی از چنین فهرستی بیان داشت: چنین فهرستی به دست ما نرسیده و اتفاقاً بنده خود به بهزیستی مراجعه کردیم تا برای نگهداری از کودکانی که مشکل سرپرست دارند با ما همکاری داشته باشند.
وی تأکید کرد: آموزشوپرورش حتی گزارشهای موردی و مردمی در خصوص معرفی کودک کار را موردبررسی قرار میدهد تا فرصت تحصیل از هیچ دانشآموزی سلب نشود.
در برنامههایی که به نظر میرسد جای نظم و انضباط خالی است کودکان کار از دست مدیران برنامهریز میگریزند و هنوز که هنوز است چهره شهر بهواسطه وجود آنها شرمنده طراوت و نواهای کودکانه است.
خبرنگار: ونوس بهنود
نظر شما