پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

صوت؛

اسلام در برابر اسلام/ گفتاری از رحیم پورازغدی با موضوع عاشورا

اسلام در برابر اسلام/ گفتاری از رحیم پورازغدی با موضوع عاشورا

اسلامى كه در آن قانون در مورد عده اى اجرا و در مورد عده اى اجرا نشود،اسلام پارتى بازى،اسلام نفوذ و سوء استفاده از قدرت و اسلام سفارش پذيرى و تبعيض است.

به گزارش خبرگزاری مهر، صوت حاضر، گفتاری است از حسن رحیم پور ازغدی که متن قسمتی از این سخنرانی به این شرح است؛

زمان حكومت امير المومنين،از قبيله بنى اسد، كسى جرمى مرتكب شد كه مستوجب حدّ شرعى بود. قبيله بنى اسد، قبيله گردن كلفت و با نفوذى بودند و اين جوان هم كه حد در باره او بايد اجرا ميشد، فرزند يكى از رؤساى آن قبيله بود. افراد اين قبيله بلند شدند و آمدند تا به اصطلاح پارتى بازى كنند كه اميرالمومنين قانون را در باره خاطى اجرا نكند. قبلش با خودشان گفتند برويم پيش بچه هاى على و آنها را واسطه كنيم تا از پدرشان بخواهند استثناءً اين يكى را زيرسبيلى رد كند.

توجه كنيد كه اينها از قبيله بنى اسد هستند، همان كسانى كه بعد از عاشورا آمدند و جنازه شهداء را جمع و دفن كردند.آمدند پيش امام حسين و به او گفتند برو يك تخفيفى از حاكم و خليفه اسلامى بخواه و بگو بنى اسد دوستدار و حامى شما هستند و خواهش كن كه پدرت حد را جارى نكند.

در روايت راجع به امام حسين دارد كه " فأبا عليهم" امام حسين درخواستشان را رد كرد و گفت من در اين كارها وارد نميشوم. گفتند ما پيش حسن هم رفتيم و قبول نكرده، الان اميدمان به توست، ايشان فرمود، من هم مثل حسن ، برويد پيش خود على و درخواست تان را بگوييد...
آمدند پيش على و گفتند ما تا به حال از شما چيزى نخواستيم و هميشه در جنگ ها و درگيرى ها شما را يارى كرده ايم و فقط همين يك خواهش را از شما داريم .
اميرالمومنين فرمودند " لا تسألونى شيئاً املكه الا اعطيتُكموه" يعنى هرچه كه در اختيار من باشد و شما از من بخواهيد ، به آن عمل ميكنم. اينها خوشحال و شاد برگشتند و سر راهشان رفتند پيش حسين(علیه السلام) و گفتند ديديى! تو به ما كمك نكردى و پدرت على ، درخواست ما را قبول كرد!

امام حسين گفت پدرم چه گفت به شما؟، گفتند على گفت هرچه در اختيار من باشد انجام خواهم داد، تا اينرا گفتند امام حسين لبخندى زد و گفت : " امرُهُ قد قضا" كار او بشد. تا شما برگرديد ، حد جارى شده. آنها تعجب كردند، سريع برگشتند و ديدند بله ، على حد را سريع جارى كرده، گفتند آقا! مگر شما نگفتى كه ما هرچه از تو بخواهيم و در اختيارت باشد انجام ميدهى؟! ، على گفت چرا، گفتند پس چرا اينكار را كردى؟

مولا جواب داد، " لقد وعدتكم بما املكه" وعده دادم در مورد اختيارات خودم ولى " هذا شيئى لللّه،لَسْتُ املكه" اجراى حد و قانون در اختيار من نيست، ارث پدر من نيست كه در مورد هركس بخواهم اجرا كنم و در مورد ديگرى اجرا نكنم...

اسلامى كه در آن قانون در مورد عده اى اجرا و در مورد عده اى اجرا نشود،اسلام پارتى بازى،اسلام نفوذ و سوء استفاده از قدرت و اسلام سفارش پذيرى و تبعيض است و با اسلام برابرى و عدالت و اسلام قانون براى همه و اسلام علوى و حسنى و حسينى تفاوت دارد.

کد خبر 2951100

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha