به گزارش خبرنگار كتاب مهر، در اين نشست كه با حضورعلي اصغر محمدخاني ، منصور براهيمي، فرزان سجودي و محمد شهبا برپا گرديد، كتاب " نظريه هاي روايت " مشتمل بر مباحثي چون واقع گرايي، ساختار روايت، مقايسه روشها، ديدگاه هاي مختلف درباره نقطه ديد، فراداستان و ... از سوي حاضرين در جلسه، مورد نقد و واكاوي قرار گرفت.
محمد شهبا - مترجم اثر - با اشاره به ايجاز و جامعيت كتاب و ذكر اين نكته كه تا كنون مبحث روايت در ايران متولد نشده و آنچه موجود است حاصل ترجمه مي باشد، اضافه كرد : توضيحات اين كتاب براي مخاطبي كه با مقوله روايت شناسي آشنا نيست، كافي به نظر مي رسد و از سوي ديگر، خواننده اي هم كه تا اندازه اي با اين موضوع آشناست، با اثر ارتباط برقرار مي كند.
وي رمان و نظريه رمان را از پرقدرت ترين مباحث روايتي برشمرد و تصريح كرد : هيچ بخش از زندگي ما عاري از روايت نيست. روايت در تعريف سنتي، عبارت از رويدادهايي است كه با هم پيوندهاي زماني و مكاني و منطقي دارند. اما در حوزه روايت شناسي، تعاريف گوناگوني از روايت وجود دارد.
اين مترجم به مساله اعمال سليقه مترجم در يافتن و بكار بردن واژه هاي تازه اشاره كرد و گفت : معمولا سليقه هاي گوناگون باعث مي شود تا واژگان تازه و معادل هاي مختلفي ترجمه شود. البته امكان ايجاد ذهنيت مشترك در پذيرش اين واژه ها دشوار است و بايد با انجام ترجمه و اجماع در اين مساله، آن را به جريان انداخت.
به گزارش مهر، در ادامه نشست منصور براهيمي آينده نقد در ادبيات داستاني را در اختيار روايت شناسي دانست و عنوان كرد : جاي كتاب " نظريه هاي روايت " در ادبيات ما خالي بود. بايد بپذيريم كه واكنش اوليه ما در قبال اين گونه كتاب ها، نفهميدن بود، چرا كه هيچ گاه زمينه هاي لازم را براي درك و شناخت اين آثار نداريم ؛ از همين روست كه در نبود نقد فعال و پر حركت، بواسطه اين كتاب وارد جدل مي شويم. ما در آينده نيازمند اين كتابها هستيم.
وي با بيان اين مطلب كه در كتاب مزبور، برخي نظريات ادبي مورد غفلت واقع شده است، ادامه داد : معمولا در ترجمه اين آثار، مترجم با انبوهي واژه هاي تازه و دشوار روبرو است كه كار او را براي ترجمه و معادل سازي با مشكل مواجه مي سازد. لزوما نبايد هر واژه را عين به عين و ريشه اي ترجمه كرد، بلكه ممكن است با اصطلاح خاصي روبرو شويم كه از تركيب دو يا چند مفهوم مجزا ساخته شده باشد. مسئوليت مترجم در قبال واژه سازي بسيار سنگين است و اين امر تنها رسالت مترجم نيست، بلكه محتاج حركتي فرهنگي و جمعي است.
فرزان سجودي ديگر منتقد حاضر در نشست نيز با تاكيد بر جامعيت كتاب در موضوعات رمان، ساختارگرايي و شناخت گرايي، آن را نمونه اي مناسب براي يادگيري و آموزش مبحث روايت قلمداد كرد و گفت : اين اثر شرحي بر نظريه هاي روايت است و با وجود اين كه به گردآوري الگوها و ديدگاه هاي آموزش محور گوناگون پرداخته است، يك نقص يا خصلت عمده دارد و آن فقدان يك تشخص نظري خاص در طول اثر است ؛ گويي نويسنده در طرح مباحث مورد نظر، ژستي بي طرفانه به خود گرفته است.
وي تصريح كرد : روايت شناسي يك هيولاي دست نيافتني و ترس آور نيست. بسياري از واژه هاي اين عرصه را اصطلاحات عرفي موجود و قرار دادها تعيين مي كند و نبايد چندان دست و پاي مترجم را بست و او را از ورود به اين عرصه بازداشت. در ترجمه نبايد به دنبال جوهره معنايي واژه گشت و بيش از هر چيز بايد به كاربري آن توجه كرد.


نظر شما