به گزارش خبرنگار مهر، «پژوهشکده فرهنگ معاصر» پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با همکاری «انجمن فلسفه میانفرهنگی ایران» به تازگی شروع به برگزاری سلسله سخنرانیهایی با عنوان «بیمها و امیدها؛ در جهانی پر مخاطره» کرده است. سال گذشته هم توسط «پژوهشکده فرهنگ معاصر» پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و «انجمن فلسفه میانفرهنگی ایران» سلسله نشست هایی با عنوان «دیگری و دیگرهراسی» برگزار شد.
اولین نشست «بیمها و امیدها؛ در جهانی پر مخاطره» عصر روز گذشته (یکشنبه ۲۹ فروردین ماه) در سالن اندیشه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. در این نشست ابتدا احمدعلی حیدری، دانشیار فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی وعضوهئیت علمی «پژوهشکده فرهنگ معاصر» پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی درباره موضوع امید به «رخداد» (با رجوعی به اندیشه هایدگر) و سپس علی صادقی، درباره موضوع تراژدی یا امید؟ سخنرانی کرد.
صادقی در این نشست گفت: از زمان یونان باستان و ایران باستان دو جهان بینی روبروی یکدیگر قرار داشته اند یکی جهان بینی مبتنی بر بیم و دیگری جهان بینی مبتنی بر امید. برای رسیدن به پاسخ این سوال که کدامیک از این دو جهان بینی برای زمانه ما مناسب است باید ابتدا با دو دیدگاه تراژیک و امید آشنا شویم و ببنییم که چه کسی چنین تحول و جهشی را ایجاد کرد که دیدگاه امید جانشین دیدگاه تراژیک شود.
وی افزود: به عقیده نیچه، زرتشت مسبب این جهش وتحول است و اوست که امید را جایگزین تراژیک کرد. زرتشت برای اولین بار مفهوم شر را اختراع کرد؛ تا قبل از زرتشت مفهومی به نام شر وجود نداشت و دشمن، یک دشمن بیرونی بود مثل دشمنی که در داستان های رستم و اسفندیار است ولی در شر، دشمن به درون ما رخنه می کند و از درون فرد را فتح می کند در چنین دیدگاهی شجاعت و دلاوری کاری از پیش نمی برد.
صادقی ادامه داد: یکی از ویژگی های تراژدی این است که وقتی قهرمان در آن می میرد دیگر جایی برای برخاستن ندارد به عبارت دیگر داستان یکبار اتفاق می افتد و دیگر تکرار نمی شود یعنی قهرمان دیگر امیدی به از چا برخاستن ندارد در حالی که در دیدگاه امید همواره به لطف رحمانیت خدا امیدواریم وفکر می کنیم حتی اگر به زمین بیفتیم با امید می توانیم دوباره برخیزیم.
این مدرس دانشگاه با اشاره به اینکه تراژدی با افسردگی تفاوت دارد گفت: افسردگی یعنی تسلیم در مقابل مشکلات زمانه در حالی که در تراژدی قهرمان حتی اگر بداند که شکست می خورد باز هم تسلیم نمی شود. به بیان دیگر تراژدی مبارزه با خوار و خفیف شدن آدمی است حتی اگر به قیمت جانش تمام شود. در شاهنامه فردوسی به خوبی تقابل بین دیدگاه تراژیک و امید دیده می شود. از یک طرف اسفندیار را داریم که نماینده و برگزیده زرتشت است و توسط او روئین تن می شود از طرف دیگر رستم که قهرمان ضد زرتشت است. به همین دلیل هم نیچه معتقد است ایرانی ها مخترع مفهوم شر هستند.
صادقی ادامه داد: هگل بحث تراژدی را در چارچوب ساختار سیاسی، تاریخی و اقتصادی قرار می دهد و می گوید که تراژدی زمانی اتفاق می افتد که دو اصل که هردو حقانیت دارند و حقانیت هرکدامشان هم مشروع است در مقابل یکدیگر قرار می گیرند به گفته او تراژدی زمانی اتفاق می افتد که قانون دولت و خدایان رو در روی یکدیگر قرار می گیرند و هیچ راه حلی هم برای آن وجود ندارد چون هرکدام مشروعیت خودشان را دارند.
وی در پایان با طرح موضوع امید گفت: از نظر تاریخی امید، جایگزین نگاه تراژیک می شود و هم در جهان اسلام و هم در جهان مسیحت وجود دارد. معنای امید هم در عرفان اسلامی و هم در عرفان مسیحی یعنی اینکه من هرچقدر گناه کنم باز هم به اندازه رحمانیت خدا نمی رسد. به همین خاطر من همیشه به لطف و رحمانیت خدا امید دارم و به همین دلیل هم هیچ کس حق ندارد از خدا ناامید شود چون هیچ گناهی به بزرگی لطف و رحمانیت خدا نمی رسد. قهرمان عرفان اسلامی و مسیحی حتی در سخت ترین وبدترین شرایط هم امید به برخاستن دارد و فکر میکند همه چیز شدنی است.
نظر شما