۱۹ مهر ۱۳۸۵، ۹:۰۸

"كافه ستاره"، روايتي نوين از سنت‌هاي فراموش‌شده ؛ نگاهي به آخرين ساخته سينمايي سامان مقدم

"كافه ستاره"، روايتي نوين از سنت‌هاي فراموش‌شده ؛ نگاهي به آخرين ساخته سينمايي سامان مقدم

خبرگزاري مهر ـ گروه فرهنگ و هنر: فيلم سينمايي "كافه ستاره" آخرين ساخته سامان مقدم كه از روايت و ساختاري نوين و بسيار متفاوت در سينماي ايران برخوردار است، بخشي از سنت‌ها و اصول اخلاقي فراموش‌شده جامعه را به تصوير مي‌كشد.

در ژانر سينماي اجتماعي ايران كمتر فيلمي ساخته شده كه هم بتواند از جذابيت لازم براي مخاطب برخوردار باشد و هم اينكه حرف هاي تازه اي براي بيننده اش به ارمغان آورد. معمولا بيشتر فيلم هاي اين گونه سينمايي در ميان انتخاب مضمون عميق يا ساختاري قابل قبول سرگردان مي مانند و فيلم تبديل به اثري معمولي و زودگذر مي شود كه در فاصله زماني كوتاهي از ياد مخاطب مي رود.

به گزارش مهر، فيلم "كافه ستاره" با نگاهي عميق به مسائل امروز جامعه ساخته شده، يعني موضوع هايي در اين اثر مورد بررسي قرار مي گيرد كه مشكل توده مردم است و تعداد زيادي از افراد با اين نوع مسائل دست به گريبانند. مهمتر اينكه اين فيلم توانسته مطالب زيادي در خصوص مشكل جوانان مطرح كند كه بيكاري، نبود موقعيت هاي مناسب شغلي، مشكل ازدواج و آغاز زندگي مشترك، رواج اعتياد و بزهكاري هاي اجتماعي كه در نهايت به روي آوردن جوانان به كارهاي خلاف مي شود، بخشي از مضمون فيلم است كه در قالب داستان بيان مي گردد. اما اين مطالب به نوبه خود با پرداختي مناسب ارايه شده اند. به نحوي كه همديگر را خنثي نمي كنند يا انبوه مطالب باعث از دست رفتن فيلم نمي شود.

اين فيلم يك اثر رئاليستي واقعي است. به اين خاطر كه فيلم به جستجو در زواياي مختلف جامعه مي پردازد و بسياري از اتفاقات را كه ميان زندگي پيچيده و منفعت طلب امروز اجتماع به آساني فراموش مي شود يا از شدت تكرار اصولا ديگر به چشم نمي آيد را با نگاهي دقيق و موشكافانه مورد بررسي قرار مي دهد. اين فيلم به زندگي اهالي محله اي از يك شهر اشاره مي كند، اما در اصل فيلم با طرح يك جامعه مثالي نقبي به روابط اجتماعي مي زند كه همه چيز آن بر اساس اقتصاد و درآمد تعريف مي شود.

اين فيلم داستان زندگي سه زن در يكي از محله هاي قديمي تهران است. فريبا كه كافه ستاره را اداره مي كند، شوهري خلافكار و لاابالي دارد كه هيچ توجهي به او نمي كند و مرتب پول هايش را به باد مي دهد. برادر فريبا نيز جواني بي قيد و عاصي است كه در فكر خارج رفتن است. سالومه كه گاهي به حساب و كتاب هاي كافه ستاره مي رسد، نامزدي جوان و بي پول دارد و در انتظار به دست آوردن موقعيتي است كه بتواند زندگي اش را با او آغاز كند. ملوك هم كه صاحبخانه سالومه است در انتظار شوهري مناسب، عاشق برادر فريبا مي شود. اما در يك لحظه و با ايجاد شرايط متفاوت ناگهان زندگي همه اين افراد به شدت دچار مشكل مي شود.

اپيزودهاي مختلف اين فيلم بر اساس شخصيت سه زن شكل مي گيرد، اما نحوه پيشرفت داستان به گونه اي است كه مردان وابسته به اين زنان در اصل شخصيت محوري فيلم را تشكيل مي دهند و سرنوشت آنها اهميت پيدا مي كند. در جامعه اي كه فيلم مطرح مي كند انسان ها به بهاي اندك هستي خود را از دست مي دهند. اين مسئله حاصل فقر آدم هاست كه بخشي از آن به فقر اقتصادي و قسمتي حاصل فقر فرهنگي است. البته فيلم با وارد كردن شخصيت ثروتمندي كه در پي تصاحب سالومه است، به اين مسئله اشاره مي كند كه فقط افراد فقير دچار لغزش يا فقر فرهنگي نمي شود. بلكه فقر به شكل هاي مختلف مي تواند خود را نشان بدهد.

ويژگي برجسته فيلم شكل ساختاري و روايت داستان است. فيلم در ابتدا نمايي كلي از محله و يك عزداراي به عنوان محور اصلي داستان آغاز مي شود. بعد از نقطه اي ديگر در گذشته داستان را شروع و آرام آرام سرنوشت هر شخصيت را بيان مي كند. جالب اينكه سرنوشت اين آدمها چنان به هم آميخته مي شود  و در گرو يكديگر قرار مي گيرد كه انتهاي داستان هر شخصيت ابتداي حيات و حضور كاركتري ديگر است. به نحوي ديگر شخصيتها نيز به نحوي در زندگي كاركتر جديد دخالت دارند و قصه به صورت يك كل پيش مي رود.

سينماي ايران نمونه هاي زيادي از فيلمهاي اپيزوديك اجتماعي دارد كه در برخورد با مخاطب چندان موفق عمل نكرده است. چون مخاطب ايراني سريالهايي كه داستان پيوسته و يكپارچه اي دارند را بيش از مجموعه هايي با قصه هاي جدا از هم مي پسندد. مهمتر اينكه كمتر پيش آمده كه فيلمي اپيزوديك توليد شود كه بتواند فضاهاي مختلف را به خوبي پيوند بدهد. اما در "كافه ستاره" كارگردان به جاي اينكه داستان را چند پاره كند، روايتي نوين با ساختاري كاملا" ايراني و به شكل قصه در قصه را پي مي گيرد.

به گزارش مهر، شيوه بيان قصه در قصه از سال هاي بسيار دور در ادبيات و نمايشنامه هاي ايراني مرسوم بوده است. در اين شيوه بي آنكه قصه اي رها شود در دل يك داستان، قصه اي ديگر جاي مي گيرد، به نحوي كه كاملا" برخوردار از فضا، رنگ و بو و حال و هواي قصه نخست باشد. اين شيوه كه اكنون در فيلمهاي شاخص هاليوودي - به تازگي در فيلم "برخورد" - نيز مورد استفاده قرار گرفته است، نوعي روايت تو در تو است كه مخاطب را به تفكر بر مي انگيزد و راهي براي گنجاندن مفاهيم گسترده را فراهم مي سازد.

در اين فيلم افسانه بايگان، پژمان بازغي ، هانيه توسلي، حامد بهداد، رويا تيموريان، شاهرخ فروتنيان و ايرج نوذري به عنوان تعدادي از بازيگران اصلي ايفاي نقش مي كنند. هر كدام از اين نقش پردازان سطحي از بازيگري را ارايه مي كنند كه با نقشهاي قبلي شان بسيار متفاوت است. در اين ميان بازي بسيار خوب رويا تيموريان به عنوان پير دختري كه براي به دست آوردن عشق حاضر به گذشتن از ثروت و غرور خود است، جلوه خاصي در اين اثر پيدا مي كند.

در فيلم سينمايي "كافه ستاره" پيمان معادي فيلمنامه نويس، بهرام بدخشاني مدير فيلمبرداري، ايرج شهرزادي و امين ميرشكاري صدابرداران، احمدرضا موئيني تدوينگر و كيانوش گرامي مدير توليد اين فيلم هستند. اين فيلم به وسيله هدايت فيلم تهيه و توليد شده است.

کد خبر 392671

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha