مجتبی شاکری در گفتگو با خبرنگار مهر، علاوه بر پرداختن به متن و حواشی انتخابات پیش روی شورای شهر تهران و ضمن اظهارنظر دربارهٔ ترکیب سیاسی شورای پنجم و حال و هوای انتخاباتی دو جناح کشور در زمینه انتخابات شوراها، از مهمترین مسائل شهری که باید در اولویت رسیدگی شورای آینده قرار بگیرد سخن گفت. موضوعاتی نظیر راه اندازی سامانه تعاملی اعضای شورای شهر با شورایاران محلات، آمایش مناطق و چاره جویی برای کیفیت زیستی نامتوازن در مناطق تهران، برنامهریزی برای توزیع عادلانه سرانههای شهری متناسب با جمعیت هر منطقه، پرداختن به وضعیت شریانهای زیرسطحی پایتخت که در جریان توسعه زیرزمینی تهران طی سالهای اخیر، دچار تغییر مسیر شده و در صورت غفلت میتوان خطرآفرین و خسارت بار باشد، دغدغه مندی در حوزه جلوگیری از مصرف محصولات تراریخته در پرجمعیتترین شهر کشور با توجه به نقش شهرداری به عنوان یکی از توزیع کنندگان و تنظیم کنندگان بازار اقلام میوه و تره بار و چاره جویی اساسی برای توقف درجا زدن در امر نوسازی بافتهای فرسوده، از جمله مواردی است که در این گفت و گو به آنها اشاره شده است. متن این گفت و گو را در زیر میخوانید:
با توجه به حضور شما در انتخابات چهار سال قبل شورای شهر تهران، حال و هوای انتخابات کنونی را چطور ارزیابی میکنید؟
در گذر زمان اهمیت شوراها هم در کلانشهرها و هم در دیگر شهرها و روستاهای کشور بیشتر شده است. علت این موضوع افزایش اطلاعرسانی به مردم و نیز مشاهده خدمات شوراها توسط شهروندان است؛ لذا از شورا اول تاکنون به تدریج که جلوتر رفتیم هم فراوانی نامزدها و هم جمعیت شرکتکنندگان بیشتر شده و هیجان انتخاباتی این روزها در شهر، حاصل همین تحول تدریجی نگاه به شوراها است.
سهم رقابت سیاسی میان دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا در انتخابات شوراها چقدر است؟
قطعاً نمیتوان این سهم را نادیده گرفت. هرچند به نظر من بیش از ۹۵ درصد از موضوعاتی که در شورای شهر مطرح میشود، جنس سیاسی ندارد و از نوع مطالبات مردمی در حیطههای اجتماعی، آموزشی، خدماتی و رفاهی است. اما از آنجا که در کشور ما تشکلهای اجتماعی گسترده شکل نگرفته، مسوولیت تشکلهای اجتماعی را نیز در حال حاضر تشکلهای سیاسی بر عهده گرفتهاند و برای ارائه فهرست انتخاباتی ورود کردهاند.
در عین حال معتقدم ورود تشکلهای سیاسی با یک نگاه صرفاً سیاسی، آشفتگی ایجاد میکند. نمونه این آشفتگی را در جریان انتخابات پیش رو در جناح اصلاح طلبان مشاهده میکنیم. اصلاحطلبان، اعتدالگراها و گروههای نزدیک به آنها در این دوره نتوانستند به فهرست واحد برسند و اختلافات شکنندهای میان آنها شکل گرفت. در تهران حدود ۱۲۰ نفر از افراد عنوان داری که هر کدام به نوعی در موقعیتی مشغول به کار بودند بدون تدبیر سنجیده به دعوت اصلاح طلبان به صحنه رقابت شورای شهر آمدند و در انتخابات ثبت نام کردند. قابل پیش بینی بود تقلیل این جمعیت به ۲۱ نفر آشفتگی و اختلال به دنبال خواهد داشت که همینطور هم شد. در حال حاضر شاید حدود ۵ فهرست معروف و مشوش با اسامی مختلف که البته بعضاً همپوشانی هم دارد، توسط این جناح ارائه شده است.
علت این تشتت آرا به سیاست زدگی و جزمی بودن سران اصلاحات در تدوین لیست بر میگردد. من فکر میکنم مجموعه جریان نیروهای انقلاب و اصولگرا با طمانینه بیشتری عمل کردند و با محوریت لیست خدمتبه هم پیوستند و در نهائی کردن فهرست انتخابات نیز زاویه بازتری داشتند. در فهرست خدمت ترکیبی از چهرههای پژوهشی، افرادی که تجربه کار اجرایی دارند و نخبگان حوزه شهری گرد هم آمدهاند.
در اردوگاه اصولگرایان نیز شاخههای فکری گوناگونی وجود دارد. چطور این جناح بدون دردسر و اختلافات ریشهای به فهرست واحد رسید؟
لازم است مجموعه کسانی که در شکل گیری فهرست خدمت نقش داشتهاند، به مردم معرفی شوند. این افراد ترکیبی از کسانی که در عرصههای گوناگون، اجتماعی، سیاسی و شهری فعالیت میکنند بودهاند. سازمانهای مردم نهاد نظیر جمعیت خدمتگزاران انقلاب اسلامی، فعالان عرصه سیاسی و اجتماعی نظیر جمعیت رهپویان، جمعیت ایثارگران و جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی، مجموعههای سیاسی دیگر نظیر موتلفه، جبهه پایداری، جمعیت پیشرفت و عدالت و افزون بر اینها شورایاران در نهایی شدن فهرست خدمت نقش داشتند.
البته وقتی بازار تبلیغات میدانی گرم میشود، افراد به هیجان میآیند و سعی میکنند به شکل انفرادی هم عمل کنند. اما خوشبختانه در جناح اصولگرایان به شکل منسجم تری عمل شده و همه با رعایت اکثریت معرفی شدگان لیست خدمت از تشتط فهرستها حزر کردند. البته هم هیئت نظارت و هم هیئت اجرایی انتخابات شورای پنجم با همراهی دولت مستقر دست به اقداماتی زدند تا رقیب سیاسی خود را به این وضعیت مبتلا کنند و تلاش کردند عرصه را بر اصولگرایان تنگتر کنند. در موضع احراز صلاحیتها که عدهای از افرادی که برای انتخابات مجلس مورد تأیید شورای نگهبان قرار گرفتند، رد صلاحیت کردند و بالعکس عدهای از افراد رد صلاحیت شده توسط شورای نگهبان را، به زعم کارنامه و سابقه غیرقابل قبول برای انتخابات شوراها تأیید صلاحیت کردند. البته غرض این بود که به نوعی چهرههای دارای پایگاه رای در نیروهای انقلاب را منصرف کنند، اما طراحان فهرست خدمت با تدبیری که کردند، نگذاشتند این ترفند مؤثر واقع شود. در واقع نیروهای انقلاب توانستند از راههای قانونی و مسیرهایی که مشخص شده، از این خاکریز عبور کنند.
مقصود دیگر برگزار کنندگان انتخابات که از جناح اصلاحات هستند این بودکه زمان را از رقیب خود بگیرند و فهرست را در حالت تعلیق و انتظار نگه دارند تا دیرتر تعیین تکلیف شود و به دنبال آن، اختلافات دربارهٔ فهرست نهایی تشدید شود. اما عملاً نتوانستند از این رفتار و ترفند خود نتیجه دلخواه را بگیرند.
هیئتهای نظارت با چه استدلالی کسانی را که شورای نگهبان تأیید صلاحیت کرده بودند، رد صلاحیت کردند؟
در این دوره از انتخابات اتفاقات جدیدی رخ داد و بدعتهایی شکل گرفت. برابر قانون تأیید صلاحیت شرکت کنندگان در انتخابات منوط به استعلامهای چهارگانه از وزارت اطلاعات، نیروی انتظامی، قوه قضاییه و ثبت احوال است. اما این دوره نگاهی حاکم بود که اعتقاد داشت این استعلامها صرفاً جنبه مشورتی دارد و اصل نیست. قابل فهم نیست که چطور برخی به دنبال کنار گذاشتن نتیجه استعلامها هستند و میخواهند نظرات دیگری را اعمال کنند. این اتفاق سنت خوبی نه برای اصلاح طلبان و نه اصولگرایان نخواهد بود و باید به این قضیه نظم و نسق داد تا جناحها سلیقهای عمل نکنند.
یک نکته دیگر که در این دوره با آن مواجهه هستیم، مهندسی عجیب و غریبی است که در مورد نظارت بر صندوقها صورت گرفته است. گفته شده که هر نامزد فقط میتواند ۱۰ نفر را برای نظارت بر صندوقها معرفی کند و این افراد هم به صورت رندوم بر سر صندوقی حاضر خواهند شد که وزارت کشور مشخص میکند. با این فرایند اطمینان بخشی به نامزدها از صحت انتخابات چطور قرار است صورت بگیرد؟
انتظار این است که حداقل برای فهرستهایی که به صورت منسجم در انتخابات شرکت کرده و به وزارت کشور تقاضا دادهاند، به تعداد شعبههای اخذ رای ممنوعیتی در تعداد ناظران قائل نشوند و موقعیت نظارتی خوبی ایجاد شود تا آنها بتوانند در تمامی شعب اخذ رای نماینده ناظر داشته باشند.
تا این لحظه وزارت کشور چنین اجازهای نداده و ممکن است این قضیه موجی از درخواست بازشماری آرا را بعد از اعلام نتایج انتخابات به راه بیاندازد که مطالبه قانونی افراد است اما صورت خوشی برای وزارت کشور که برگزار کننده انتخابات بوده، ندارد. این در حالی است که همین حالا وزارت کشور با یک تدبیر ساده میتواند موضوع را حل کند.
به طور کلی میزان مشارکت در انتخابات شوراها همواره کمتر از انتخابات ریاست جمهوری و مجلس بوده است. پیش بینی شما از میزان مشارکت مردم در انتخابات پیش رو چیست؟
اکنون یک صحنه رقابتی جدی شکل گرفته است و از این جهت که نسبت به دورههای قبل حضور مردم و حتی چهرههای ناشناخته به عنوان نامزد شورا بیشتر شده، خرسندم. هر چند انتخابات ریاست جمهوری همچنان سیطره خود را بر فضای عمومی شهر حفظ کرده و اوج هیجان انتخاباتی را باید در آنجا جست و جو کرد، اما زمانی که در شهر قدم میزنید، انتخابات شورای شهر نیز گم شده نیست. حتی شاید به لحاظ تبلیغات میدانی، انتخابات شورای شهر از ریاست جمهوری پیشی گرفته و بر آن غلبه کرده است. در مقابل فضاهای رسانهای مسئله انتخابات ریاست جمهوری را اولویت دادهاند.
یک نکته مهم حضور مردم و تصویری است که مردم از شورای شهر دارند. مجموعه نظام در معرفی فعالیت شوراها به مردم به درستی عمل نکرده و در این زمینه کمکاری صورت گرفته است. من در جلسات پرسش و پاسخ در محیطهای مختلف، بعضاً با این مسئله روبرو میشوم که مطالبات مردم با وظایف شورا بسیار فاصله دارد و این ناشی از کمکاری اطلاعرسانی رسانه ملی و رسانههای جمعی است.
از طرفی رسانهها و خبرنگاران نیز در این قضایا بسیار میتوانند ایفای نقش کند. شاید درست نباشد که مردم انتخاب خود را از طریق مشاهده چند عکس و بنر نهایی کنند. رسانهها باید به عنوان دیده بان مسایل شهری، هم حلقهای برای تولید فکر داشته باشند و هم موضوعات شهری را به بهترین شکل مورد پردازش قرار دهند تا شهروندان نیز با آگاهی بیشتری دست به انتخاب بزنند.
خبرنگاران شهری باید شجاع و صاحب نظر و تحلیل باشند و تک تک اعضای شورا را به درستی و با انصاف و منطق به چالش بکشند. اعتقاد من این است که یک خبرنگار بیشتر از یک عضو شورا میتواند در تصمیم سازیها مؤثر باشد؛ منتها مشروط بر اینکه دستش پر باشد و مثل یک کارشناس تمام عیار به مسائل شهر ورود کند. با وجود خبرنگارانی که همیت داشته و مطلع باشند، تهران فقط ۲۱ عضو شورای شهر ندارد بلکه به تعداد خبرنگاران، عضو شورا وجود دارد که میتوانند در تصمیمها مؤثر باشند. در حوزه قوای مقننه و مجریه هم باید چنین وضعیت حاکم شود و خبرنگاران در جایگاهی قرار گیرند که بتوانند مقامات مسوول را به چالش بکشند و در تصمیم سازیها نقش مؤثر داشته باشند.
در این دوره بحث دربارهٔ حضور چهرهها و مشاهیر هنری و ورزشی در شورای شهر بسیار بود. از تعلق صنفی که بگذریم، اعضای شورای پنجم باید چه ویژگیهایی داشته باشند؟
«تخصص گرایی» که این روزها دربارهٔ آن بسیار گفته شده، حتماً شرط لازم است اما بالاتر از آن، «جامع نگری» است. قریب به اتفاق افرادی که وارد شورا میشوند قاعدتاً از یک تخصص مشخص برخودار هستند و در حوزه فعالیت خود قطعاً صاحب نظر. اما مسئله این است که اعضای شورا باید نسبت به تمام طرحها و لوایحی که در حوزههای گوناگون فعالیت شهرداری تهران ارائه میشود نیز صاحب رای و نظر باشند. این یک مرحله بالاتر از مطلع بودن است. اعضای شورای شهر باید مسائل شهر را بفهمند، اولویتها را تشخیص دهند، بدانند از کدام روش نیاز شهر باید تأمین شود و …. ممکن است یک عضو به لحاظ فردی در کمیسیون یا کمیته تخصصی خودش موفق باشد، اما هنگام قرار گرفتن در جمع سایر اعضا، مبهم و گنگ است و نظراتش در شورا گم میشود.
از طرفی ممکن است فردی متخصص و جامع نگر باشد؛ اما مهم این است که بتواند عقیده و یافته خود را با ادبیات استدلالی و قانع کننده به دیگران منتقل کند. اگر یک عضو شورا قدرت و توانمندی تفهیم مطالب را نداشته باشد، هیچکدام از دو ویژگی تخصص و جامع نگری به کارش نمیآید.
یک عضو شورا همچنین باید از شجاعت به چالش کشیدن و ورود به موضوعاتی که نظرات متفاوت دربارهٔ آن وجود دارد برخوردار باشد. حتماً کسی که عضو شورا میشود، باید تجربه چالش کردن در گفت و گوهای جمعی را داشته باشد. واقعاً صحن شورا چیزی کمتر از مناظرات ریاست جمهوری نیست؛ به این معنا که گزیده گویی، هوشمندی، حضور ذهن، تسلط بر قوانین و اطلاع از اولویتها در آن و لحظه در ذهن فرد باشد تا در هر موضوع به جمعبندی برسد و عبور کند.
من بر این باورم چندان به این ظرایف توجه نمیشود، در حالی که بسیار مهم است. کاش میشد صحن شورا باز باشد و از این منظر تک تک اعضا مورد تحلیل قرار گیرند…!
یکی از دغدغههای همیشگی شما، استفاده از نقطه نظرات شورایارانی است که بی واسطه در جریان مشکلات محلات شهر قرار دارند و میتوانند راهنمای خوبی برای تشخیص اولویتها توسط مدیریت شهری باشند. شورای پنجم چگونه باید از شورایاران در اعمال نظارت بر شهرداری کمک بگیرد؟
نظارت بر شهر و شهرداری یک امر ضروری و مهم و از وظایف جوهری شورای شهر است. اما لایههای دیگری بیرون از اعضای شورای شهر نیز وجود دارند که میتوانند در انجام این وظیفه نقش آفرین باشند. طراحی و مهندسی چگونگی استفاده از این لایهها بسیار مهم است. شورایاریها یکی از همین لایهها هستند که تمام نیازهای شهر در اشل محلی، پیش روی آنها قرار دارد اما شورای شهر هنوز سامانهای برای بهرهمندی از نقطه نظرات و ایدههای خلاق شورایارن طراحی نکرده است.
شورای چهارم با اعتقاد و جدیت برگزار کننده انتخابات این نهاد بود و خوب است شورای پنجم نحوه استفاده از ظرفیت و ابعاد نظرات آنها را در قالب یک الگو و چارچوب کارآمد تعیین تکلیف کند.
یکی دیگر از لایههای بیرونی، خبرنگاران و نمایندگان رسانههای جمعی هستند که میتوانند در سیاست گذاریها نقش جدی داشته باشند. به رغم اینکه همکاران اصلاح طلب شورا، مباحث متنوعی را در حوزه شهری مطرح و نقد میکنند، اما واقعاً نه خودشان مسئله را تا رسیدن به نتیجه دنبال میکنند و نه رسانههای همسو با آنها. رفتار آنها بیشتر شبیه آن است که گویی باری را چند قدم حمل میکنند به مقصد نرسانده بر زمین میگذارند و با تکرار همان وضعیت قبلی بار دیگری را برمیدارند.
سؤال اینجاست که اصلاح طلبان چقدر از ابزارهای نظارتی که قانون برای اعضای شورای شهر مشخص کرده، استفاده کردهاند؟ چه زمانی مطالبات و انتقادهای خود را وارد ساختار حقوقی کرده و از کانال تذکر، طرح سؤال و استیضاح پیش بردند؟ مجموعه اعضای اصلاح طلب شورای شهر حتی یک بار طی چهار سال از شهردار تهران «سؤال» نکردهاند و همه پیگیریهای آنها در مرحله سخنرانی، افشاگریهای رسانهای و نهایتاً تذکر باقی مانده است.
حتی در قضیه پلاسکو که اصلاح طلبان مدعی پرچمداری شهدای آتشنشان بودند هم حاضر نشدند از شهردار به شکل رسمی سؤال کنند و پیش از هر تحقیق و گزارش کارشناسانه عذرخواهی و استعفای شهردار را تکرار میکردند، میخواستند جوسازی را جایگزین استدلال کنند اما معلوم شد که دستشان خالی است. این در حالی است که در کارنامه دو عضو اصولگرای شورای شهر (قناعتی و حافظی) بعد از مرحله تذکر طرح سؤال از شهردار وجود دارد؛ بنابراین باید سنجید که فاصله حرف تا عمل چقدر است.
شورای پنجم به لحاظ ترکیب سیاسی باید چگونه باشد؟ یا اینکه چطور باشد بهتر است؟
یک زمان سؤال این است که دوست داریم چطور شود، یک زمان هم سؤال اینجاست که به طور طبیعی آینده شورا چطور خواهد شد. اصولاً جنس موضوعات مطرح شده در شورا، اجتماعی، فرهنگی و مطالبات شهری بوده و از نوع کشمکشهای سیاسی نیست. احزاب هم بر سر این موضوع با هم چالش دارند که هر کدام مدعی هستند که در فهم مسائل اجتماعی از گروه دیگر بهتر هستند. اما به هر حال در جریان انتخاب هیئت رئیسه و شهردار تهران، حتماً گرایش سیاسی اثر دارد و ترکیب سیاسی کرسیها در اینجا اثر خود را نشان میدهد.
به هر حال شهردار تهران واجد یک جایگاه بلند حقوقی در صیلنت از گفتمان انقلاب اسلامی در حوزه مسائل شهری است. مهم است فردی انتخاب شود که در این مسیر حرکت کند و سمت و سوی دیگری نرود. کمااینکه حالا هم چالشهایی در مورد برخی از تصمیمات رئیس جمهور فعلی وجود دارد که مربوط به رعایت نکردن برخی از خط قرمزهای نظام در مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است؛ بنابراین ترکیب سیاسی مطلوب، به گونهای است که بتواند شهرداری را انتخاب کند که خط قرمزهای نظام را به درستی بشناسد. شهرداری یک فعالیت تکنوکراتیک نیست که صرفاً با ابزار سر و کار داشته باشد. شهردار با انسان و عقایدش و نیز با مکتب امام راحل (ره) و منویات مقام معظم رهبری سر و کار دارد و باید بتواند جامعه را به سمت و سوی مشخصی هدایت کند؛ لذا از این نظر ترکیب سیاسی کرسیهای شورای شهر مهم است.
در عین حال باید تأکید کنم که در طول ۴ سال شورای شهر چهارم بسیاری از مسائل مورد بحث، تخصصی بود و اصلاً جهت گیری سیاسی در رای اعضا نقش نداشت. حتی گاهی قطب بندی در قبال طرحها و لوایح به نحوی شکل میگرفت که در موضوعی، اعضا با سلیقههای سیاسی متفاوت با یکدیگر همراه میشدند.
از نظر شما مهمترین اولویتهای شورای پنجم که باید به آن بپردازد چیست؟
تهران یک کلان شهر وسیع با جمعیت بالا و انواع و اقسام مسائل مبتلابه در حوزههای گوناگون است. خوب است که شورای پنجم تمرکز و وقت خود را به حل مسائل کلان شهر معطوف کند و به جای تصویب انبوه طرحها و لوایح خرد و کم اثر در صحن، به مسائل بنیادی تر بپردازد. موضوع «تاب آوری شهری» آن قدر مغفول مانده که حتی عنوان آن هم از نظر بسیاری از مردم و مدیران شهری نا آشناست. تهران به عنوان پایتخت ام القرای جهان اسلام باید به نحوی به سامان شود که در برابر حوادث طبیعی تاب آوری کافی داشته باشد. در عین اینکه باید راههای افزایش تاب آوری شهر مشخص شود، موضوع مدیریت بحران شهر نیز بسیار مهم است. بارها گفته شده که اگر در تهران زلزله بیاید، آمار تلفات از بمباران هیروشیما و ناکازاکی بیشتر خواهد بود. این وضعیت نشان میدهد که شهر هنوز برای تاب آوری در مقابل حوادث بحرانهای بزرگ آماده نیست و مدیران شهری باید در وهله اول به این حوزه ورود کنند. به این موارد اضافه کنید وضعیت بافتهای فرسوده شهر تهران را که در یک وضعیت ثابت باقی ماندهاند و خبری از تسریع در نوسازی آنها وجود ندارد. تهران حدود ۳۷۰۰ هکتار بافت فرسوده دارد و آمار نوسازی شخصی آنها با وجود همه مشوقهای مالی پیش بینی شده بسیار ناچیز است. پروژههای نوسازی شهرداری نظیر طرح «کلید به کلید» و «فروش مسکن متری» هم شکست خورده است و از این رو سال هاست که پیشرفتی در این حوزه رخ نداده است. در این شرایط باید نقشه و برنامه اجرایی تغییر کند و این امر نیازمند ورود جدی شورای شهر است.
یکی دیگر از نگرانیهای جدی در این زمینه وضعیت شریانهای زیرسطحی شهر است. از حدود دو دهه قبل که توسعه زیرسطحی در تهران با احداث مترو آغاز شد تا کنون، مسیر طبیعی بسیاری از رودخانهها و روانابهای زیرزمینی تغییر کرده و دستکاری شده است. این وضعیت سبب شده رودخانههای شهر زیر پای شهروندان دچار وضعیتی گنگ و احتمالاً خطرآفرین باشد که کسی از آنها مطلع نیست. مدیریت شهری باید مطالعه در این حوزهها را در اولویت دوره پنجم فعالیت خود قرار دهد. از طرف دیگر، اداره شهر تنها ساختن پل طبقاتی، مترو و نظایر آن نیست، دسترس پذیر کردن شهر برای جانبازان و معلولین و به بیانی معلولیت زدائی از کالبد و آئیننامههای شهر برای به صحنه کشیدن توانمندیهای این عزیزان در خور دقت و توجه است. افزون بر آنچه آمد موضوعات کلان تری وجود دارد که با مدیریت شهری بی ارتباط نیست، به عنوان مثال موضوع مصرف محصولات تراریخته در تهران به منزله پرجمعیتترین شهر کشور باید مورد رسیدگی قرار گیرد و مهار شود. مسئله مصرف محصولات تراریخته دامی و کشاورزی یک مسئله ملی است که ابعاد آن هنوز هم محرمانه و گنگ است. شهرداری تهران به عنوان یکی از توزیع کنندگان میوه و تره بار از طریق سازمان میادین میوه و تره بار و نیز به عنوان فراهم کننده بستر دسترسی شهروندان به این محصولات باید نسبت به موضوع با حساسیت ورود کند.
یکی دیگر از اولویتهای جدی شورای پنجم باید آمایش مناطق و تنظیم توسعه شهر بر محور نتایج این آمایش باشد. در حال حاضر هیچ ضابطهای وجود ندارد که مهاجرت از یک منطقه به منطقه دیگر در تهران را ممنوع کند. قرار هم بر این نیست که اصطلاحاً بگیر ببند رخ دهد اما از منظر رفاه شهروندی، کنترل جمعیت پذیری مناطق مهم است و شورای شهر باید به این موضوع به نحوی ورود کند تا تعادل در شهر حفظ شود. عدم آمایش منجر به شکل گیری چهره نامتوازنی از شهر شده که در آن برخی از مناطق دچار سرریز جمعیتی بوده و به طور مثال سرانه فضای سبزشان ۵/۲ متر مربع است اما در مقابل برخی دیگر از مناطق با جمعیت اندک و سرانه فضای سبز ۲۴ مترمربعی شکل گرفتهاند. امکانات فرهنگی و دیگر سرانههای شهری نیز به همین شکل نامتوازن میان مناطق توزیع شده و کیفیت زیست شهروندان را تحت تأثیر قرار داده است. شورای شهر باید به طور جدی به این مسائل ورود و برای رعایت سقف جمعیت پذیری تهران برنامهریزی کند.


نظر شما