به گزارش خبرنگار مهر، بسیاری معتقد هستند که امروز شبکههای مجازی و در نگاه کلیتر رسانهها، تماموقت فراغت مردم را از آنِ خودکردهاند کافی است به آمار ارائهشده از سوی وزارت ارتباطات نگاه کنیم تا ببینیم استان سمنان با دارا بودن ۷۰۲ هزار نفر، دو میلیون کاربر شبکههای اجتماعی دارد این یعنی تقریباً هر فرد هفت سال به بالا در استان سمنان عضو سه یا چهار شبکه مجازی است پس میتوان نتیجه گرفت که این فضاها توانستهاند بر اوقات فراغت ما استیلا یابند.
از سوی دیگر امروز مفهوم رسانه بر اوقات فراغت مردم استان سمنان مانند هرجی دیگر کشور سلطه یافته که این به عقیده بسیاری جامعه شناسان یک مشکل اساسی است چراکه انسان را از مطالعه عمیق دور میسازد مفهوم کتابخوانی کاهش مییابد، قبح دروغ و شایعهپراکنی در جامعه میشکند و مردم به امور سطحی میپردازند و هیچگاه به مطالعه بهصورت ژرف اهمیت نمیدهد هرچند فضای مجازی مانند هر پدیده دیگر مزیتهایی نیز دارد که سرعتبالای تبادل اطلاعات نخستین آنها است.
درنهایت اما باید چه کرد تا سهم غنیسازی اوقات فراغت بهپای فضای مجازی و رسانهها برسد؟ راهکاری که مسئولان استان سمنان در یک دهه اخیر ارائه کردهاند، برگزاری طرحهای غنیسازی اوقات فراغت در زیرمجموعه ستاد جوانان است که دستگاههایی مانند ورزش و جوانان، ارشاد اسلامی، فرمانداریها، تبلیغات اسلامی، آموزشوپرورش و ... در آن عضو هستند اما این ستاد تا چه اندازه توانسته در این امر موفق باشد.
نگاهی به آمار برگزاری کلاسهای اوقات فراغت و غنیسازی فرهنگی آنها نشان میدهد در بعد استقبال خانوادهها از این طرحها خوشبختانه در استان سمنان پیشرفتهای خوبی صورت گرفته است برای مثال در دستگاهی مانند تبلیغات اسلامی تعداد پایگاههای اوقات فراغت در سال۹۴ تنها ۷۹ پایگاه بود که این رقم در سال۹۵ به ۱۰۱ و در سال جاری به ۱۳۰ پایگاه افزایشیافته که نشان میدهد حداقل در بحث کمی رشد خوبی را شاهد هستیم.
اما اوقات فراغت چالشهایی را نیز پیش روی خود دارد درباره این مسائل با محمدرضا سوقندی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان سمنان و همچنین پژوهشگر حوزه فرهنگ اجتماعی به گفتگو نشستیم:
*برای نخستین سؤال بگوئید تعریف فراغت چیست؟
ساماندهی اوقات فراغت ابتدا نیازمند تعریف جامعی از فراغت است ما چه فراغت را بهمثابه موضوع و چه بهعنوان مسئله در نظر بگیریم در هر دو صورت یک تعریف جامع از فراغت میتواند ما را به هدفگذاری بهتر در حوزه ساماندهی آن رهنمون میسازد.
در مسائل اجتماعی چه فراغت را موضوع و چه مسئله بدانیم برای ورود به آن ابتدا باید آن را تعریف کنیم چراکه فراغت در برخی مسائل به یک مسئله نیز میماند که در جامعهشناسی فراغت به آن پرداختهشده و اندیشمندان معتقدند اگر ساماندهی نشود، نوعی آسیب به وجود میآورد که بهواقع نظری درست است اما واژهای که کاملکننده این مقوله محسوب میشود «غنیسازی» است یعنی بجای پر کردن اوقات فراغت، آن را پربار کنیم یا همان غنیسازی کنیم چون در فرهنگ دینی ما هر پر کردنی مطلوب نیست لیکن نوع و کیفیت در کارها مهم است از سوی دیگر برخی کارها هستند که در اصل نیازمند فراغت هستند که از آن بهمثابه فراغت طلبی یاد میشود. پس هم پر کردن و هم پربار کردن در کنار فراغت طلبی میتواند وجود داشته باشد.
*این تعریف با تعاریف موجود در جامعه مغایرت دارد؟
بله؛ ببینید برای باز کردن موضوع باید بگویم ما از آیات و روایات دینی نیز برداشت میکنیم که در برخی موارد نباید وقتی را پر کرد بلکه برعکس باید آن را تهی ساخت برای مثال تفکر نیازمند این است که انسان فراغت داشته باشد یعنی فرصت عینی و ذهنی برای تفکر داشته باشند اصلاً بخشی از اوقات را باید به تفکر اختصاص داد که خلأ آن در جامعه احساس میشود و مردم کمتر فرصت میکنند که فکر کنند لیکن این تفکر بعضاً نیازمند خلأ است پس همانطور که معلوم میشود فراغت و مقوله ساماندهی آن نیازمند شناختی کلی است و شامل این محتواها میشود.
یکی از معضلات امروز که ما را از تفکر دور کرده، رسانهها هستند قبلاً اگر انسانها تصمیمهای درستی میگرفتند به این دلیل بود که پیش از انجام آن تفکر میکردند لذا امروز مشاهده میکنیم که حرفها بسیار بدون فکر بیان میشود و مجبور هستیم که یا عذرخواهی کنیم، یا آن را اصلاح کنیم که این مقوله در رسانههای فراگیر شده است.
*پس باید نگاه را نسبت به غنیسازی اوقات فراغت تغییر داد.
ما در نظام تفکر و دعوت مردم به اندیشه نیازمند فراغت هستیم فراغت نه برای فراغت و وقتگذرانی فراغت برای تفکر ثانیاً فراغت برای علمآموزی نیاز دیگر جامعه است البته باید بین علم و اندیشه تفاوتی قائل شد چراکه اندیشه منشأ عقلانی دارد و تعقل ابزاری برای علم است یعنی اگر کسی درس خوب میخواند که فراغت داشته باشد و بتواند کتاب بخواند، درس بخواند و ... در این مجال اما باید این را نیز گفت که فراغت فقط به معنای تنهایی نیست، مطالعه نیازمند فراغتی است که مکان مطالعه را برایش راحت کند، خلوت باشد، فضای مناسبی برایش آماده باشد، بهدوراز هیاهو باشد، آلودگیهای ذهنی از او دور باشد و ... و از همه مهمتر عبادت است ما مسلمانان وظیفه دینیمان میدانیم که عبادت کنیم و این عبادت تنها درزمانی رخ میدهد که فراغتی حاصل شود و ما در این فراغت عبادت کنیم چراکه ما نیازمند ارتباط باخدا برقرار میکنیم بر این اصل، نماز را میتوان فراغتی برای انسان دانست لذا اگر فراغت نداشته باشیم نماز را میخوانیم اما همراه با مشغولیات ذهنی است پس برای عبادت نیز نیازمند فراغت هستیم پس صرف پر کردن اوقات فراغت اصل نیست و باید به دنبال کیفیت و. چگونگی آن رفت.
* در این راه چقدر موفق بودهایم؟
بحث اوقات فراغت یک مقوله کمی نیست یک بحث کیفی است یعنی کیفیت پر کردن اوقات فراغت مهم است که ما متأسفانه بر روی کمیت تکیهداریم پس ما بایست یک طلب را در حوزه فرهنگ بسیار توجه کنیم و آن این است که نظام معرفتی فراغت باید چگونه معنی شود.
فراغت یعنی دانش، علم، اندیشه، درس، بحث، روش، شیوه و ... که کمتر متولیان این بخش به آن پرداختهاند که بیایند و ببینند حوزه علم و دانشگاه، حوزه علمیه، همایش، فراخوان، اندیشه، دانشگاه و ... برای فراغت چه میتوانند داشته باشند تا ما موفقتر شویم این مقوله متأسفانه دیده نمیشود. پس باید گفت مبنای معرفتی فراغت، تولید مفاهیم فاخر است نکته دوم در حوزه علمیات و اجرای ساماندهی اوقات فراغت در مجموعه فرهنگ و ارشاد اسلامی استان سمنان است که به نظرم این اداره کل به دلیل عضویت در ستاد ساماندهی جوانان و اوقات فراغت، باید به این مقوله بهمثابه یک بحث کلان (وزارت ارشاد) نگاه کند. امروز نیازمند این هستیم که از سطح وزارتخانه اوقات فراغت تبیین شده و سپس به استانها، شهرستانها، شهرها و روستاها تسری پیدا کند که در این حوزه میتواند گفت کوتاهی شده است.
*در مجموعه فرهنگ و ارشاد اسلامی استان سمنان این امر چگونه است؟
ما در مجموعه فرهنگ و ارشاد اسلامی در حوزه غنیسازی اوقات فراغت یا کیفی سازی آن، تابستانی نیستیم ما جزء دستگاههایی هستیم که در طول سال اوقات فراغت را غنی میکنیم و تنها به آن در فصل تابستان تشدید میبخشیم. ما در طول سال مشغول خدمترسانی در حوزه فراغت هستیم که باید بیش از همه به تبیین فراغت بپردازیم.
*ما در استان سمنان ظرفیتهای بسیار خوبی را شاهد هستیم در استفاده از آنها درواقع باید چه کنیم؟
ما باید نوع نگاهمان را نسبت به پایگاهها و جایگاههای غنیسازی اوقات فراغت تغییر دهیم و این نوع نگاه باید از رأس هرم و خود بنده بهعنوان مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی آغاز و سپس به معاونتها، شهرستانها، شهرها و روستاهای تسری پیدا کند و از همه مهمتر باید از فعالان فرهنگی و مخاطبان نیز در مقوله اوقات فراغت کمک گرفت. پس این سه سطح شامل استان، شهرستان و مخاطب نیازمند تبیین یک بازخورد و بازتعریف است که نظام برنامهریزی ما بر آن استوار میشود.
*آیا امروز اوقات فراغت در حاشیه قرار نگرفته است؟
یکی از اشکالات این است که ما اوقات فراغت را به حاشیه میبریم یعنی جزء برنامههای اصلیمان نیست که اگر برنامه اصلی باشد قطعاً ظرفیتهای زیادی را در اختیار جوانان قرار میدهد و هم این پتانسیلها در خدمت استان و توسعه قرار میگیرند. این جزء حلقههای مفقوده است این نوع نگاه آن است که ما باید دایره غنیسازی اوقات فراغت را فراخ کنیم همچنین ذهنمان را نسبت به آن توسعه دهیم. اولاً ما بیش از هزار مرکز فرهنگی و هنری در استان داریم که تمام این مراکز در طول سال میتوانند پایگاههای غنیسازی اوقات فراغت باشند و چون تکرار میشوند و مستمر هستند، باید ستاد و دبیرخانه دائمی برایشان داشته باشیم. همچنین نباید این ستادها را تعطیل کنیم تا سال دیگر تابستان بخواهیم آن را راهاندازی کنیم ما باید دوباره در بخش فراغت باید تغییرات ایجاد کنیم تا از ظرفیتهای این پایگاهها استفاده کنیم.
از سوی دیگر تمام آموزشگاههای هنری، کانونهای فرهنگی، هنری مساجد، کتابخانههای مساجد، مؤسسات فرهنگی و هنری تک منظوره و چندمنظوره، تمام مؤسسات قرآنی، تمامی مجتمعهای فرهنگی و هنری و انجمنهایی که در آنها مستقر هستند بهمثابه یک قرارگاه فرهنگی گرد هم آمده و از ظرفیتهای آنها در غنیسازی اوقات فراغت استفاده کنیم علاوه بر اینها ما بخشهایی را نیز داریم که میتوانند خدمات غنیسازی را ارائه دهند از سوی دیگر ما تاکنون آنها را در فهرستمان نداشتهایم مثلاً گیم نتها، چاپخانهها، مؤسسات تبلیغاتی و ... اینها نیز ظرفیتهای بسیار خوبی هستند تا بتوانیم با بهرهگیری از آنها غنیسازی اوقات فراغت را انجام دهیم.
امروز که در مقوله کارآفرینی و مهارت آموزش در سال اقتصاد مقاومتی مباحث کلانی مطرح میشود، مگر جز این است که بخش خدمات میتواند در طرحهای غنیسازی اوقات فراغت نیز مطرح شود ما علاوه بر اینکه از بخش خدمات غنیسازی اوقات فراغت بهره میگیریم میتوانیم افرادی را نیز به چاپخانهها، کانونها، مطبوعات، مراکز کار و ... معرفی کنیم همچنین حوزه رسانه نیز اینگونه است برای مثال خبرگزاریهای ما همه میتوانند پایگاه غنیسازی اوقات فراغت باشند و کارهای بسیاری در حوزه رسانه میتوان در آن صورت داد. ما همچنین علاوه بر مراکزمان و آنهایی که فعالیتهای فرهنگی هنری انجام میدهند و چه آنهایی که فعالیتهای خدماتی صورت میدهند، حتی یک کتابفروشی و انتشارات، میتواند بهاندازه خودش در غنیسازی اوقات فراغت مؤثر باشد.
*یعنی درواقع تعریفمان از فراغت باید تغییر کند.
بله؛ گاهی میتوان با اجاره دادن یک فیلم در قبال دریافت مبلغی اندک کار غنیسازی اوقات فراغت را توسط یک دکه مطبوعاتی در شهرها انجام داد لیکن تغییر نگاهمان به مقوله اوقات فراغت به این معنا است ما نباید منتظر بمانیم که تابستان شود و سپس پایگاههایی را افتتاح کنیم و نوجوانان ما راهی مدارس شوند. لذا کافی است که ما فقط از دایره زمان بیرون بیانیم تا ببینیم اوقات فراغت متعلق به یکفصل خاص نیست پس ما اگر با این نگاه ورود پیدا کنیم هیچ فعالیتی در ارشاد اسلامی رخ نمیدهد مگر در راستای غنیسازی اوقات فراغت که این امر در هیچ دستگاهی به این شکل دیده نمیشود که حتی آموزشوپرورش نیز چنین نگاهی به اوقات فراغت ندارد.
دیگر فعالیتی که باید برجسته دیده شود این است که ما از خودمان سؤال بپرسیم که مردم اوقات فراغتشان را چگونه میگذرانند؟ امروز مگر این نیست که مردم اوقات فراغتشان را با رسانهها میگذرانند؟ مگر این نیست که بیشترین اوقات مردم در فضای مجازی است و بیش از دو میلیون نفر در استان سمنان طبق آنچه مرکز رسانههای دیجیتال عنوان میشود، عضو کانال رسانهای هستند این یعنی هر نفر در حداقل سه تا چهار شبکه اجتماعی عضو است پس ما باید نگاهمان را به این مقوله نیز تغییر دهیم و این فضاها را باید به پایگاههای اوقات فراغت تبدیل کنیم.
*نظر شما درباره فضای مجازی چیست؟
فضای مجازی باید به پایگاهی بدل شود چراکه امروز اینها تمام اوقات فراغت مردم را مشغول کردهاند. فضای مجازی فعالان فرهنگی هستند که به هیچ پایگاه اوقات فراغتی متصل نیستند لذا اینها ظرفیت هستند اما ساماندهی نشدهاند. اینها را نه میتوان انجمن دانست و نه ستاد، کانون، پایگاه، انتشاراتی و یا هر پدیده دیگر اما تأثیرگذاری خاص خود را بر فراغت دارند. که درصد قابلتوجهی از مردم را به خود جذب میکند متأسفانه ما امروز درصد کتابخوانی، روزنامهخوانی، فعالیتهای فرهنگی و هنریمان در جامعه کاهشیافته و در ازای آن فعالیتهای مجازی گسترش چشمگیری داشته است لیکن باید در این فضاها حضور داشت تا بهتر بحث هدایت و فرهنگ را اجرایی کرد که در این حوزه نقش ارشاد اسلامی بسیار سنگین است. ارشاد امروز باید ساماندهی وضع موجود در قالب ستادهای فراغت میبایست مقوله تولید محتوا را در نظر بگیرد. این محتوا به غنیسازی بازمیگردد و نه پر کردن صرف. همان مقولهای در بالا به آن پرداختیم یعنی اگر ما ستادهایمان را راهاندازی کنیم اما نتوانیم در تولید محتوا موفق عمل کنیم، نمیتوانیم بگوییم که توانستهایم کار مثبتی صورت دهیم. لذا باید به سراغ دبیرخانهها، مؤسسات، کانونها و افراد مستعد در این حوزه رفت تا با ایجاد انگیزه در بین آنها در راستای تولید مفاهیم فاخر اقداماتی کرد.
*شما طرحی را درباره اوقات فراغت ستادی نیز در نظر دارید دراینباره توضیح دهید.
پایگاههای اوقات فراغت بخشیشان به فرهنگسازمانی ما یعنی ارشاد اسلامی بازمیگردد که مجموعه همکاران ما و خانوادههایشان صورت میگیرد که در دستگاههای دیگر نیز دیده میشود با این نگاه میتوآنیک نمازخانه را به پایگاه غنیسازی اوقات فراغت بدل کرد لذا در حوزه کارمندی نیز باید پایگاههایی را تعریف کرد تا از آن ظرفیت استفاده کنیم و در سایر نهادها نیز اینگونه است اما باید نگاه کرد که خلأها برای اجرای این روند، چیست؟ امروز بایست ستادهای اوقات فراغت را دائمی کرد حال در قالب دبیرخانه، ستاد و یا انجمن و ... باید آن را نهادینه کرد تا منتظر تابستان نبود همچنین این پایگاههای نیازمند عضویت همه از صدر اداره کل تا کارمندان و کارشناسان است. یعنی نباید کارشناس مطبوعات، تبلیغات، چاپ و نشر و ... بیتأثیر باشد پس هر فردی که در حوزه فرهنگ فعالیت میکند، عضو این ستاد است البته این را باید گفت که عملیات اجرای طرحهای اوقات فراغت در پایگاهها صورت میگیرد و منظور ما از این بحث، ساماندهی، فرماندهی و پیش بردن روند اجرایی این پایگاهها است پس در درجه اول باید ابلاغی صادر شود که همه به همراه وظایفشان در ستاد اوقات فراغت عضو شوند و سپس تقسیم مسئولیت، گفتمان سازی و اقدام و عمل در این حوزه شکل گیرد این امر باعث میشود که تمام خلأها برطرف شوند همچنین میتوان در سامانهای تمام اقدامات را از سطح استان ثبت کرد.
*با این کار چه اتفاقی درنهایت رخ میدهد؟
اتفاقات خوبی در حوزه ساماندهی، تغییر نگرش، استفاده از ظرفیتها، کاهش آسیبها، نظارت، اطلاعرسانی و ... رخ میدهد اما کار اصلی بازهم این موارد نیستند اینها بخش اداری و ستادی کار هستند لذا نتیجه دیگر این اقدامات شکلگیری ستادهای تخصصی برای برنامهریزی فراغت است که در آن پایگاههای سطح شهرها حضور دارند پرواضح است که نتیجه چنین کار ستادی که در آنیک پایگاه هم عضو ستاد تخصصی اوقات فراغت بوده و هم عضو ستاد مرکزی آن با مسئولیت ارشاد اسلامی، میتواند چه تحولی در سطح جامعه و بهخصوص برای نسل جوان ما ایجاد کند. یعنی حرکتی عمودی از بالا به پائین از سطح مدیرکل تا ادارات و یک حرکت افقی در حوزه اوقات فراغت در بین پایگاههای سطح استان شکل میگیرد که اینها در یک نقطه به نام ستاد تخصصی اوقات فراغت یکدیگر را قطع میکنند این امر در صورت اجرا میتواند برکات و ثمرات بسیار خوبی را در سطح استان داشته باشد. در این حوزه همچنین میتوان در حوزههای مختلف شامل قرآن و عترت ستادی تخصصی را شکل داد تا در طرحهای اوقات فراغت، روح مسائل و دورههای آموزشی قرآنی را دمید آنهم با روندی برنامهریزیشده و دقیق که امروز میتواند آثار و برکات شایانی را برای مردم ما داشته باشد. این امر نشان میدهد که نیازمند نوع نگاه جدیدی به فرهنگ هستیم.
نظر شما