به گزارش خبرنگار مهر، رحیم روحبخش، کارشناس شورای عالی آموزش و پرورش یادداشتی را با عنوان نقش هویت یابی کتاب درسی تاریخ در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است که در زیر می خوانید:
یکی از چالش های بزرگ نسل جوان امروز جامعه ما، چالش هویتی است. نمی توان تردید داشت که نسل امروز از نظر هویتی نسبت به نسل های پیشین و حتی نسل قبل همگرایی هویتی چندانی ندارد.
به نظر می رسد دستگاه رسمی فرهنگی از جمله نظام آموزش و پرورش در انتقال آموزه های هویتی دچار ناتوانی شده است. سیاستگذاران فرهنگی با تمرکز آموزش حوزه علوم انسانی به خصوص کتب درسی بر نگاه ایدئولوژیک از رسالت اصلی هویت یابی دانش آموزان غفلت کرده اند.
به گونه ای که یک دانش آموز مقطع متوسطه بعد از اتمام تحصیلات دبیرستانی، از نگرش و انسجام هویتی قابل قبولی برخودار نیست. اگر نگوییم بخشی از دانش آموزان دچار بی هویتی شده اند، می توان ادعا کرد که آنان در تعلق خاطر به هویت ایرانی ناتوان عمل می کنند. به نظر می رسد در عصر حاضر نسل جوان جامعه ما همچون سایر جوامع در معرض هویت های چهارگانه: محلی، ملی، منطقه ای و جهانی قرار دارد. در کتاب درسی تاریخ که بخش عمده ای از هویت پذیری دانش آموزان را در برمی گیرد، نه تنها نسبت به هویت ملی نگاه مطلوبی اتخاذ نشده، بلکه هویت محلی و بعد از آن هویت جهانی و منطقه ای نیز مورد غفلت قرار گرفته است.
واقعیت اینست که یکی از رسالت های آموزش و پرورش تربیت نسلی است که بتواند با حفظ هویت ملی خویش در جامعه جهانی متکثر و متنوع ایفای نقش کند. تحقق این امر مستلزم فراهم آوردن زمینه هویت پذیری متوازن و متعادل همه مولفه های هویتی است. آموزش و پرورش به عنوان یک نهاد اجتماعی می تواند به واسطه کتب درسی ضمن انتقال مواریث هویتی جامعه به نسل آینده، آنان را برای زندگی در فردا آماده سازد. یکی از عوامل موثر در فرایند هویت یابی دانش آموزان، چگونکی تبیین نگرش هویتی در کتب درسی تاریخ است. این تبیین می بایست ضمن برخورداری از جامعیت لازم، از توازن و سازگاری مطلوب نیز برخوردار باشد. ناگفته پیداست که تقویت هویت امروز دانش آموزان ، نیازمند تبیین صحیح و جامع تاریخ گذشته و پیوند آن با جامعه امروز است. از این روی در این تبیین بایسته است رابطه ای اثر بخش و پایدار بین هویت های محلی، ملی، منطقه ای و جهانی برقرار گشته، به طوری که از تلفیق مولفه ای هویت های چهار گانه مذکور، بتوان به یک هویت ایرانی دست یافت. در واقع با ترکیب متوازن هویت های مذکور می توان، هویت ایرانی را تقویت کرد.
نظام آموزشی مخصوصا نهاد آموزش و پرورش به دلیل تصدی گری آموزش رسمی، و دراختیار داشتن دوران حساس سنی دانش آموزی می تواند نقش تعیین کننده ای در القای این هویت ایفا کند. در این میان کتب درسی تاریخ به علت ماهیت هویت بخشی این درس، تاثیرگذارترین کتاب از میان سایر کتب آموزش و پرورش می باشد. اما متاسفانه چنانکه باید و شاید به دلیل سیطره نگاه ایدئولوژیک در این کتب، برخی از مولفه های هویتی نادیده گرفته شده و برخی دیگر نیز به طور نامتوازن مطرح شده است. سیطره این نگاه ضمن تنزل جایگاه تاریخ به وقایع نگاری سیاه و سفید، ناتوان از ارائه یک بینش تاریخی می باشد. نتیجه اینکه این رویکرد رسمی منجر به نوعی بی اعتمادی معلمان تاریخ به درس خویش و در نتیجه کاهش منزلت آن از منظر دانش آموزان و خانواده بزرگ آموزش و پرورش شده است. به طوری که در فضا بیاعتباری این درس، تدریس تاریخ توسط معلمان غیر متخصص به یک امر معمول تبدیل شده است.
یکی از عرصه های سیطره نگاه ایدئولوژیک، کتاب درسی «تاریخ معاصر ایران» تالیف آقای دکتر غلامعلی حداد عادل می باشد. این کتاب در سال سوم مقطع دبیرستان، برای همه گرایش های تحصیلی در طی بیش از دو دهه بعد از انقلاب تدریس می شد. گفتمان و محتوا این کتاب چنان بر مباحث تاریخی کتب درسی تاریخ معاصر در آموزش و پرورش سیطره یافته که علی رغم گذشت سال ها از آن، در کتاب های جدیدی هم که برای مقاطع متوسطه اول و دوم نظام جدید تالیف می شود، می توان ردپای آن را مشاهده است. چندین بحث عمده تاریخی در این کتاب در موضوعاتی نظیر: دوره مشروطه، ملی شدن نفت، انقلاب اسلامی و... مطرح شده که نگاه ایدئولوژیک در آن ها بعضا به وارونه نویسی تاریخ منجر شده است. اما متاسفانه با وجود اینکه این کتاب از چرخه تدریس خارج شده، اما رویکرد ایدئولوژیک آن بر نگاه مولفین کتب بعدی تاریخ معاصر سایه انداخته است. به طوری که همان ایده ها با کمی تجدید نظر و قلمی روان همراه با برخی حواشی و تصاویر در کتب جدید راه یافته است. با کمی بررسی می توان چندین موضوع عمده ایدئولوژیک را شناسایی و مورد تحلیل و نقد قرار داد.
به نظر می رسد این فراز از سخن امام را می توان راهنمای مفیدی برای نیل به مقصود در نگارش کتاب درسی تاریخ معاصر تلقی کرد. «...شما خود را وادار کنید و عادت دهید که در نوشتن تاریخ، حبّ و بغض را کنار بگذارید و واقعیّتها را بنویسید؛ هرچند به ضرر خودتان یا به ضرر کسانی باشد که به آنان علاقمندید...؛ این کار[حذف بخشی از واقعیت ها] خلاف وظیفهای است که بر عهده گرفتهاید... .»
نظر شما