خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ: مصطفی چمران در سال ۱۳۱۰ به دنیا آمد. او تحصیلات خود را در رشته الکترومکانیک در دانشگاه تهران به پایان برد. سپس برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و در فیزیک پلاسما، درجه دکتری کسب کرد. پس از گذراندن آموزشهای نظامی در مصر، به لبنان رفت و به همراه امام موسی صدر، در تشکیل جنبش امل نقش مؤثری داشت و از فرماندهان آن بود.
چمران در زمان تحصیل در دانشگاه تهران، شاگرد مهدی بازرگان بود و آشنایی او با بازرگان، عامل مهمی در ورود به عرصه سیاست بهشمار میرود. وقتی انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، چمران به ایران بازگشت و مدتی در دولت بازرگان، وزارت دفاع را برعهده داشت. او همچنین در دوره نخست مجلس شورای اسلامی، به نمایندگی از سوی مردم تهران انتخاب شد.
مصطفی چمران در جریان جنگ ایران و عراق، یکی از فرماندهان ایران بود. او با شروع جنگ به اهواز رفت و ستاد جنگهای نامنظم را بنیانگذاری کرد. از دیگر کارهای مهم وی ایجاد هماهنگی بین نیروهای ارتش، سپاه و نیروهای داوطلب مردمی بود که در منطقه حضور داشتند. مصطفی چمران در ۳۱ خرداد ماه ۱۳۶۰ در مسیر دهلاویه-سوسنگرد بر اثر اصابت ترکش خمپاره به پشت سرش کشته شد.
خبرنگار مهر، همزمان با سی و هفتمین سالگرد شهادت مصطفی چمران به گفتگو با امیر سرتیپ غلامحسین دربندی، عضو هیئت معارف جنگ شهید صیاد شیرازی و رئیس کمیته تخصصی راویان ستاد مرکزی راهیان نور کشور پرداخته و از او درباره چگونگی آشناییاش با شهید چمران پرسیده است. دربندی هم در پاسخ گفته: «من از همان روزهای اول پیروزی انقلاب تا اوایل سال ۵۹، پای ثابت کلاسهای درس شهید چمران بودم که در کانون توحید برگزار میشد و همان کلاسها زمینه آشنایی من با ایشان را فراهم کرد.
ادامه این گفت و شنود را میخوانید:
مطصفی چمران در دانشگاه برکلی به عنوان یکی از مهمترین دانشگاههای آمریکا درس خوانده و در رشته فیزیک پلاسما، دکتر گرفته از سوی دیگر مطالعه دلنوشتههایش، ما را به این نتیجه میرساند که ادیب و نویسنده خوبی هم هست. اما چریک و رزمنده بودن، وجهی از شهید چمران است که پررنگتر شده. چرا؟
شهید چمران جزو اولین کسانی بود که در دهه ۳۰ و در شته فیزیک پلاسما درس خواند و دکترای خود را از دانشگاه برکلی آمریکا که یکی از مهمترین و بزرگترین دانشگاههای آمریکاست، دریافت کرد. او در ناسا فعالیت میکرد و زن و فرزند و زندگی خوب و مرفه داشت اما همه چیز را رها کرد تا به مبارزه با ظلم و استکبار و دفاع از حقوق مظلومان بپردازد و همین استکبارستیزی است که او را متمایز میکند و البته وقتی شخصیتی چون چمران که عالم است و ادیب و هنرمند به جنگ با ظالمان میرود، صورت و معنای دیگری دارد چراکه او از روی اجبار، مبارز بودن را انتخاب نکرده است.
۳۷ سال از شهادت دکتر چمران گذشته؛ اگر مصطفی چمران زنده بود باز هم همان رویه را انتخاب میکرد و به مبارزه با استعمار و استکبار در سوریه و یمن و عراق میپرداخت؟
چمران، از ناز و نعمت و رفاه و بهترین امکانات و شرایط زندگی در آمریکا گذشت. قطعا اگر امروز زنده بود، باز هم به مبارزه با استکبار در هر جایی از جمله سوریه و یمن میپرداخت. چرا که ظلم ستیزی در ذات او بود و نمیتوانست برخلاف ذات و گوهره وجودیاش رفتار کند. برای مثال در نخستین دوره مجلس شورای اسلامی وقتی تصمیم میگیرند فداکارترین بخش ارتش را منحل کنند، تنها کسی که پشت تریبون میرود و با این مساله مخالفت میکند، چمران است. از اینرو اگر امروز شهید مصطفی چمران زنده بود، از وفاداران سرسخت ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی به حساب میآمد چراکه او درپی منافع شخصی نبود و دنیای باقی را بر جهان فانی ترجیح داده بود.
باز هم سوالی که به ذهن من مخاطب میرسد این است که چرا شخصیت چریک و مبارزی چون شهید چمران، ازدواج میکند و صاحب همسر و فرزند میشود؟
امروز شهید چمران زنده نیست تا به این پرسش پاسخ دهد اما طبیعی است هر که ازدواج میکند دلش میخواهد همه عمر، کنار یار و همسر خود باقی بماند اما چگونه میشود که یکی زن و فرزند را رها میکند و به نبرد با دشمن میرود؟ ما در طول هشت سال دفاع مقدس با نمونه های اینچنین بسیار برخورد کردهایم. ضمن اینکه وقتی شهید چمران ازدواج کرد نه جنگ ایران و عراق شروع شده بود و نه در لبنان خبری بود اما دیری نپایید که او تصمیم گرفت منافع اسلام را به منافع شخصیاش ترجیح دهد و به لبنان برود و پس از آن به ایران بیاید.
حضور شهید چمران در لبنان را پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، چگونه ارزیابی میکنید؟
کمک به اعتلای نام اسلام در جهان برای شهید چمران در مرتبه اول اهمیت قرار داشت. حضور او در لبنان با نقشآفرینی در تأسیس جنبش «امل»، همکاری با امام موسی صدر و همچنین حمایت از مظلومان و ایتام آن کشور همراه بود. هنوز هم تصاویر بسیاری از شهید چمران بر در و دیوارهای لبنان قابل مشاهده است. او با ورود به لبنان به بیروت نرفت بلکه در جنوب لبنان مستقر شد و به هدایت و آموزش مردم و مبارزه در راه اسلام و مسلمین پرداخت.
چه شد که شهید چمران به پاریس رفت و با اتفاقاتی که سرانجام به پیروزی انقلاب اسلامی انجامید، همراه شد؟
اولین جرقههای انقلاب اسلامی ایران، همزمان با دهه ۵۰، باعث شد تا شهید چمران به پاریس و نزد امام خمینی (ره) برود. با پیروزی انقلاب اسلامی، امام خمینی از او خواستند تا دیگر به لبنان نرود و در ایران باقی بماند. چمران هم پذیرفت و در ایران ماند و مسئولیتهای بسیار سنگینی را پذیرفت. برای مثال، او وزیر دفاع و نماینده امام راحل در شورای عالی دفاع بود.
این موضوع که یک مقام عالی نظامی، شخصا تفنگ به دست بگیرد و به میدان جنگ برود، رویدادی خلاف عرف به نظر میرسد. ؛ اما شهید چمران چنین کاری را انجام میدهد
شهید چمران به مال و مقام دنیا، هیچگونه تعلقی نداشت. او بارها و بارها در مقام عمل هم این بی اعتنا بودبه امور دنیوی را ثابت کرده بود. او شخصا به کردستان رفته و به غائله ضدانقلاب در آن منطقه پایان داده بود. پس از آن به خوزستان و مناطق جنگی رفته و در آنجا گروه چریکی جنگهای نامنظم را ایجاد و سازماندهی کرده بود.
مردم دنیا، «چهگوارا» را به عنوان یک چریک میشناسند اما چند درصد مردم ایران(نسل نوجوان و جوان) با مبارزی چون شهید چمران آشنا هستند؟
ما به همه کسانی که با استکبار و ستم مبارزه کردهاند، از جمله چهگوارا احترام میگذاریم اما در ایران، قهرمانهای بسیاری وجود دارند که نسل جوان، هیچ کدام شان را نمیشناسند و وزارت فرهنگ و ارشاد، حوزه هنری، بنیاد سینمایی، صدا و سیما و دیگر رسانهها باید دست به دست هم بدهند و این افراد را معرفی کنند. چراکه ثابت شده اگر قالب جذابی برای معرفی شهدا و جانبازان و قهرمانهای ملی انتخاب شود، نوجوانان و جوانان از آن استقبال میکنند برای مثال جوانها سریال «سیمرغ» را که به زندگی شهید شیرودی و کشوری میپرداخت یا «شوق پرواز» که درباره شهید بابایی بود را دوست داشتند اما وقتی آقایان درس مربوط به حسین فهمیده و ریزعلی خواجوی را حذف میکنند، چه انتظاری میتوان داشت!؟
نظر شما