خبرگزاری مهر، گروه استان ها- الهه آهنگر: جریان شعر آیینی در کشور ما همواره مورد توجه مردم بوده است و حضور شعرای نامدار در این عرصه یکی از شاخصه های شعر پست مدرن بومی و متفاوت با تعریف جهانی این شعر را رقم زده است، در حدی که بسیاری از صاحب نظران این نوع شعر را هم گام با شعر عاشورایی می دانند.
هم زمان با آغاز ماه محرم و برای شناخت بیشتر از این نوع شعر، به گفتگو با « منوچهر سوری» از شعرای مطرح آیینی در استان تهران و فعالان هنرهای دستی نشستیم، که حاصل این گفتگو در ادامه می آید:
* به نظر شما مهمترین دلیل برای شاعر شدن چیست؟
نظر لطف حضرت حق سبب انتخاب شاعر شدن می شود و شاعران متعهد، از زمانی که به هویت و قداست کلام الله پی می برند و ایمان پیدا می کنند، به شعر گرایش می یابند، چرا که شعر زبان خدا است، چون آن که غوغا می کند من نیستم و این شوریدگی هر زمانی کسب نمی شود.
زمانی که ارتباط برقرار می شود نیاز است که شاعر مراقبت کند، تا ارتباط به طور مستمر ادامه پیدا کند و زیباترین رندی یک شاعر این است، که از درب خانه اهل بیت تکان نخورد و بماند و بماند و بماند.
* چالش اصلی امروز شعر آیینی چیست؟
اگر در مورد شعر آئینی سخن به میان بیاوریم باید بگوییم اعتقاد ما بر این است که در ابتدای امر ببینیم در شعر آئینی برای چه شخصیتی مدیحه سرایی انجام و شعر نوشته می شود و قاعدتا عناصر شعرهای آیینی شخصیت ها و معصومین و اهل بیت هستند.
در این زمینه باید احتیاط زیادی به خرج داد، چرا که این افتخار است که کسی بتواند در مورد اهل بیت عاشقانه بنویسد و یکی از سفارش ها به شاعران جوان این است.
متاسفانه این گلایه در ادبیات مداحی ها امروز وجود دارد و رعایت های لازم صورت نمی گیرد و شعرا به دنبال مقتل نمی روند و شروع می کنند با احساسات پاک خود به نوشتن و گاهی از جریانات عاشورا خارج می شود و به جای این که بخواهند از جاه و جلال شخصیت های عاشورا بنویسند، ناخودآگاه دچار یک سری چالش ها شده و از اصل مسیر فاصله می گیرند، شعرا باید بیش از پیش مقتل بخوانند.
* باتوجه به این که به عنوان شاعر آیینی شناخته میشوید، چه توصیه ای به شعرای جوان دارید؟
شعر آیینی عموما زیبا است که در آن از استعاره بهره می بریم و یکی از شخصیت هایی که شخصا بر روی آن حساسیت زیادی دارم حضرت زهرا(س) است و این که به صورت خیلی صریح و باز برخی از شخصیت هاو مداحان و شاعران از شخصیت والای حضرت زهرا(س) را به تصویر می کشند، این احتیاط لازم است که باید رعایت کنند و بدانند که در مورد مادر هستی می نویسند.
من شخصا سعی کردم، نه تنها در مورد حضرت زهرا(س) بلکه در مورد تک تک شخصیت های عاشورایی که در شعر آورده می شوند، به صورت استعاره و به عنوان بالاترین مقام و با احترام و احتیاط، سخن به میان بیاورم و چیزی از عاشورا و مقتل پا فراتر نگذارم.
* تفاوت های عمده ای در نوع نگاه شعرای آیینی دیده می شود، اصولا شعر آیینی به موضوعات سنتی دینی اشاره دارد، یا مسائل روز؟
شاعران زیادی آمدند و سرودند و گفتند مثل محتشم و زنده یاد ژولیده نیشابوری که سعادت و افتخار بسیار نزدیک با وی داشتم، باید بدانیم که زبان شاعران با یکدیگر متفاوت است و باید بدانیم که می شود، متوجه شویم که کدام شعر به کدام شاعر تعلق دارد.
نگاه شاعران با یکدیگر تفاوت دارد، همان طور که اباعبدالله( ع) فرمودند « کل یوم عاشورا کل ارض کربلا» ، پس نگاه تاریخی برروی جریان عاشورا وجود دارد و نمی شود، که بگوییم محتشم و ژولیده نیشابوری چیزهایی را در مورد عاشورا گفتند و رفتند، بلکه باید بدانیم که نگاه عاشورا، نگاه روز است و نگاه حرمت اباعبدالله نگاه روز است و زینب و علی اکبرهای روز است.
شخصیت هایی که در دفاع مقدس تک تک با آنها مواجه بودیم و این افتخار نصیب من شد که با شخصیت های عاشورایی عصر خودم زندگی کنم، یکی از خصوصیات شعر عاشورایی و دفاع مقدس من این است که تلفیق و آمیخته با یکدیگر هستند و از هم جدا نیستند چرا که جریان عاشورا برای من ادامه دارد و تا بشر زنده است و تا ظهور حضرت مهدی( عج) این جریان ادامه خواهد داشت و شاعران ما باید نگاه نو به شعر آئینی داشته باشند.
* فکر میکنم شعر آیینی بیشتر با شعر عاشورایی شناخته شده؛ درست است؟
گاهی با یک نگاه ساده به شعر آئینی جریان شعر عاشورایی را برایمان تداعی می کند و من این را فراتر می بینم و با دید جهان بینی اسلامی جریان شعر آئینی می تواند در شعر و آئین مسیحیت و بهائیت و یهودیت رخنه کند و تمام اعتقادات مثبت و منفی جهان را در بر بگیرد و ما آمدیم مقایسه کنیم و ببینیم کدام برتر است، کدام آئین اول و متصل به توحید، نبوت و عرش اعلا است پس شعر آئینی می تواند گسترده تر از این فضا که به اهل بیت و جریان عاشورا می بینیم، باشد.
محرم که می شود باید نگاه ما یک نگاه فرامنطقه ای، فرا مرزی و جهانی به عاشور باشد، دیگران نگاهشان به ما است، چرا که ما در این جریان مدعی هستیم و باید دید، من به عنوان شیعه چطور توانستم عاشورا را معرفی کنم و به عنوان یک شاعر شیعه چگونه نگاهی به جریان شعر عاشورایی داشته ام و این بهانه شد که بگویم که زبان شعر شاعر باید زبان اجتماعی باشد، فقط گروه خاص این شعر را نگیرند و عام و خاص بتوانند، از این شعر برداشت داشته باشند.
شاعر طبیب روح مردم است و باید در تمام مسائل اجتماعی موضوعات شعری داشته باشد، علی الخصوص جریان شعر عاشورا.
به نظر من این مهم نیست که شاعر از قید و بند وزن و قافیه و ردیف و صنایع ادبی خوب بر بیاید، شاعر زمانی موفق است و شعر تاثیرگذار شده که بتواند شعر را به عنوان داروی کارساز استفاده کند، و جوانی که از مسیر دین خارج شده است را متبلور کرده و مجددا به دین دعوت کند.
حال باید ببینیم که ما به عنوان مداح و شاعر تا چه میزانی توانستیم، در کار خود موفق شویم، اگر موفق بودیم عاشورایمان مبارک باشد و اگر موفق نبودیم بهترین راه برای آن شاعر، محقق و یا پژوهشگر این است، که سکوت کرده و مجددا تجدید قوا کند، تا بتواند در سطح جامعه از جریان عاشورا دفاع کند.
* به نظر شما برگزاری کنگرهها در مناسبتهای مختلف تهدیدی برای شعر نیست؟ این که با هر مناسبتی برنامهای داشته باشیم که شعرا بخواهند مناسبتی شعر بگویند؟
برای برگزاری کنگره اعتقاد دارم این کنگره های ادبی مثل نماز جماعتی است، که از شعرا و هنرمندان برای اتحاد دعوت می شود، این مهم است که ما به عنوان شاعر چقدر می توانیم با خلوص نیت وارد شویم و نقش و دین و تعهد من شاعر در این مدت عمر از من چه توقعی دارد و چه تعهدی به اجتماعم دارم و امروز هر کسی در جریان عاشورای روز باید نقش و تعهد خود را ایفا کند.
من مخالف برگزاری کنگره ها نیستم و آن ها را تهدید نمی دانم، منتها برخی مواقع تصمیمات سلیقه ای که در بین داوران گرفته می شود، قابل قبول نیست و دیده شده در برخی از کنگره ها در هیات داوری زمانی که اسم شاعری خاص می آید، بدون توجه به قابلیت های وی، داوران درصدد تائید او بر می آمدند.
لذا نباید در برگزاری چنین کنگره هایی سفره اندازی صورت بگیرد و لازم است که یک نگاه خالص وجود داشته باشد و داور و کارشناس و برگزار کننده و همه کسانی که در این راه قدم بر می دارند، باید همانند برگزاری یک نماز جماعت با یکدیگر متحد باشند، تا بلکه این جریانی که همانند نماز است مورد قبول درگاه حق واقع شود.
*اصلش اتفاق بدی نیست؟
خیر، چرا اتفاق بدی باشد؟
البته بد نیست، مشروط بر این که من نوعی با توقع وارد این جریان نشوم و در آخر با این شعر « نه در سر انتظار سکه دارم و نه قصد کربلا و مکه دارم فقط بر گردنم دین و ادای شهیدان غریب فکه دارم» سخن را پایان می برم.
نظر شما