اين شاعر و منتقد ادبيات عدم اعتقاد چهره هاي ادبي مرتبط با مجامع ادبي جهاني به ادبيات بومي را يكي از مهمترين موانع موجود در داخل كشور عنوان كرد و افزود : انفعال و وادادگي بخش قابل ملاحظه اي از پرورش يافتگان دو دهه اخير شعر و ادب در مقابل نظريه هاي ادبي غرب و رواج ادبيات مقلد و مخرب درعرصه زبان فارسي مسئله ساده اي نيست كه بتوانيم به آساني از كنار آن بگذريم ، زيرا بروز اين اتفاق ، در مواقع و مقاطع مختلفي به ما ضربه وارد كرد.
خليل عمراني كه در پايان شعرهايش با نام " پژمان ديري " امضاء مي زند ، خاطرنشان ساخت : خدشه دار شدن زبان ادبي در ميان نسل پويا ( نسل سوم ) و سكوت نسل هاي قبلي به خصوص معتقدان درمقابل ضايعه اي كه در حال گسترش يافتن است ، در پرده اي از ابهام قرار دارد.
وي تصريح كرد : سوء استفاده ناكامان ادبي دهه هاي چهل و پنجاه از فضاي ايجاد شده براي گريزاندن نسل پويا از ادبيات بومي و ادبيات انقلاب اسلامي در سالهاي اخير به خوبي قابل لمس است . اين عده كه ديگر حرفي براي گفتن ندارند ، به موج سواري و بهتان بستن به مواريث ادب كهن و سوق دادن نسل امروز به فضاهاي غير بومي و ناهماهنگ با فرهنگ ما اصرار مي ورزند.
مدير مركز آفرينش هاي ادبي كانون كه طي سالهاي گذشته به عنوان مدرس ادبيات در كنگره ها و جشنواره هاي ادبي و هنري آموزش و پرورش حضوري فعال و موثر داشته است ، يادآور شد : بر هيچ كس پوشيده نيست كه استكبار جهاني ، تبليغات وسيعي را براي انزواي نظام مقدم جمهوري اسلامي به راه انداخته و از هيچ توطئه اي تا امروز دريغ نكرده است .
شعرهايي كه نگاهي كاملا ابزاري و تاريخ مصرف دار به انسان دارد ، به ويژه " زنان " كه هميشه ايام متاسفانه مرسوم بوده و خدشه در اصول ملي و ديني ما وارد مي كند " ادبيات دگرگون شده " نيست ، ادامه همان ابتذال ادبي دهه چهل و پنجاه است |
وي با تبيين بيشتر منظورخود از ادبيات انقلاب واين كه آيا لزوما يك جامعه انقلابي بايد ادبيات انقلابي داشته باشد يا خير ، گفت :
ادبيات امروز در چند مقطع تاريخي قابل تقسيم بندي است . ادبياتي كه از نيما آغاز شد و ادبياتي كه پس از نيما به وجود آمد . عمراني افزود : اين ادبيات ، ضمن حمايت از نگاه ادبي " نيما" مروج نگاههاي ديگري هم بود ، مثل نگاهي كه فروغ و سهراب داشتند ، نگاهي كه اخوان و آتشي داشتند و نگاهي كه به طور اخص " احمد شاملو" داشت .
اين شاعر و منتقد ادبيات در ادامه صحبت هاي خود با " مهر " اظهار داشت : در موازت اين نگاهها ، نگاههاي ديگري هم بود ، مثل نگاهي كه " سيمين بهبهاني " درغزل داشت و دارد و نگاه ديگر، نگاه شاعران سنت گرا بود كه اندك اندك به سمت نظريه نيما آمدند و با زمزمه هاي انقلاب اين نگاه را در قالب شعار و شعر خويش ، نشان دادند.
وي تصريح كرد : معلوم ترين نقطه براي دهه آغازين يعني از سال هاي 55 تا 65 شعر" نصرالله مرداني " بود كه بعدها با ظهور شاعراني جوان تر و تكامل يافتن نگرش ادبي مرداني ، ادبيات انقلابي معاصر، پايه ريزي شد.
عمراني گفت : براي اثبات ادبيات معاصر انقلابي در جامعه خودمان ، با يك نگاه دقيق مي توان به ادبيات فرانسه پس از انقلاب نيز اشاره كرد كه نقطه شروع ادبيات اروپا شد.
اين شاعر افزود : معتقدم كه ادبيات معاصرانقلابي ايران نيز، اندك اندك درعرصه بين الملل اسلامي و فارسي تاثيرات خودش را خواهد گذاشت ، مثل ادبيات انقلابي امروز كشورهاي عربي كه قطعا بي تاثير از انديشه هاي انقلابي شاعران متعهد ايران نيست ، براي نمونه مي توان به ادبيات انقلابي امروز افغانستان ، تاجيكستان و ... اشاره كرد.
پديد آورنده مجموعه شعر " ساعت به وقت شرعي دريا " با انتقاد از كساني كه مغرضانه تلاش مي كنند تا ادبيات انقلاب را ناديده بگيرند ، خاطرنشان ساخت : روشن است كه ادبيات انقلابي ايران ، همين ادبياتي است كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي ، مبتني بر نگرش هاي ارزش مدارانه انساني تولد يافته و در تمام عرصه هاي اجتماعي الگويي از ادبيات سازنده را نشان داد .
وي كه در حال حاضر ، چند مجموعه ادبي و كتاب با موضوعات فرهنگي زير چاپ دارد ، يادآور شد : به عنوان مثال ممكن است در شعر يك شاعرغزل پرداز، تعدادي غزل عاشقانه هم باشد كه ارزش هاي انساني را رعايت كرده باشد ، اين ، نمونه اي از ادبيات انقلاب است .
عمراني گفت : شعرهايي كه در آن نگاهي كاملا ابزاري و تاريخ مصرف دار به انسان شود ، به ويژه " زنان " كه هميشه ايام متاسفانه مرسوم بوده است واستفاده از كلمات و تعابيروهن كه مباني اخلاقي را نشانه مي گيرد و سعي در ايجاد خدشه در اصول فكري و ديني و ملي دارد ، به نظر من نمي تواند به عنوان " ادبيات دگرگون شده " ناميده شود ، اين ، ادامه همان ابتذال ادبي در دهه چهل و پنجاه است كه بخشي از شعر زمان را به خود اختصاص داده بود.
اين شاعر و منتقد ادبيات با ترسيم وضعيت كنوني " شعر جوان معاصر" و اشاره اي گذرا به ميزان ظرفيت باروري آن مطابق با زمان و بالندگي آن در سالهاي اخير گفت : من اصولا به تقسيم بندي " شعر جوان " و " شعر غيرجوان " معتقد نيستم ، چراكه ما شاعران جوان داريم ، ولي شعر معاصر خود به خود بايد جوان باشد ولو اين كه شاعر پير باشد.
خليل عمراني افزود : ما در دوره تحول زباني هستيم، تحولي كه از نيما شروع شده وهنوز شعر فارسي معاصر در قالب و زبان ، قله خود را نيافته است . بنابر اين ، راه همچنان براي بالندگي و آفرينش هاي تازه باز است.
عمراني با تقدير از نشرياتي كه عالمانه و از سر تكليف به ادبيات و فعالان ادبي مي نگرند ، اظهار داشت : ما دو نوع مطبوعات داريم . يك نوع مطبوعات كه از ادبيات براي پركردن صفحه و بعضا جذب مخاطبان علاقه مند ادبي براي فروش مطبوعه خود سود مي جويند و نوع ديگر، مطبوعاتي كه به طور تخصصي به ادبيات مي پردازند .
اين شاعر و منتقد ادبيات ، مطبوعات ادبي را نيز به گروه ، قابل تقسيم دانست و گفت : گروه اول ، گروهي است كه به صورت غير منسجم در چند مجله كار مي كند در عين اين كه علي الظاهر، جدا از هم كار مي كنند و ايدئولوژي خاصي هم براي ادبيات ندارند و در مواقعي نيز خيلي پراكنده كار و منفعل رفتارمي كنند.
وي افزود : گروه دوم ، تشكل منسجم تري دارد و من گاهي فكرمي كنم كه اينها به صورت يكپارچه عضو يك هيات تحريريه هستند ، يعني يك هيات براي بيش از ده مجله كه براساس ايدئولوژي ادبي خاص خود در معرفي ادبيات ، چهره هاي ادبي و بيشتر چهره سازي ادبي فعال هستند كه خدا مي داند با ادامه اين اوضاع آشفته و روند نامناسبي كه توسط اين گروه دنبال مي شود ، چه بلايي بر سرادبيات بيايد.
عمراني فعال شدن منتقدان ادبيات را در شرايط فعلي مهم و تاثير گذار دانست و گفت : بايد اتفاقي بيفتد تا نقد ادبي دركشور ما به طور تخصصي وحرفه اي جاي خودش را باز كند.
وي تصريح كرد : يك اتفاق هست كه اگر بيفتد خوب است ، ولي سالهاست نيفتاده وباز هم نمي افتد ! آن اتفاق ، نقد بي غرض و رشد دهنده است كه جاي خالي اش واقعا احساس مي شود ، عده اي كه در حال حاضر ، با اين عنوان فعالند ، هدفي خاص را دنبال مي كنند و كاري هم به كار ادبيات ندارند ، فقط مي خواهند چهره هاي مورد نظرخود را بسازند و از طريق آثار تبليغ شده آنها انديشه هاي خود را به جامعه تحميل كنند.
عمراني در همين زمينه گفت : غالب نقد هايي با اين مشخصه ، به خياباني يك طرفه شبيه است ، خيابان مجهولي كه قباله آن فقط به نام آنها زده شده و انگار ديگر هيچ حركت ادبي دركشور وجود ندارد!
اين شاعر و منتقد ادبيات گفت : گروهي هم وجود دارد كه گاه گداري نقد مي نويسد ، اين هم براي آن است كه از قافله ، عقب نماند به خاطر همين ، نشخوار گروه قبلي را به عنوان " نقد " به خورد جامعه مي دهند ، و البته اندك شمار آدمهاي با انصافي هم هستند كه متاسفانه كارشان بسيار محدود است و درهياهوي مجله هاي زنجيره اي گم شده اند
وي با مردود دانستن اين نظريه كه با گسترش رسانه هاي ارتباط جمعي ، عصركتاب ، ادبيات و مطالعه را بايد پايان يافته تلقي كرد ، اظهار داشت : بين كتاب و مطالعه و ادبيات تفاوت است ، يعني نمي شود آنها را در يك جا جمع كرد . ما عادت كرده ايم كتاب را يك مجموعه كاغذي ببينيم و مطالعه را خواندن ! حال آنكه كتاب مي تواند يك ديسكت يا سي دي رايانه اي باشد و مطالعه هم نشستن در مقابل رايانه ، اما متني كه هم از كتاب كاغذي مي شود گرفت و هم از كتاب رايانه اي ، ادبيات است.
عمراني تصريح كرد : ادبيات پاياني ندارد ، كتاب هم اگر تغيير شكل بدهد ، نوشدن است نه پايان . مثل تبديل كتابهاي دست نوشته به كتابهاي چاپي. مطالعه هم تغيير شكل داده است و لازم است كه مردم ما مخصوصا جوانان ، دانش بهره برداري از رايانه را پيدا كنند تا از قافله مطالعه عقب نمانند ، ضمن اين كه كتاب نيز كماكان مطالعه كنندگان خود را دارد و من فكر مي كنم لذت خواندن كتاب را نشود از خواندن هاي ديگردريافت كرد.
نقد در شعر امروز ، بيشتر به خياباني يك طرفه و مجهول شبيه است كه قباله آن فقط به نام عده اي خاص است! |
نام گوينده : خليل عمراني |
وي در پايان با تاكيد بر حضور اهل ادب در وادي شعر ديني و آئيني گفت : دين برنامه زندگي ماست و در برنامه زندگي همه چيز هست . شعر هم يكي از تكه هاي برنامه زندگي يعني " دين " است. شعر ديني ، مبتني برارزشهاي ديني است.
عمراني تصريح كرد : دين با ابتذال ، فساد ، فتنه و .... از اساس مشكل دارد و هر شعري كه فاقد اين گونه رذايل باشد ، در درون خود ، فضيلت ديني بودن را دارد ، حال مي خواهد عارفانه باشد يا عاشقانه ، زميني باشد يا آسماني .
مرواريد فراموش " غزل " گزيده ادبيات معاصر " شماره 140 " ، درمدار يك " غزل ، مثنوي و ... " از ديگر آثار خليل عمراني است.
نظر شما