خبرگزاری مهر؛ گروه استانها - بیت اله احمدی؛ سرتیپ (امیر) محمد کمالی، متولد روستای میاب شهرستان مرند استان آذربایجان شرقی، در سال ۱۳۴۴ وارد دانشگاه افسری ارتش شد و تا پیروزی انقلاب اسلامی در شهر مقدس مشهد خدمت کرد.
او ۱۱ فرزند دارد که ۸ پسر و سه دختر هستند، ۲ فرزند او از مدیران رده بالای بانک مرکزی هستند.
او در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار مهر، خاطرات روزهای پایانی رژیم طاغوت را روایت می کند، از اتهام طرفداری امام خمینی(ره) تا رد رشوه نقدی و اعتراض به پخش سرود شاهنشاهی در مراسم صبحگاهی سخن ها گفت.
کمالی می گوید: «در سال ۱۳۲۴ در روستای میاب مرند متولد شدم، تا سن ۷ سالگی را در میاب گذراندم، سپس به شمشک تهران رفتیم و تا کلاس چهارم آنجا تحصیل کردم، کلاس پنجم و ششم را هم در زایگان تهران گذراندم؛ کلاس هفتم را در شمشک خواندم و کلاس هشتم تا اخذ مدرک دیپلم را در شهرری گذراندم. »
او سال ۱۳۴۴ به دانشگاه افسری ارتش رفته و سال ۱۳۴۷ از آن دانشگاه فارغ التحصیل شده است:«همان سال برای دوره چتربازی به شیراز اعزام شدیم که ۲ ماه طول کشید، سپس دوره مقدماتی برای تعیین رسته را سپری کردم و در سال ۱۳۴۸ به مشهد اعزام شدم که ۱۰ سال در مشهد خدمت کردم اما با یکی از همکارانم تغییر جا دادیم و من به ژاندارمری منتقل شدم.»
رد رشوه حمل مشروب
این سرتیپ ژاندارمری با ذکر خاطره ای از دوران خدمتش تصریح می کند:«در ژاندارمری طاغوت زمینه برای تخلف فراهم بود، یادم می آید رئیس دارایی، چک سند حمل مشروب را به مبلغ ۸۰ هزار تومان آن زمان، نوشت و نصف مبلغ را به من پیشنهاد کرد، اما به مقام های بالا گزارش دادم که بسیار مورد تحسین مقامات بالا قرار گرفته و بعد از آن به سمت رئیس دارایی ناحیه خراسان منصوب شدم.»
کمالی اما از دوران سخت خدمتش در منطقه زابل می گوید: « در سال ۱۳۵۶ به شهر زابل منتقل شدم، در آن سال ها متهم بودم به اینکه طرفدار امام خمینی(ره) هستم، در راهپیمایی قبل از ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ نیز به تهران آمدم که پروازها کنسل شد و چند روز دیرتر به زابل برگشتم اما پرونده فرار برای من درست کردند.»
وی همچنین با اشاره به اینکه در روزهای سخت و گرم و طاقت فرسای زابل، روزه می گرفتم، اذعان می دارد:«بسیاری از فرماندهان رژیم طاغوت، اهل خلاف و مشروب و دود و دم بودند، اما با توجه به بنیه مذهبی خانواده ام، با عنایت الهی، سمت این چیزها نرفتم و در سال های خدمتم، پاک و صادقانه خدمت کردم.»
اعتراض به اجرای سرود شاهنشاهی
وی به نکته جالبی اشاره کرده و از آخرین روزهای طاغوت سخن می گوید و ادامه می دهد:«در روزهای منتهی ورود امام به ایران در زابل بودم که اعلام کردند ممکن است امام خمینی از یکی از مرزهای شرقی وارد کشور شود، حتی به ما دستور داده بودند که اگر چنین اتفاقی افتاد، آماده حمله باشیم.»
کمالی در ادامه به خاطره دیگری از اولین روزهای آغاز انقلاب اشاره کرده و می افزاید:«در یکی از روزهای آغازین بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، آقای طباطبایی از شهدای حادثه ۷۲ تن برای شرکت در مراسم صبحگاه به زابل آمده بود، فرمانده خواست که سرود شاهنشاهی اجرا شود و می گفت تا دستور از بالا نرسیده من مکلف به اجرای این سرود هستم، اما من به نشانه اعتراض از صف بیرون آمدم و سر و صدا کردم، چند تن از فرماندهان به من پیشنهاد کردند ما می گوییم که شما در حالت عادی نبودی که دست به این کار زدی تا این مساله به جای باریکی نکشد، اما قبول نکردم که این حرکت من با استقبال شهید طباطبایی روبه رو شد و مرا در آغوش کشید و تحسین کرد؛ بعدها هم این فرمانده وابسته به طاغوت که قصد فرار از کشور را داشت، دستگیر شد.»
این بازنشسته ژاندارمری با بیان اینکه بعد از انقلاب و بعد از ۲۲ بهمن به تهران منتقل شدم، عنوان می کند:« سال ۱۳۵۸ درجه سرگردی را اخذ کردم و در سال ۱۳۶۹ به تبریز منتقل شدم و ۲ سال در ژاندارمری این شهر خدمت کردم، سپس با اخذ درجه سرتیپی به تهران برگشتم؛ مدتی هم در سال ۱۳۶۹ در ارومیه خدمت کردم، سپس سال ۱۳۷۴ در تهران بازنشسته شدم.»
نگارش قرآن با دست خط
این مولف چندین جلد کتاب مذهبی، بعد از دوره بازنشستگی دست به قلم شده و آیات قرآن کریم را با دست خط خود به زیبایی نگاشته است، او همچنین چندین جلد کتاب نیز در موضوعات مختلف به صورت دستخط تالیف کرده است.
او می گوید:«نگارش قرآن با دست خط، ۶ ماه به طول انجامید، با توجه به فرمایش حضرت علی(ع) هر علمی که روی کاغذ نیاید ماندگار نمی شود، از دوران کودکی هم به امور مذهبی و مسجد علاقه داشتم و برخی سوره ها را حفظ می کردم.»
امیر کمالی ادامه می دهد: «حدود ۴۰ کتاب دیگر را نیز به صورت دستخط تالیف کرده ام که چاپ نشده و تنها به همان صورت صحافی شده است.»
وی خاطرنشان می کند:« کتاب«مصباح الهدی» هم پیرامون علت قیام، حوادث کربلا، سخنان امام حسین(ع) جمع آوری شده و به زودی منتشر می شود؛ کتاب «مکارم الاخلاق» و «هزاران نکته» هم در ۴ جلد آماده شده است».
عکاس: وحید پوروردی
نظر شما