خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ؛ مجید افتخاری، عضو هیات مدیره اتحادیه پوشاک تهران و مدرس دانشگاه است. او معتقد است، جریان و مکانیزم تولید مُد در ایران بسیار متفاوت است، زمانیکه من برای خودم یکسری اصول طراحی میکنم و پیش میروم قطع به یقین آن اصول اگر همسو با جریان فرهنگی، مُد داخل، و سلایق مردم نباشد آن مد و اصول هیچ تاثیری نخواهد گذاشت. در شناسایی مسیر مُد به نگاه دلسوزانه احتیاج داریم، بعد اگر نواقص و ایرادهایی دارد در همان مسیر برطرف کنیم زیرا نمیتوانیم خلاف جریان حرکت کنیم. گفتوگوی خبرگزاری مهر با مجید افتخاری درباره گسست مسئولان با مردم در ادامه میآید:
با توجه به اینکه نهادها و سازمانهای متولی در امور فرهنگی در حال انجام پروژهها، برنامهها، کنگرهها و فرهنگسازی هستند اما دیده میشود که با دغدغههای سوژههای طبقه متوسط شهری در کشور همخوانی ندارد و سوژههای اجتماعی به دنبال دغدغههای فرهنگی و ارزشی خاص خودشان هستند و در اینجا گسستی ایجاد شده است از همینرو میبینیم که الگوهای ارائه شده از سوی برخی نهادها و سازمانها از سوی مردم قابل تایید و تبعیت نیست یا تاثیر عینی آن الگوها را شاهد نیستیم، دیدگاه شما درباره این پیشفرض چیست؟
به عنوان کسی که به صورت تخصصی در دانشگاهها در این زمینه تدریس داشتهام، باید بگویم جریان تولید مد در دنیا با ایران متفاوت است. اساسا در دنیا فرمت و فرمولی برای تولید مُد وجود دارد که قالباش از هفتههای مُد صورت گرفته است که برندها هم در سطح عرضه مد را انتقال میدهند در ایران این مدل هنوز به صورتی که حتی مسئولان به شیوه و سبک اطلاع داشته باشند، ندارند چه برسد به اینکه آن را به مرحله اجرا و عمل برسانند. یعنی شما از متولیان و مسئولان مد و لباس صحبت میکنید از او بپرسید مُد چگونه تولید میشود، قطعا مطلع نیست و اطلاع موثقی ندارد.
جریان و مکانیزم تولید مُد در ایران بسیار متفاوت است، زمانیکه من برای خودم یکسری اصول طراحی میکنم و پیش میروم قطع به یقین آن اصول اگر همسو با جریان فرهنگی، مُد داخل، و سلایق مردم نباشد آن مد و اصول هیچ تاثیری نخواهد گذاشت. همانگونه که میبینیم جشنواره فجر به عنوان بزرگترین رویداد مُد در کشور برگزار میشود یک درصد که تاثیر ندارد هیچ. محدود میتوانیم در جشنواره محصولی را پیدا کنیم که مردم بتوانند آن را بر تن کنند چه برسد که آن را بخرند.
حتی این جشنوارهها را نمیشناسند چه برسد به اینکه مخاطب ارتباط خوبی یا حتی اشتباه برقرار کند!
بله! دقیقا نمیشناسد، اگر هم بشناسند (که تعداد آنان محدود است) حال و هوایش در فضای دیگری گیر کرده است، خیلیها انتقاد به موضوع حجاب دارند و بعد به اصناف حمله میکنند. وقتی به اصناف حمله میکنند، میگویند «چرا اصناف کارشان را بهدرستی انجام ندادهاند؟ و حجاب درست را عرضه نکردند؟» اصناف جواب میدهند: «یک تقاضایی است که روزی ۱۰۰ بار به من میگویند فلان مانتو را داری؟ یا شلوار جین مدل ۲۰۱۹ را داری؟ پس مجبورم که آن محصول را بیاورم!» در نتیجه میبینیم که او هم درست میگوید تا زمانی که تقاضا باشد محصولات محبوب میان مردم فروخته میشود. باید ببینیم و درک کنیم که تقاضا جای دیگری اعمال میشود.
جریان و مکانیزم تولید مُد در ایران بسیار متفاوت است، زمانیکه من برای خودم یکسری اصول طراحی میکنم و پیش میروم قطع به یقین آن اصول اگر همسو با جریان فرهنگی، مُد داخل، و سلایق مردم نباشد آن مد و اصول هیچ تاثیری نخواهد گذاشت.
شما فرض کنید، فشار میآورند و میگویند این محصولات چیست و سریع این موضوع را خبری میکنند که هزار باب مغازه به دلیل فروش برخی محصولات بسته شد، در حالیکه این اتفاق به اندازه اپسیلونی در حوزه فرهنگی تاثیر نگذاشته است. بدتر شده اما بهتر نشده است. اساسا نه بلدیم با پدیده فرهنگی بهدرستی برخورد کنیم، نه بهخوبی حوزه را میشناسیم و نه ابعاد را بررسی کردیم.
چند وقت پیش در مجلس شورای اسلامی این پروسه حوزه مد و لباس از تولید تا تفاوتهای مُد را به صورت مبسوط توضیح دادم ولی متاسفانه متوجه قضیه نیستند. باید بدانیم که یک پدیده در جامعه بهصورت واقعی چگونه ایجاد میشود البته نه اینکه آن قسمتی را که دوست داریم گوش دهیم و آن بخشی را که نمیپسندیم گوش ندهیم! مثلا با صداوسیما که حرف میزنیم تا جایی که به آنها مرتبط میشود و نقش اثرگذاری دارند، اما منفعل ماندهاند، انتقاد میکنیم و کموکاستیها را گوشزد میکنیم، صدای اعتراضشان بالا میرود که نه! ما کارمان را درست انجام دادهایم.
در شناسایی مسیر مُد به نگاه دلسوزانه احتیاج داریم، بعد اگر نواقص و ایرادهایی دارد در همان مسیر برطرف کنیم. نمیتوانیم خلاف جریان حرکت کنیم اما تمام این موارد را در برگزاری جشنوارهها لحاظ نمیکنند و اغلب جشنوارهها دانشجویی است یعنی فعالان قدرتمند در بازار مد و لباس را نمیبینیم که در این جشنوارهها حضور داشته باشند و بهنوعی محفلی دانشجویی با قضاوت دانشجویی است از همین رو، ما رویدادی اثرگذار در حوزه مد و پوشاک در کشور نداریم.
دلایل این اتفاقات چیست که نتوانستیم در حوزه مد و لباس موفق باشیم؟ گویی هر چه بیشتر جشنواره، نمایشگاه و... برگزار میشود اوضاع نابهسامانتر خواهد شد!
ببینید سالیان سال بود که میگفتند مُد درست نیست، بعد از مدتها بنیاد مد و لباس شکل گرفت تا براساس مد ایرانی با آزمونها و خطاهای مکرر به فرمتی رسید که به اعتقاد من آن فرمت پُر از ایراد است زیرا کسانی که در این حوزه متولی هستند، دانش لازم را ندارند. یعنی اگر با سرپرست وقت بنیاد ملی مد و لباس در این زمینه صحبت کنید، متوجه خواهید شد که دانش لازم را ندارد زیرا قبلا در بخشی از وزارت ارشاد فعالیت داشته، حالا به این قسمت منتقل شده است، مدیران قبلتر هم یا در بخش کتابداری وزارت ارشاد بودهاند یا در قسمتهای فرهنگی دیگر این سازمان! در اینجا سوال اصلی که وجود دارد این است چرا وزارت ارشاد باید متولی مد و لباس در کشور باشد؟ اساسا وزارت ارشاد کارکردش چیست و چگونه عمل میکند؟ میبینید بهحدی که سوال در این زمینه وجود دارد جوابگو نیستند! زیرا مسئولان بیشتر دنبال فرار از بحران هستند، اگر بخواهند ورود پیدا کنند، بحران پیش میآید و باید در این مرحله جوابگو باشند، در نتیجه حوصله پاسخگویی ندارند و به قول خودشان همین که بحران یا مقطع حساس کنونی را رد کنند، گویی کار بزرگی کردند. فعلا سالهای سال است که در مقطع حساس کنونی بهسر میبریم، پس پاسخگو نیستند.
گویی هیچگونه ذائقهسازی در این زمینه نداریم و جریانسازی درستی صورت نگرفته است!
ببینید اتفاقا ذائقهسازی نکته خیلی مهمی است، ذائقه، شکل و روند ذهنی یک نوجوان از چه کانالی شکل میگیرد؟ از صداوسیما؟ از اجتماع؟ از اینستاگرام؟ از جشنواره مد و لباس؟ اگر یک بررسی کلی نسبت به این سوال داشته باشیم، میبینیم جریان فکری و تولید مُد به یک سمتی است و جریان فکری مخاطب و ذائقه او در جایی دیگری شکل میگیرد که ما هیچگونه دخالت، نظارت و حتی جریان برابر هم نداریم. یعنی حرف من این است که به عنوان مثال هزار تا صفحه در فضای مجازی زمینهساز مدلینگ هستند که جریانسازی نادرستی دارند و غلط عمل میکنند حتی فساد و بدحجابی را ترویج میدهند در حالیکه من ۳ تا صفحه دارم که جریان درست مد را منعکس میکند، یا برنامههای تلویزیونی در سطح دنیا در بخش تهاجم فرهنگی حوزه مُد در هفته چند صد ساعت برگزار میشود در حالیکه برنامههای ما در ماه یا سال یک ساعت است. تا زمانیکه ما برنامهایی در مقابل تهاجم فرهنگی نداریم و در جریان مُد هیچگونه حضوری مستمر نداریم خب ذائقه مخاطب به صورت ناخودآگاه از کانالهای دیگر شکل میگیرد!
روزی ذائقه مخاطب این بود که سریالهای ترکی میدید ما هم نتوانستیم کاری انجام دهیم، با گذر از آن برنامهها، جریان مُد به سمت فضاهای مجازی رفت، یعنی عملا ما در این جریان هیچگونه تاثیری نداشتیم و نداریم فقط میتوانیم دعا کنیم که شرایط بدتر از این نشود.
ببینید! روزی ذائقه مخاطب این بود که سریالهای ترکی میدید ما هم نتوانستیم کاری انجام دهیم، با گذر از آن برنامهها، جریان مُد به سمت فضاهای مجازی رفت، یعنی عملا ما در این جریان هیچگونه تاثیری نداشتیم و نداریم فقط میتوانیم دعا کنیم که شرایط بدتر از این نشود. از همین رو در این فضای آشفته هر کسی میتواند دخالت کند و تاثیر بگذارد. ما اساسا با جامعهای مواجه هستیم که تاثیری بر فرهنگاش از ابتدا تا به امروز نداشته و ندارد و فرهنگ هم خود به خود شکل گرفته است. اغلب سیاسیون هم سعی میکنند قبل از انتخابات لحنشان را شبیه مردم کنند و نمیدانند چه تدابیری باید بیاندیشند زیرا این فرهنگ شکل گرفته است ما اگر میخواهیم ذائقه مردم را به سمت درست هدایت کنیم باید بدانیم که ذائقه در کجا و چگونه شکل میگیرد و از چه ابزارهایی باید در این راستا بهره برد. برنامههای فرهنگی یک شبه، دو شبه یا ضربتی نیست فرهنگ یک ملت در طول جریان تاریخ شکل میگیرد و اگر قسمتهایی از آن ایراد دارد باید با صبر و حوصله و برنامههای مدون و منظم آن را رفع کنیم. مثلا اگر میخواهیم مد و لباس را در جامعه سروسامان دهیم حداقل باید برنامه ۱۰ ساله داشته باشیم که ۴ سال اول کوتاه مدت باشد و در ادامه تاثیرش را بگذارد.
بنیاد ملی مد و لباس هم برای همین منظور فعالیتاش را شروع کرد و اتفاقا نزدیک به ۱۰ سال از تاسیس آن میگذرد، اما آیا به این هدفی که شما اشاره کردید و مقصودتان است، رسیدهاند؟
خیر! بگذارید اول بگویم با احترام به همه! چه کسی یا کسانی را به عنوان مدیر یا مسئول یا متولی در بنیاد مد و لباس آوردهایم که متخصص باشد و به موضوعات اشراف داشته باشد شما بگویید از حوزه کتابداری میتوانیم کسی را به حوزه مد و لباس بیاوریم تا زمینه خوبی را برای این عرصه فراهم آورد؟ افرادی که به عنوان متولی در آنجا مدیریت چنین نهادی را به عهده گرفتند، متخصص نیستند و میبینیم که اوضاع به چه شکل است!
البته این موضوع را هم باید درنظر بگیریم که با قرار دادن بودجه بسیار کم و ناچیزی که به بنیاد مد و لباس داده میشود، انتظار زیادی هم نمیتوان از آنها داشت با این بودجهها وضعیت مد و لباس درست نمیشود و نخواهد شد.
البته هم ذائقهسازی داریم و هم ذائقهشناسی اما فرقهای اساسی این دو در این است که با ذائقهسازی میتوان مُد ایرانی و مناسبی که بهصورت پیشفرض در اذهان وجود دارد و از آن به عنوان مُد بومی یا ایرانی یاد میکنند، بهره برد! اما تفاوت ذائقهشناسی در این است که طراح یا مسئول سازمان یا ارگانی که در حوزه پوشاک فعالیت میکند به دنبال نیازسنجی مخاطب درصدد این است که آنان چه مُد یا پوشاکی را میپسندند و همان را در اختیارشان قرار دهند و این به نوعی کپیبرداری یا تقلید از مُد اروپایی است، من احساس میکنم که مسئولان، متولیان یا هر شخصی که در حوزه مد و لباس فعالیت میکند یک قدم از مخاطبانشان عقب هستند!؟
ببینید مخاطب آن محصولی که شما میگویید را نمیخرد، به سمت دیگری میرود. در اصل موضوع این است که ما در عدالت نابرابر قرار گرفتهایم. در کشور ما طراح یعنی چه؟ طراح باید در خدمت یک برند یا سازمان یا واحد باشد یا خودش یک سازمان باشد. ما در اینجا از شخص حرف نمیزنیم. مثل اینکه تا ۲۰ سال پیش میگفتند باید خیاطها کاری کنند در حال حاضر طراحان کاری کنند.
من از سازمان میتوانم حرف بزنم زیرا یک طراح هرچقدر طرحهای خوب و مناسب و قابل عرضه داشته باشد، نمیتواند در بازار تاثیر بگذارد. این سازمانها و برندها هستند که تاثیرگذارند. اما باید این را بگویم که در کشور ما در حوزه مد و لباس مزوندارها هستند که سطح سلایق مردم را تعیین میکنند و مزونها بدون هیچگونه نظارت، جوابگویی، پرداخت بیمه و عوارض و مالیات که در تمام دنیا مصادیق شغل سیاه است و جرم و زندانی دارد، در خانهها فعالیت میکنند. یعنی جایی که اصناف جوابگوی نیاز مردم نیستند در خانهها آن پروسه انجام میشود. طراح میتواند با شناسایی درست نیاز مردم خوراک مناسب را به آنان عرضه کند. ممکن است طراح با متریال نامناسب مخاطب را جذب کند و دیگر طراحان هم با متریال خوب حالا امکان دارد این طراح در ذیل نیاز مردم جریانهای که در سطح دنیا شکل گرفته با الگوبرداری و نیاز فعلی کشور شروع به جریانسازیکنند.
بسیاری از مسئولان این پدیده حوزه پوشاک را درک نمیکنند یا برخورد سلبی دارند یا برخورد فرهنگیشان سطحی است نه برخورد علمی. زیرا دانش و مطالعه این حوزه را ندارند.
شما تصور کنید مزونی وجود دارد که ۱۰ نفر از خانمهای سلبریتی از آن خرید میکنند که هر کدام از اینها ۱۵ تا ۲۰ میلیون فالوور دارند یک جامعه به وسعت بسیار بالا را هدف قرار دادند، آن مزوندار برای این افراد لباس طراحی میکند و حتی در مواقعی هزینهای هم بابت تبلیغ به آن بازیگر پرداخت میکند، آنها در سطح جامعه لباسهای مختلف مزونها را میپوشند و آن مد در جامعه ترویج میشود.
حضور سلبریتیها در این حوزه تا چه اندازه میتواند موثر باشد؟ با توجه به اینکه میبینیم بسیاری از آنان وارد این حوزه شدند و بهخاطر تبلیغات و درآمد اقتصادی گاه به نوع پوشش و مُد لطمه وارد کردند؟
ببینید! آیا ما اصولی داریم که یک سلبریتی باید چگونه و به شکلی لباس بپوشد؟ زمانیکه این نقد را به وزیر ارشاد میگوییم سریعا میگوید: هیس! چرا؟ چون حوصله دردسر ندارد با سلبریتیها در این زمینه وارد دیالوگ شود. اما آن سلبریتی هرگونه که دوست دارد پوشش خاصی را بر تن میکند و در جشنوارهها و فستیوالهای مختلف شرکت میکند، دختر ۱۶ ساله که طرفدار او است میبیند و از نوع پوشش او لذت میبرد. در حالیکه همان لباسهای سلبریتیها را اصناف در مغازههایشان برای فروش بگذارند، قطعا مغازههایشان پلمب میشود. اما سلبریتی آزاد است که آن لباس را بپوشد و هزاران نفر او را ببیند خب در اینجا پارادوکس وجود دارد وقتی نتوانیم حوزه مد و لباس را سروسامان دهیم قطعا مزوندارها میداندار خواهند بود و در هیججا جوابگو نیستند و هیچ برخوردی هم با اینها نشده است گویی به هیچ حوزهای هم برنمیگردد، ما به هر کسی یا هر نهادی مراجعه میکنیم، میگویند به ما مرتبط نمیشود! زیرا من این موضوع را پیگیری کردم. متاسفانه در جریان مد کشور هم تاثیرگذاری بالایی دارد. بسیاری از مسئولان این پدیده حوزه پوشاک را درک نمیکنند یا برخورد سلبی دارند یا برخورد فرهنگیشان سطحی است نه برخورد علمی. زیرا دانش و مطالعه این حوزه را ندارند. البته به اعتقاد من روند یکساله بنیاد ملی مد و لباس خیلی بهتر شده بود که مسئولش را تغییر دادند.
نظر شما