به گزارش خبرگزاری مهر، مراسم بزرگداشت مرحومه دکتر طاهره صفارزاده، شاعر، ادیب و مترجم برجسته کشور، سهشنبه ۳۰ مهرماه ۱۳۹۸ در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد. در این مراسم که با حضور جمع زیادی از علاقهمندان به حوزه ادبیات و ترجمه برگزار شد، حسن بلخاری، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، حجتالاسلام سیدمحمود دعایی، مدیرمسئول روزنامه اطلاعات، حجتالاسلام محمدجواد حجتی کرمانی، محقق و پژوهشگر علوم اسلامی، سیدعلی موسوی گرمارودی، شاعر و ادیب، احمد مسجد جامعی، عضو شورای شهرتهران، فاطمه راکعی، رئیس انجمن شاعران ایران و معصومه ابتکار، معاون رئیس جمهور درامور زنان سخنرانی کردند.
حسن بلخاری در ابتدای این برنامه گفت: اولین بحث من این است که آیا اصولا متن مقدس ترجمهپذیر است یا خیر، در حالی که امثال زمخشری و ابوحنیفه حتی خواندن نماز به فارسی را جایز میدانند، ترجمه قرآن را حرام میدانند، اینان به ترجمهناپذیری قرآن اعتقاد دارند و این یک بحث بسیار جدی است، البته من به نقل از یکی دیگر از علمای اهل سنت، یعنی «شاطبی» نکات دیگری را درباره ترجمه قرآن بیان خواهم کرد که میتواند مهم و قابل توجه باشد.
او ادامه داد: بنابر شریفهای از قرآن کریم امکان ترجمه این کتاب الهی وجود دارد؛ اگرچه که قرآن بر عربیت خود اصرار دارد، اما دراین آیه شریفه میخوانیم: یا أَیها النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوبا وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا... تقسیم انسانها به امتها و ملتها و قبایل جعل و وضع الهی است؛ از این رو، حیات بشری ناگزیر از تقسیم به امتهای گوناگون و زبانهای متعدد است. همچنین غایت این تقسیم به امتها و ملتها، همان «لتعارفوا» است تا «همدیگر را بشناسید». بنابراین اگر تقسیم انسانها به ملتهای مختلف جعل الهی است و غایت آن هم شناخت همدیگر است، پس باید میان این امتها و ملتهایی که دارای زبانهای گوناگون هستند، ارتباطی برقرار شود و این ارتباط میسر نیست، مگر از طریق ترجمه.
بلخاری اضافه کرد: قرآن در عین حال که بر عظمت زبان عربی تاکید میکند، گفتوگو و مفاهمه را نیز اصل میشمارد؛ از این رو ترجمه تنها راه ایجاد گفتوگو میان ملتهای مختلف به زبانهای گوناگون است. بنابراین ترجمه یک امر ناگزیر و بسیار سودمند در راستای آشنایی فرهنگها و تمدنها با یکدیگر است. اما نکته مهم واساسی در اینجا رعایت ضوابط و شرایط ترجمه است وگرنه نهتنها این ترجمه به مفاهمه نخواهد انجامید، بلکه سوءتفاهم خواهد آفرید و نزاع میان ملتها را رقم خواهد زد و البته این مساله درباره متون مقدس اهمیت وسیعتری دارد.
رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ادامه داد: متن مقدس امکان ترجمه دارد تا «لتعارفوا» محقق شود و گرنه «ذات» آسیب میبیند اما این امر شرط و شروطی دارد، بر همین اساس است که کار خانم طاهره صفارزاده در ترجمه قرآن اهمیت بسیار قابل توجهی پیدا میکند.
اوادامه داد: اما این شرط و شروط چیست؟ «شاطبی»، از علمای اهل تسنن کتابی دارد باعنوان «الموافقات فی اصول الشریعه» او در این کتاب بحثی دارد که ۷۰۰ سال بعد از او «چامسکی» و «نایدا» در آمریکا مطرح کردهاند، شاطبی میگوید در ترجمه متن ۲ سطح وجود دارد: سطح اول معنی و سطح دوم معنا؛ سطح اول آن است جملهها ازایک امر خارجی متعین سخن میگویند، او میگوید ما ابتدا به سطح اول نگاه میکنیم که کسی شکی درآن ندارد، لذا سطح اول قابل ترجمه است، اما سطح دوم اینطور نیست و ضروری است تا مترجم با جهان معنا ارتباط برقرار کند.
بلخاری تاکید کرد: نباید لفظ را به لفظ ترجمه کرد، بلکه باید به میدان معنا راه پیدا کنیم و در آن حوزه است که باید ترجمه انجام شود.
اوادامه داد: مرحومه صفارزاده در کتاب ترجمه مفاهیم بنیادین قرآن این مساله را در نظر گرفته و سپس ۱۱ ترجمه را در کنار هم قرار داده و ثابت کرده که بسیاری از ترجمه غلط هستند. مثلا آن مرحومه با توجه به آیه ۲ سوره آل عمران، در ابتدا هفت ترجمه فارسی مترجمان مختلف را بیان کرده است. از این هفت ترجمه، یکی از مترجمان «الحی القیوم» را ترجمه نکرده و صرفا به بیان حی و قیوم بسنده کرده است و از بقیه مترجمان تنها ۲ مترجم میان حی و قیوم یا زنده و پاینده «و» نیاوردهاند و پنج مترجم بدون ترجمه به اینکه حی قیوم در آیه یاد شده «و» ترادف ندارد و در ترجمه از «و» استفاده کردند و عین همین خطا را مترجمان انگلیسی مانند آربری، میراحمدعلی، پیکتال و یوسفعلی مرتکب شده و از کاما که نوعی انفصال حی از قیوم است، استفاده کردهاند.
استاددانشگاه تهران تاکید کرد: از دیدگاه مرحومه صفارزاده، «قیوم» صفت «حی» است، نه اضافه بر آن یا ادامه آن. از این رو ترجمه آن به زنده و پاینده غلط است، بلکه باید اینچنین ترجمه شود؛ زنده پاینده یا زندهای که جاوید است. این دقت نظر مرحوم صفارزاده به صواب نزدیکتر است. زیرا اگر به حقیقت آیه نظر بیندازیم، قیومیت صفت مکرر دیگری از حضرت حق در کنار حیات نیست، بلکه توصیف مطلق حقیقت حیات حضرت حق است. بنابراین حق آن است که قیوم صفت حی باشد، نه صفتی در کنار و اضافه بر آن که خود بیانگر نوعی گسست معنایی است.
دیدار صفارزاده باامام خمینی(ره)
درادامه حجتالاسلام سیدمحمود دعایی، درباره چگونگی آشناییخود با طاهره صفارزاده گفت: وقتی از طرف حضرت امام خمینی(ره) به عنوان مسئول روزنامه اطلاعات انتخاب شدم، شهید بهشتی آقای بهرام قاسمی را که از مسئولان روابط عمومی شورای انقلاب بود، برای همکاری به من معرفی کرد و وی هم از ما خواست که مرحوم صفارزاده را برای همکاری به موسسه اطلاعات دعوت کنیم. من به همراه قاسمی به منزل صفارزاده در میدان فلسطین کنونی رفتم.
او ادامه داد: صفارزاده در آن جلسه پیشنهاد همکاری با ما را به دلیل مشغلههایی که داشت، در روزنامه نپذیرفت، اما از من خواست برای او وقت دیداری با حضرت امام بگیرم؛ چرا که میگفت حالاتی به وی دست میدهد که دوست دارد درباره آن با یک مرجع تقلید دینی صحبت کند. من هم با مشورت با مرحوم سیداحمد خمینی قرار ملاقاتی را گرفتم. در روز موعود وقتی به دنبال صفارزاده رفتم از من سئوال کرد که باید با چادر بیایم یا با حجاب کامل بدون چادر؟ من با شناختی که از حضرت امام داشتم گفتم بدون چادر هم میتوانید تشریف بیاورید و او این کار را کرد، اما خاطرم است زمانی که به جماران و نزدیکی منزل حضرت امام رسیدیم صفارزاده چادر نمازش را از کیفش درآورد و گفت: به احترام حضرت امام با چادر به این مجلس میآیم.
مدیر مسئول روزنامه اطلاعات درادامه گفت: در آن مجلس زمانی که صفارزاده را به امام معرفی میکردم، شعری از او هم با عنوان «سروش قم» قرائت میکردم که لحظه به لحظه حال او منقلبتر از قبل میشد و میگریست و پس از دقایقی هم بنابر خواست قبلی صفارزاده، من جلسه را ترک کردم تا او بتواند با امام به صحبت بپردازد. بعد از نیم ساعت که او بیرون آمد، بسیار آرام بود.
او در ادامه درباره زندگینامه خودنوشت صفارزاده سخن گفت و در پایان شعری با عنوان «شریعت و دریا» را که صفارزاده برای علی شریعتی سروده، خواند.
دقت صفارزاده در ترجمه
درادامه این برنامه حجت الاسلام محمدجواد حجتی کرمانی طی سخنانی گفت: خانم صفارزاده تاکید میکردند، در جایی که ۲ صفت خداوند در قرآن آمده، دومی قید است که این نکته ای دقیق و ظریف است؛ مثلا در «علیٌ قدیر» دومی قید است، یعنی علی است که قدیر هم هست.
او در بخش دیگری از سخنان خود گفت: مرحوم سید صدرالدین بلاغی درمقدمه خود بر ترجمه صحیفه سجادیه میگوید: از ترجمه صحیفه عاجزم و ترجمه من مثل عکس کم رنگی است که از یک باغ زیبا میگیرم. این عکس من نه آن سبزی و زیبایی را نشان میدهد ونه آن عطر و بو را دارد، هرچند هم که عکس گویا باشد، اما بو و خاصیتی ندارد؛ به طریق اولی ترجمه قرآن نیز این چنین است.
این نویسنده و پژوهشگر علوم اسلامی ادامه داد: موسیقی و آهنگ قرآن قابل ترجمه نیست، مثلا سوره مبارکه « ذاریات» را ببینید ؛ نمیتوان آهنگ این سوره را ترجمه کرد. درحقیقت معجزه قرآن این است که کلمه در آن زنده است و حیات دارد؛ این البته برای کسی که به درستی به قرآن توجه ومفاهیم آنرا درک کند.
حجت الاسلام حجتی کرمانی تاکید کرد: این کلمات و آیات از جای دیگری آمده و کلام بشر نیست وباکمترین آشنایی با قرآن متوجه می شویم که کلام خداست و البته این ترجمه پذیر نیست. پس این آیات به یک معنا اصلا قابل ترجمه نیست، اما اگر اینطور نباشد، پس چطور غیر مسلمان به آن ایمان بیاورند، از این روست که میتوانیم شمایی از قرآن را به قدری که شعاع آن به مردم برسد، حس کنیم، اما آهنگ و موسیقی آن قابل ترجمه نیست، در عین حال عجیب جاذبه فراوانی دارد، این آهنگ و موسیقی ای که عرض کردم به خوبی در سوره مبارکه «الرحمن» قابل مشاهده است.
سفر پنجم
در ادامه این نشست علمی سیدعلی موسوی گرمارودی به ایراد سخن پرداخت و گفت: من آغاز راستین شعر طاهره صفارزاده را به معنای بلند کلمه از دفتر «سفر پنجم» او میدانم، اگر چه او «سفر» را از سفر زمزم و سفر اول آغازیده باشد، زیرا شعرهای «کانکریت» او را چندان نمیپسندم، که سوغاتهایی فانتزی از سفری غیرشاعرانهاند و شاعر، در لحظههای تپیدن دل، قصیلی به دهان اسب وحشی احساس خویش نهاده است و نه بیش.
اوافزود: سفرهای راستین و شاعرانه «طاهره» امّا حرکت نازماهی سختکوشی را تداعی میکند که میخواهد از آبهای شیرین رودسارها خود را به دریابارها برساند و کانکریتها، در این مسیر، ماهی مسافر ما را از خیزابهای سرکش رود، لحظاتی به خشکی درافکنده و اینک «کانکریتها» چون تپیدن و جهیدن است برای دوباره به جریان پویا و خروشان رود رسیدن. شعرهایی چون کانکریتها، محصول این لحظههای بیرونافتادگی از جریان جوشان رود است و بگذرم که شاعر خود در مصاحبهای در مجله فردوسی این شعرها را جدی نمیگیرد.
این شاعر ادامه داد: خوشبختانه، در مجموعة بلند و ارزشمند «طنین در دلتا» جای بسیار اندکی به آنها داده است. پس اگر غرض و مرضی در میان نباشد، بهراحتی میتوان این دو سه شعر را اصلا ندیده گرفت. اما شعر ترجمههای مجموعة سد و بازوان، که برگردان فارسی شعرهایی از طاهره است که او به زبان انگلیسی سروده بوده است، در کتابِ «چتر سرخ» او؛ این شعرها اصولا حال و هوای دیگری دارند؛ یعنی شعر این دیار نیستند.
شعر و انسانسازی
پنجمین سخنران این برنامه احمد مسجد جامعی بود. او در ابتدای سخنان خود گفت: بسیاری از اشعار مرحومه صفارزاده در نسبت با شرایط محیطی و فرهنگی قابل فهم است. کتاب «سفر پنجم» در حقیقت اوج شعر «طاهره» است، اما این اوج یکباره حاصل نشده و فعالیتهای او دورههایی دارد، البته برخی از معانی و مفاهیم در آغاز شکلگیری شخصیت او وجود داشته که ما کمتر به آن پرداختهایم.
اواضافه کرد: خانم دکتر طاهره صفارزاده جایگاه شعر را در حوزه انسانسازی و جوامع میداند؛ او معتقد بود که هنر شاعری ارتباط مستقیمی با انسانسازی دارد و در اکثر شعرهای او رد پای یک مصلح اجتماعی دیده میشود. او درتعریف شعر میگوید:«شعر من شعر اندیشه است و باید این شعر تاثیر اندیشگی در خواننده بگذارد و البته شعر من با شعر احساسی تقریبا فاصله دارد»، او معتقداست که شاعر باید مسئولانه نگاه کند و شعر باید اندیشه محور باشد.
عضو شورای شهر تهران درادامه گفت: صفارزاده به دنبال پیام اجتماعی و اخلاقی و بعدها انقلابی است و برخی از مضامین اشعار او تحت تاثیر مسائل اجتماعی است و البته تا کید میکند که در برخی از اشعار اجتماعی خود تحت تاثیر پروین اعتصامی بوده است؛ شعر «بینوا و زمستان» نخستین سروده او، این تاثیرپذیری را به خوبی نشان میدهد و این اثرگذاری در تمام دوران شعری او تداوم داشته است.
بانویِ «خادم القرآن»
فاطمه راکعی دیگر سخنران این نشست علمی و فرهنگی بود. او گفت: طاهره صفارزاده از شاعران نواندیش و صاحبنام است که در عرصة شعر نیمایی با کنارزدن وزن، تحولاتی را ایجاد کرد. او از معدود شاعران انقلاب اسلامی است که قبل از انقلاب نیز از شاعران مطرح بود. این شاعر معتقد و وفادار به ارزشهای اصیل اسلامی و عرفانی، با اندیشه سیال و پویای اجتماعی سیاسی و با هنجارگریزیها و آشناییزداییهاش در عرصه شعر، یکی از شاعران برجسته در فارسیسرایی به شمار میآید.
رئیس انجمن شاعران ایران اضافه کرد: صفارزاده گرچه صاحب سبک خاص خود و مبدع شعر «طنین» است، بیش از فرم وصورت به محتوا و پیام شعر میاندیشد. شعر او متأثر از دغدغهها و مطالعات دینی او، مشحون از تلمیحات قرآنی و حدیثی و اشارات مختلف به تاریخ اسلام است.
اوتاکید کرد: صفاررزاده با شناخت اندیشههای ناب اسلامی و قرآنی و نیز فرهنگ و ادب غرب، با وارد کردن اندیشههای دینی در شعر و اشاعة باورهای اعتقادی در سبکی مدرن و روزآمد، تحولی در شعر دینی و شعر پایداری ایجاد کرد. علاوهبر انتشار آثاری دربارة اصول و شیوههای عملی ترجمه، و انتشار برخی آثارش به زبان انگلیسی، به ترجمة «قرآن مجید» و بسیاری از ادعیة اسلامی به زبان انگلیسی همت گمارد و به پاس این تحقیق و ترجمة ارزشمند، عنوان «خادم القرآن» را دریافت کرد.
صفارزاده؛ الگوی ارزنده
معصومه ابتکار، نیز به عنوان آخرین سخنران این برنامه، طی سخنان کوتاهی گفت: طاهره صفارزاده علاوه بر تسلط برشعر و ادب ، مترجم قرآن نیز بود. او مسیر زندگی خود را آگاهانه انتخاب کرد و در کنار همه فعالیتهای علمی و فرهنگی بانویی بود که از مسائل سیاسی و اجتماعی دوران خود هم غفلت نمی کرد. آن مرحومه میتواند برای امروز ما ارزنده و الگو باشد. من از انجمن آثار و مفاخر فرهنگی درخواست میکنم ازتا از وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم بخواهند تا درباره شخصیت دکتر طاهره صفارزاده در کتابهای درسی ما مطلب قابل توجهی گنجانده شود.
اواضافه کرد: صفارزاده نگاهی همراه با امید به آینده داشت و این امر میتواند برای جوان امروز که به دنبال الگو است، الهامبخش باشد و من به عنوان معاون رئیس جمهور در امور زنان قول میدهم برای ساخت فیلم زندگی طاهره صفارزاده نیز اقدام کنم.
در پایان این مراسم لوح تقدیر انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و جشنواره بینالمللی فارابی به جلال صفارزاده، برادر مرحومه طاهره صفارزاده اهدا شد.
نظر شما