خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ: زمانه عجیبی است. صفحه اینستاگرام خود را که باز میکنید بچههای کوچکی به چشم میخورند که وارد این اپلیکیشن شدهاند و صفحه اختصاصی ساختهاند و یا ابزاری برای به نمایش گذاشتن اصطلاحاً استعدادها و تواناییهایشان هستند یا وسیلهای برای سرگرمی و خنداندن دیگران. این بچهها نه سیاستمدار هستند، نه بازیگر و نه خواننده. حتی سواد خواندن و نوشتن نیز ندارند که بتوانند صفحههای خود را مدیریت کنند. کودک اند، محبوبیت و معروفیت چندانی هم ندارند اما تعداد فالوئرهایشان تعجب برانگیز است. والدین این کودکان به فکر مطرح کردن فرزندانشان در بین مردم هستند.
آرات حسینی نمونهای از این کودکان است. کودکی که از یک سالگی بدون آموختن فنون اصولی ژیمناستیک حرکتهای عجیبی اجرا میکند. تعداد فالوئرهای او ۷/۲ میلیون نفر است که ۸۰ درصد آن خارجی هستند. این اعداد برای یک کودک عجیب به نظر میرسد. به راستی آیا واقعاً انجام چنین حرکاتی که گاهی یک فرد بزرگسال از اجرای آن باز میماند از یک کودک چهارساله قابل درک است؟ هدف و منطق خانواده او از انتشار اینگونه کلیپها دیده شدن و جذب فالوئر بالاست یا تقویت استعداد فرزندشان آن هم از راه مجازی؟
امیرعباس رجبیان یکی دیگر از سلبریتی های کوچک اینستاگرام است که فقط ۱۰ سال دارد. کودکی که با دست به دست شدن یک ویدئو به نام «کچلیک» خیلی زود مورد توجه عموم قرار گرفت و به دنبال آن با حضور در برنامههای تلویزیونی مختلف مشهور شد. او که به امیرعباس کچلیک معروف است، به انتشار کلیپی که به دلیل خوردن کچلیک (کدو سبز مازندرانی) دچار دندان درد شده بود شناخته شد. امیرعباس در یکی از برنامههای تلویزیونی گفته بود که برای اجرا در هر برنامه پنج میلیون میگیرد و تعداد برنامههایش هم در ماه به ۱۰ عدد میرسد، یعنی در هر ماه ۵۰ میلیون درآمد دارد. او حتی مدعی است که مدیر برنامه نیز دارد و همه کارهایش را با او هماهنگ میکند.
ساحل بکرانی بازیگر کوچکی که در هفت ماهگی خود پس از بازی در سریال «دردسرهای عظیم ۲» به شهرت رسید. او اکنون ۶۹ هزار فالوئر دارد و اغلب عکسهایش را بیش از بیست هزار نفر میپسندند. کمتر کسی را میتوان یافت که با دیدن یا شنیدن تعداد لایک ها و فالوئرهای بالای این کودک شگفت زده نشود. کودکی که فاصله زیادی از دنیای کودکی تا دنیای مجازی دارد. طبق نظر برخی، معروفیت و کسب محبوبیت آن هم از طریق نمایش زیبایی منصفانه و اخلاقی نیست.
ابوالفضل رجبی ۱۳ ساله که با بازی در پایتخت ۶ شناخته شد نیز دارای پیج خصوصی در اینستاگرام است. او با انتشار عکسهایی از خود در این صفحه و هم چنین استوری ها و لایوهایی که با چندین بازیکن فوتبالی داشت نظر بسیاری را به خود جلب کرده است. ابوالفضل در یکی از لایوهای خود که با سعید عزت اللهی داشت، بخشهایی از دیالوگهای سریال پایتخت را با این فوتبالیست اجرا میکرد. جدای از اینکه او علاقه مند به فوتبال است، بعید به نظر نمیرسد که به دنبال جذب فالوئر بیشتری نیز باشد.
اگرچه فضای مجازی در کسب اطلاعات روز دنیا تأثیر انکارناپذیری دارد اما عدم استفاده صحیح از این ابزار و نداشتن اطلاعات و آگاهی کافی میتواند برای همه گروههای سنی به خصوص کودکان خطرآفرین باشد. اینستاگرام یکی از این برنامه هاست که علاقه مندان زیادی به خود جذب کرده است. استفاده از این برنامه و اشتراک گذاری عکسها و فیلمها از سراسر دنیا در بیشتر کاربران وابستگی افراطی بوجود میآورد. برخی پدر و مادران نیز از این فرصت برای دیده شدن کودکان خود استفاده میکنند. در گذشته والدین از حداقلی ترین امکانات استفاده میکردند و آلبومهای عکس در ثبت خاطرات خوش کودکی نقش به سزایی داشتند. اما امروزه اینستاگرام جای آلبومهای دیروز را گرفته است و نظر دیگران برای این خانوادهها مهم است. اینکه چگونه دیده شوند نیز خود به دغدغهای برای این دسته از والدین تبدیل شده است. غافل از اینکه استفاده اینگونه از این برنامه هم سواستفاده از کودک است و هم آسیبها و مشکلاتی کودکان را تهدید کند.
کودک کار اینستاگرامی مرا دنبال کنید
میان پدر و مادرهایی که کودکان خود را در چهارراهها یا خیابانها میگذارند تا دستفروشی کنند، گل بفروشند، کفش واکس بزنند یا شیشه ماشینها را تمیز کنند و پدر و مادرهایی که از طریق کودکانشان در صفحههای اینستاگرامی درآمدزایی میکنند شباهتهایی هست. یکی از این شباهتهای بارز، کسب درآمد از طریق کودکان است. در حقیقت نه پدر و مادرهای این کودکان و نه فالوئرهای آنان به آسیبی که به آنها از این طریق وارد میشود نمیاندیشند. از بدو تولد کودک والدین صفحهای اختصاصی برایش باز میکنند و لحظه به لحظه بزرگ شدن کودک را به اشتراک میگذارند. اولین لبخند، اولین گریه، اولین دندان، اولین تلاش برای حرکت، اولین…. اما مسئله دردناک اینجاست که اینگونه والدین هیچ گونه حریم خصوصی برای فرزندان خود قائل نیستند. زمانیکه کودک نیز ببیند همه اطلاعات و عکسهای او با دیگران به اشتراک گذاشته شده است یاد میگیرد تا اطلاعات زندگی اش را با دیگران در میان بگذارد. آن زمان خانواده به خود میآید و می بیند که تمامی اسرار درون خانوادگی شأن در این برنامه موجود است. وقتی تعداد فالوئرها بالا میرود، پیشنهادات تبلیغاتی نیز به دنبال آن افزایش مییابد. برخی پدر و مادرها از کودک خود عکس میگیرند و منتشر میکنند و عملاً کودک خود را به یک کودک کار اینستاگرامی تبدیل میکنند. بسیاری از افراد نیز به دلیل زیبایی و جذابیتشان صفحه آنان را دنبال میکنند. حقیقتاً پدر ومادرهایی که از این طریق برای خود کسب درآمد میکنند در دراز مدت آسیبهای جدی به دلبندانشان میزنند. این کودکان معصوم بی خبر از همه جا که شباهتی هم به دنیای کودکی ندارند، آسیب پذیر میشوند و تلاش میکنند برای بهتر دیده شدن، نقش خود را به بهترین شکل ممکن ایفا کنند. حتی کار به جایی رسیده که برخی عکاس نیز استخدام میکنند و هزینههای گزافی متحمل میشوند تا از وی یک سلبریتی بسازند. وقتی یک کودک را میآرایند و لباسهای آنچنانی میپوشانند، توسط چیزهای بی ارزش به فرزند خود ارزش میگذارند. در واقع کودک یاد میگیرد که چیزهای کمارزش دنیا را ارزشمند ببیند و از طرفی انتظار دارد که همهجا با او اینطور رفتار شود. والدین نا خواسته و بدون اطلاعات وآگاهی کافی کودکی با شخصیت پوشالی میپرورانند و حس رقابت با همسن و سال خودشان در درون کودک نهادینه میشود. به راستی برای تبلیغ محصولات اختصاصی کودک چه کسی مناسبتر از خود این کودک میتواند عمل کند؟
آیا کودک واقعاً ابزار خنده است؟
برخی از خانوادهها نیز کلیپهایی از فرزند خود ساخته و او را تبدیل به سوژه خنده میکنند. این کلیپها را انتشار داده و دست به دست میچرخند. غافل از اینکه این حرکت میتواند لطمات جبران ناپذیری به کودک و جامعه وارد کند. کودک آزاری همیشه چشمان کبود و تن زخمی نیست. بلکه حرکاتی از این قبیل نیز کودک آزاری انگاشته میشود. کودکی که از نظر روانی آزار میبیند از خود رفتارهایی بروز میدهد که برای آنها دلیل پزشکی یا دلیل موجهی پیدا نمیشود. رشد کافی از جنبههای مختلف ندارد که ظهور این رفتارها باعث ایجاد تناقض با سن او میشود. کودکان کار فضای مجازی علاوه بر تأمین مادی، نیاز روحی خانواده را نیز ارضا میکنند. برهمین اساس باید مانند بسیاری از کشورها، قانونی برای جلوگیری از این سودجویی گذاشته شود تا جلوی آسیبهای وارد شده به کودک گرفته شود.
آسیبها جدی گرفتنی است
قابلیتهای فراوانی که برنامه اینستاگرام دارد غیر قابل انکار است و در جذب مخاطب نیز توانسته فوق العاده عمل کند. کاربران این برنامه اغلب از بازه سنی ۱۴ تا ۲۴ سال هستند. این یعنی زنگ خطری برای والدین که آسیبهای آن به فرزندانشان را بهتر و بیشتر بشناسند. یکی از بزرگترین معایب اینستاگرام ایجاد نگرش منفی نسبت به زندگی است. تماشا زندگیهای زرق و برق دار و اصطلاحاً لاکچری باعث بروز حس حسادت و خودکم بینی میشود. ذهن کنجکاو کودکان و نوجونان با جستجو در صفحات مبتذل و غیراخلاقی دائماً درگیر خواهد بود و باعث ضربههای جدی روحی و روانی به آنها میشود. از طرفی این برنامه به قدری گسترده است که به راحتی ساعتها زمان صرف جستجو در صفحههای گوناگون اتلاف میشود. در نتیجه زمان استراحت شأن هم کاهش مییابد. یکی دیگر از جنبه منفی این برنامه رواج آزار و اذیتهای اینترنتی است. از آنجا که دسترسی به پروفایل دیگران کار سختی نیست، روابط خارج از عرف نیز بسیار شایع است. اینجاست که خانوادهها با اندک مطالعه و کسب آگاهی بیشتر میتوانند از ظهور و بروز چنین آسیبهایی جلوگیری نمایند.
وجه تشابه کودکان خیابانی و کودکان کار اینستاگرامی
سو استفاده از کودک فقط به فضای مجازی اطلاق نمیشود. در بین ما کودکانی که کار میکنند و نان آور خانواده هستند زیاد است. کودکانی که در متروها دست فروشی میکنند. در چهارراهها گل میفروشند یا پشت چراغ قرمز شیشه ماشینها را تمیز میکنند. کودکان کار از آسیب پذیرترین قشرهای جامعه محسوب میشوند و به آسیبهای جدی تری از نظر جسمی، روحی و اجتماعی نسبت به سایر مردم دچار میشوند. ترک تحصیل، از دست دادن فرصت تحصیلی، محروم شدن از امکانات مطلوب زندگی، مشکلات سلامتی در فصول مختلف سال و… جملگی از آسیبهای وارده بر این کودکان است.
خبرنگار مهر با مصطفی اقلیما جامعه شناس و رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران (پدر مددکاری ایران) از آسیبهای روانی که کودکان کار چه در اینستاگرام چه در خیابانها و چهارراهها با آن مواجه میشوند گفت وگویی داشت. به عقیده وی کودکانی که لباس زیبا میپوشند و والدینشان با گرفتن عکس و انتشار آن در صفحات مجازی سوءاستفاده میکنند زمانی که در آینده بزرگ شده و وارد جامعه و محیط کار میشوند بدون شک با مشکلات فراوانی مواجه خواهند شد. مقصر اصلی این موضوع نیز خانواده هایشان هستند. او افزود: «در خانهای که کودکی متولد میشود باید شرایط مناسب تربیتی و زندگی ایجاد شود و بستر مناسب رشد فراهم باشد. این کودک نه معتاد، نه دزد و نه حتی آدمکش و جانی متولد شده است بلکه آینده ساز جامعه است. این شرایط و زیرساختهای مناسب در کشور نیز باید فراهم شود. اگر کودکی در آینده مرتکب قتلی شد فقط خود او محکوم نیست بلکه یک کشور محکوم است».
وی مدعی است: «باید یک قانون دقیق و نظام مندی وجود داشته باشد تا حافظ امنیت روانی کودک و جایگاه اجتماعی او در دوران بزرگسالی باشد».
او همچنین از این که این گونه کودکان اغلب مورد تمسخر و ابزاری برای خندیدن میشنود گفت: «وقتی کودکی سوژه خنده میشنود و کلیپهای منتشرشده آنها دیگران را میخنداند، به این شیوه عادت کرده و خو میگیرد. دوست دارد هرکاری که انجام میدهد نظر دیگران را به خودجلب کند و همه به او توجه کنند و به کارهایش بخندند. در این صورت فکر میکند کاراهایی که انجام میدهد همگی درست هستند. اگر در جایی کاری کند و مورد تمسخر قرار گیرد، زمانی که به بلوغ عقلی میرسد عصبی و عقدهای میشود. میخواهد برای عقده گشایی به هر وسیله و روشی روی آورد و اینجاست که تن به هرکاری میدهد. در نهایت ممکن است فدایی جامعه نیز شود».
به مراتب کودک هر چه رشد میکند و بزرگتر میشود نیازهای روحی و روانی او هم همراه با او بزرگتر میشود. اینجاست که والدین باید وقت مفید بیشتری برای گذراندن با امورات کودک صرف کنند و از آن به بهترین نحو ممکن بهره برند. با آگاهی از خطرات احتمالی تهدیدکننده کودکان و نوجوانان میتوان اقدامات لازم و پیش گیرانه برای حفظ امنیت آنان چه در فضای مجازی و چه در فضای حقیقی به عمل آورد و به شکل درستی بر آنان نظارت کرد.
نظر شما